دوست دیرین و رفیق شفیق مدرسه و محله، برادر عزیزم سعید اعرابی، بعد از یک دوره بیماری سخت، دنیا را وداع گفت. ذات زلال سعید اعرابی را در کمتر آدمی دیدهام و دوستی با او را نه پس از عروجش، که بارها پیش از این هم ذکر و شکر کردهام.
عکسها، یادگار سی سال پیش در اردوی اخلمد است، همان روز نتایج کنکور هم، اعلام و راهمان از هم جدا شد. من به علوم انسانی و او به الکترونیک.
سالها بعد اما دوباره هم را بازیافتیم، او در صداوسیما مدیر فنی بود و من مشغول کار مطبوعاتی و رسانهای.
شیرین اما این بود که _بر خلاف برخی دیگر_ هر بار او را مومنتر و شکورتر دیدم از دیروزش.
ما بچههای دبیرستان نمونه آیندهسازان بودیم که در محلات جنوب شهر ایجاد شده بود، امروز اکثر آن بچهها، یا پزشکاند، یا مهندس، یا مدیر و همگی وامدار انقلاب، و سعید از آنها بود که تا آخرین روز، شاکر و خدوم و وفادار و بیادعا و زلال ماند و دنیایش، نفریفت و نمکدان نشکست.
زیبا و زلال و خدمتگزار زندگی کرد و پاک و مومن، رخت به سرای دیگر کشید. رنج دوران بیماری را صبورانه تحمل کرد و روح نازنینش، آماده پرواز بلندتری شد، غفرالله له و لنا، و انا ان شاء الله بهم لاحقون.
خدا به ما در این مصیبت صبر بدهد و به خانوادهاش بیشتر. به همه بازماندگان خصوصا به فرزندان عزیزش تسلیت میگویم و به برادران ارجمندش و خصوصا برادر عزیز دکتر عبدالعالی، که عمیقأ سوگوار این فقدان تلخ است.
خدایش از ما به او مهربانتر است و زندگی پاک و پرثمرش، ذخیره حیات طیبه ابدی.
بدرقه ما صلواتی یا فاتحهای یا صدقهای یا نمازی است در این رمضان مبارک، که فصل وصل مومنان، است با ملکوت.
«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ»