شما اینجا هستید   |

    عمومی : انحراف ایدئولوژیک دلیل ناکارآمدی مدیریت فرهنگی | سخنرانی در “جنگی که بود، جنگی که هست”

http://www.rajanews.com/Files_Upload/9627.jpg

مدیریت فرهنگی کشور هم به خاطر همان انحراف ایدئولوژیک تبیین و ترویج دفاع مقدس در جامعه را لازم نمی دانست و صرفاً از آنجا که به خاطر خود شهدا ، لازم می دید یادشان را زنده نگه دارد! شاهد برگزاری برنامه هایی فرهنگی مثل اردوهای راهیان نور بودیم که با حجاب شدن دختر بد حجاب حداقل معجزه انقلاب و جنگ و دفاع مقدس در این اردوها بود.

جلیلی مطابق آنچه از او انتظار می رفت سخنان خود را با انتقاد از عملکرد مدیریت فرهنگی کشور آغاز کرد و اینگونه گفت که: در نقد مدیریت فرهنگی ما یک غلط مشهور وجود دارد و آن اینکه اینطور تفسیر می شود که مشکل ما در مدیریت فرهنگی بحث های استراتژیک، تاکتیکی و برنامه ریزی است، در عین اینکه اینها هم هست اما من معتقدم مشکل عمده ما در عرصه مدیریت فرهنگی، ایدئولوژیک است. دلیل اصلی ناکارآمدی مدیریت فرهنگی ما، انحراف جدی ایدئولوژیک است که این انحراف در تاریخ معاصر ما نیز سابقه داشته است و اساساً انقلاب اسلامی برای تصحیح این انحراف به وقوع پیوست اما متأسفانه در یک روند ارتجاعی ما دوباره دچار همان انحراف شده ایم.

جلیلی سخنان مقدمانی خود را از آن روی با موضوع جنگ مرتبط دانست که امام(ره) اصل جنگ و هشت سال دفاع مقدس را یک گام بلند برای تصحیح این انحراف می دانستند و شاهد این مدعای خویش را پیام حضرت امام خطاب به روحانیون عنوان کرد که در اسفندماه سال 67 در پاسخ به شبهات مطرح از سوی برخی افراد و تریبون ها از جمله آقای “منتظری” پیرامون جنگ صادر شد. امام در این پیام با برشمردن برکات جنگ هشت ساله همچون: شکستن ابهت ابرقدرت ها، ایستادن روی پای خود ، صدور انقلاب و …. فرمودند: «و از همه اینها مهم تر؛ استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ محقق شد.» یعنی ایشان هیچ دستاورد دفاع مقدس را بالاتر از استمرار روحیه انقلابی نمی دانستند.

به گفته این فعال فرهنگي بر خلاف گمان بسیاری از مدعیان دوستداری انقلاب پذیرش قطعنامه برای امام خمینی نه تنها پایان نبود بلکه آغاز و تجدید مطلعی بود برای انقلاب اسلامی و ایشان در تمام مدت سال آخر عمر شریفشان تلاش می کردند فرایند ورود جامعه انقلابی ایران به این مرحله را با تبیین مبانی و استراتژی ها و فراخوانی نیروها و از همه مهتمر بازخوانی دوباره انقلاب مدیریت کنند.

جلیلی در ادامه بیان کرد: اسلام ناب و اسلام آمریکایی کلیدواژه های اسلام انقلابی امام بود که در آخرین پیام ایشان و نیز تمام سال آخر عمرشان به شدت مورد تأکید ایشان بود. امام پس از قطعنامه 598 در حالی که نیروهای انقلابی در ماتم خاتمه جنگ بر سر خود می زدند در پیام تاریخی شان به صراحت بیان می کنند که: «امروز جنگ آغاز شده است، امروز جنگ فقر و غنا، جنگ مرفهین بی درد آغاز شده است.» امام با هوشیاری بالای خود بعد از طرح این جنگ، مبانی آن را نیز تشریح کرده و با برشمردن مشخصه های اسلام ناب و اسلام امریکایی، تلاش می کند نیروهای مؤثر در پیشبرد آرمان های انقلاب را فرا خوانده، هوشیار و تجهیز کند. صدور پیام هایی خطاب به بخش های مؤثر در آینده کشور از جمله هنرمندان، فرزندان شاهد، روحانیون و حتی تأسیس نهادی چون بسیج دانشجویی در آذرماه توسط شخص امام از جمله تدابیر ایشان برای فراخوانی نیروهای کارآمدی بود که به واسطه پشت سرگذاشتن بهترین امتحان ها می توانند بار انقلاب را به دوش بکشند و کشور را به سوی افق آرمانی انقلاب پیش ببرند.

به گفته وحید جلیلی حضرت امام تلاش کردند میراث انقلاب را ذیل همین گفتمان اسلام ناب و ضدیت با اسلام آمریکایی تبیین کنند تا نیروهای انقلابی در گردنه های بعدی مسیر فرارویشان از این توشه بزرگ معنوی، معرفتی و آرمانی که نهضت امام ایجاد کرده مدد گیرند.

این فعال مطبوعاتی با اظهار تأسف از فراموش شدن آرمان و اسلام انقلابی امام اظهار داشت: آنچه که امام به عنوان اسلام ناب و اسلام انقلابی برای ما به یادگار گذاشت در دوره بعد از جنگ با یک حرکت ارتجاعی فراموش شد و یا لااقل با آن تراز مطلوب امام در جامعه مطرح نشد و مدیریت فرهنگی ما که می بایست با فهم مبانی معرفتی آرمانی انقلاب امام تلاش می کرد در شرایط جدید آن مبانی را در جامعه جاری و ساری کند، به ضد خودش بدل شد.

جلیلی در ادامه به بیان ویژگی های برجسته انقلاب و دوران جنگ پرداخت و گفت: یکی از مهم ترین ویژگیهای انقلاب اسلامی مفهوم معنویت است که این انقلاب را از سایر انقلاب های متعارف جهان متمایز می کند. اما باید توجه داشت آنچه به عنوان معنویت در انقلاب اسلامی ظهور کرد با معنویت پیش از خود تفاوت جدی داشت. معنویت در جامعه وجود داشت اما هم آرمان خواهی منهای معنوبت بود و هم معنویت منهای آرمان خواهی که جریان عمیق و ریشه داری در جامعه ابران بوده و هست و اتفاقاً امام این نوع معنویت را تهدید بزرگ می دانست.

وی مهم ترین اتفاق در دوران انقلاب و به دنبال آن دوران جنگ را عینیت یافتن معنویت مطلوب حضرت امام به عنوان یک امر بی سابقه در تاریخ تمدن ایران دانست و تأکید کرد: همین معنویت ایجاد شده در میان مبارزان و رزمندگان دفاع مقدس بدان معنا بود که تراز معنوی اخلاقی رزمندگان ایران در جبهه ها، ترازی بی سابقه در طول تاریخ ما بود.

جلیلی از جوانان دوران دفاع مقدس به عنوان طیف جوانان حامل تفکر بسیجی یاد کرد که به عالی ترین مراتب روحی و معنوی نزدیک شده بودند و از مهم ترین خصیصه این معنویت موجود در فضای جبهه، قرین بودن با همت و تلاش بود. به عبارت دیگر معنویت آماده گر برای عمل. عالی ترین مقام معنویت در جبهه ها ظهور کرد که مقدمه عمل بود نه جایگزین عمل. اما متأسفانه در دوران بعد از جنگ معنویتی که ما به نام شهدا به آن دخیل بستیم معنویتی بود منهای عمل و معنویت جایگزین عمل و گریزاننده از عمل.

این فعال سیاسی با ستایش روح معنوی بسیجیان دوران جنگ به خاطر آن نوع معنویتی که پس از تنظیم رابطه ایشان با خدا، سازنده رابطه آنها با جامعه و اطرافیانشان می باشد، تصریح کرد: رزمنده بسیجی اگر می دید خطر بزرگی کیان انقلاب را تهدید می کند با تمام وجود به سمت آن می رفت تا آن را رفع کند. اما بچه های بعد از جنگ به دلیل وجود معنویت ناقصی که تنها رابطه فرد را با خدا تصحیح کرده و هیچ اقتداری در موضع گیری های سیاسی، اجتماعی و تلاش فردی و اجتماعی او پیدا نمی کرد، با مشاهده تهدید بزرگی مثل ظلم، اختلاف طبقاتی و …. که ماهیت و اصل انقلاب را تهدید می کرد حداقلی از دغدغه و تلاش بچه های زمان جنگ در وجودشان پیدا نمی شد. مدیریت فرهنگی کشور هم به خاطر همان انحراف ایدئولوژیک تبیین و ترویج دفاع مقدس در جامعه را لازم نمی دانست و صرفاً از آنجا که به خاطر خود شهدا ، لازم می دید یادشان را زنده نگه دارد! شاهد برگزاری برنامه هایی فرهنگی مثل اردوهای راهیان نور بودیم که با حجاب شدن دختر بد حجاب حداکثر معجزه انقلاب و جنگ و دفاع مقدس در این اردوها بود. به دلیل همین عملکرد مدیریت فرهنگی، قبل و بعد از کنگره شهدا با آن همه تبلیغ نه فقر کم شد نه مبارزه با فقر در جامعه تشدید می شد و نه تبعیض و فساد کم! کانه نسبت شهدا با آرمان خواهی در تباین است و مهم ترین دستاورد خون شهدا شعارهایی مثل خواهرم حجابت و … است و هیچ آرمان دیگری در انقلاب اسلامی وجود ندارد که بشود برای آن از خون شهدا به عنوان معنویت آماده گر برای عمل استفاده کرد.

جریان فرهنگی دفاع مقدسی که دائم از دفاع مقدس حرف بزند بدون اینکه از ما به ازای امروزی دفاع مقدس سخن بگوید مصداق همان ظلم به امام حسین(ع) و همان نگاه افراطی امثال انجمن حجتیه به قضایایی چون عاشوراست که دل امام را خون کرد و ایشان بارها گفتند که این متحجرین بی دین کمرم را شکستند.

مفهوم ایثار و شهادت عنوان دیگری بود که این نویسنده مطبوعات از آن به عنوان عالیترین مفهوم دفاع مقدس یاد کرد و اظهار داشت: مفهوم ایثار که شهادت قله رفیع آن است، به معنی گذشتن از منافع مشروع خود و بالاتر از آن گذشتن از جان خود برای یک هدف متعالی است. اگر ما این مفهوم را به درستی به جامعه منتقل کرده بودیم آیا این افراد حاضر می شدند در برابر منافع نامشروع دیگران سکوت کنند؟ متأسفانه امروز شاهد آن هستیم که ایثار و از خودگذشتن تبدیل به یک کلیشه و شعار شده و در جامعه امروز هیج مابه ازایی پیدا نمی کند. در جامعه ای با این همه تعداد شهید آن هم از طبقه پابرهنگان، اختلاف طبقاتی به شکل عجیب و غریب شکل می گیرد. افرادی چون “شهرام جزایری” از موارد اتهامیشان، کمک به جلسات فرآن و مذهبی بود برای ترویج این فکر که شما دنبال دین باشيد و به فساد و تبعیض و موارد سیاسی کاری نداشته باشید.

وحید جلیلی در پایان سخنان خود در بیست و سومین جلسه دفتر گفتمان انقلاب اسلامی از تحریف مفاهیم عالی دوران دفاع مقدس سخن گفت و با طرح این تلنگر که در جنگ ویترینی از عالی ترین مفاهیم دفاع مقدس در اختیار ما قرار گرفت اما چه استفاده ای از آن شد؛ خون شهدا چه اقتداری می توانست داشته باشد و ما چقدر بصیرت داشتیم تا آن را بفهیم و محقق سازیم تا دچار بازی های سیاسی نشویم، تصریح کرد: به اعتقاد من آنچه می تواند ما را به مسیر درست برگرداند؛ بازگشت به مفاهیمی است که در انقلاب به خصوص دفاع مقدس به اوج خود رسید؛ نیز فهم درست و تبیین درست آنها، خودسازی و سپس جامعه سازی بر اساس آن مبانی و آسیب شناسی وضع موجود بر اساس آن، بازگشت به آن مسیر را میسر می سازد. تا زمانی که مسؤولان فرهنگی جامعه از جامعه ای چون ترکیه و مالزی و … همچون جامعه آرمانی دینی صحبت کنند قاعدتاً برنامه ریزی فرهنگی نیز تابع همین تفکر و فاقد روحیه مبارزه و ظلم ستیزی است. این یعنی همان تعابیر امام در پیام به هنرمندان که به طور صریح و مشحص فرمودند: « تنها باید به هنری پرداخت که درهم کوبنده اسلام مرفهین بی درد باشد.»

در بخش پایانی این نشست حاضران پیرامون مباحث مطرح شده به اظهار نظر پرداختند. جلیلی در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه آیا کناره گیری افراد دوستدار انقلاب نه به دلیل اهمال آنان بلکه عدم مطالبه حکومت از آنان برای نقش آفرینی نیست گفت: یکی از دلایل عدم امتداد روحیه و رویکرد جنگ در دوران بعد از جنگ این بود که برخی آقایان تا زمانی که اصل انقلاب را در خطر می دیدند و نیازمند حضور مردم برای حفظ اصل نظام و فداکاری برای بقای وجود نظام بودند، به وجود اسلام انقلابی معتقد بودند اما بعد از تثبیت وجود نظام، دیگر ماهیت نظام و تهدید آن چندان برایشان اهمیت نداشت و معتقد بودند سیرت نظام به هر طرفی چه سلطنتی و چه سکولار کشیده شود اهمیتی ندارد؛ مهم صورت است که در پناه آن بتوان حکومت کرد. البته ابن به معنای توجیه کم کاری ها نیست. علی رغم وجود افراد مرتجع و خیانتکار می شد همچون “آوینی” ها پای کار ماند و تهمت ها و سرزنش ها و تحقیر ها را به جان خرید و برکات بیشمار را نصیب کشور و انقلاب کرد.

یکی دیگر از حاضران از علت تغییر رویه بازماندگان جنگ و فراموش کردن معنویت آن دوره پرسید و جلیلی در پاسخ اظهار داشت: ریزش یک عده بعد از جنگ را نباید به غلط بودن مبانی مرتبط دانست بلکه این سنتی از سنت های عالم است و تنها مختص انقلاب ما نیست. مشکل این است که فضای رسانه ای ما با واقعیت جامعه امروز ایران نسبتی ندارد. افراد در فضای رسانه ای ما ضریب نمی گیرند. افرادی که حضور دارند اما ظهور ندارند. فضای فاسد رسانه ای موجود اساساً اینها را نشان نمی دهد و شرایط به گونه ای شده که طرح بدیهیات و مفاهیم عمومی انقلاب از زبان فردی انقلابی پس از سال ها در رسانه ملی امری عظیم جلوه می کند. فضای رسانه ای و ضریب دهی کاری می کند که بخش اعظم رسانه های جمهوری اسلامی مختص تنها 20 درصد اقلیت است و 80 درصد ظهوری ندارند. بخش اعظم رسانه های نوشتاری ما مرتبط با دغدغه پایتخت نشینان است حال آنکه مشکلات مردم سایر شهرها را کسی نمی داند. دغدغه اصلی شخص اول رسانه ملی ما نیمکت نشینی فوتبالیست پایتخت است. اما خوشبختانه مواردی از بدنه جامعه که از دسترس حضرات مصون مانده ریشه هایش محکم است و این خود نشان دهنده استحکام ریشه های انقلاب است که با وجود این همه بی همتی و انحرافات هنوز محکم ایستاده است.

وظایف نسل امروز جامعه پایان بخش سخنان وحید جلیلی بود که وی در تشریح آن اظهار داشت: مشکل ما بیش از روش و ابزار، پرداختن به مبانی است. اگر ما به مبانی معتقد باشیم و آن مبانی در ما دغدغه ایجاد کند راه را پیدا خواهیم کرد. ایمان به غیب داشته باشیم. معطل هیچ کس نشویم. بچه انقلابی ها دنبال بهانه برای شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت نیستند. امکانات خود را ولو کم به کار گیریم. با نگاه جبهه ای در هر عرصه ای که می توانیم فعالیت کنیم. مهم تر از همه متحد کردن تمام 24 میلیون ایرانی است. در میان چهره های به اصطلاح نخبه، کسانی را که امتحان خود را خوب پس دادند بر بکشیم و هزینه خیانتکاران را که نه فقط به رهبری و ولایت فقیه بلکه به قاطبه مردم خیانت کردند به آنها تحمیل کنیم.

 

* سخنرانی در سلسله جلسات هفتگي دفتر گفتمان انقلاب اسلامي، پيرامون موضوعي با عنوان “جنگي كه بود…جنگي كه هست”، 16/12/88

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی
به اشتراک بگذارید : | | |