شما اینجا هستید   |

    عمومی : مدیریت فرهنگی دولت باید متحول شود | سخنرانی در گردهمایی کارشناسان امور فرهنگی کشور

فرهنگ در جامعه ما دارای متن و حاشیه است. سالانه حدود 50000 عنوان کتاب و بیش از 100 فیلم سینمایی در کشور ما تولید می‌شود که این تولیدات ذهنیتی در مخاطب ایجاد می‌کند. این ذهنیت بعضی اوقات ارتباطی با واقعیت آن محصول فرهنگی ندارد. عواملی موجب می‌شوند تا آن محصول با واقعیت خود متفاوت باشد. این عنصر یا بیشتر از واقعیت خود در جامعه بازتاب پیدا می‌کند و یا کمتر از حد ارزش خود معرفی می‌شود.

به نظرم شما که با کتاب سرو کار دارید باید توجه داشته باشید که مفهوم کتاب به تنهایی عامل کافی برای رساندن آن به دست مخاطب نیست. شما واسطه ای هستید که عدالت را در عرصه فرهنگ کشور برپا می‌کنید. باید سعی کنید اگر محصولی به ناحق بزرگ یا حقیر جلوه داده شده آن را در جایگاه حقیقی خود بنشانید. به همین دلیل شما باید خود را مجاهد بدانید.


بخش عمده ای از مسائل عدالتخواهی باید در عرصه فرهنگی صورت بگیرد و مشکل مهم دولت این است که در زمینه فرهنگ حرفی برای گفتن ندارد. مدیریت فرهنگی کشور همان مدیریت مرتجع پیشین است که هنوز دچار تحول نشده است. شما مجاهدانی هستید که تلاش می‌کنند تخصیص منابع فرهنگی در کشور جایگاه خود را پیدا کند. حتی اگر در یک شهر دورافتاده یک الگوی فرهنگی را به درستی نهادینه کنید خواهید دید که به راحتی قابلیت تکثیر و ملی شدن را دارد.
برکات فعالیت فرهنگی در مقاطعی ظاهر می‌شود که انسان توقع آن را ندارد و ممکن است بانی آن حتی از ظهور اثر فرهنگی اش مطلع نشود. معضل عمده ای که کشور ما در 100 سال اخیر با آن دست به گریبان بوده است درگیری جریان دینی با جریان روشنفکری هم در متن و هم در حاشیه مسائل فرهنگی بوده است. از صدر مشروطه تا امروز تولیدات فرهنگی در هر دو طرف جریان داشته است. در کنار این قضیه وقتی جریانات پیرامونی را بررسی کنیم می‌بینیم که رویکردها نوعا مخالف جریان دینی بوده است.در عصر 50 ساله حکومت پهلوی تلاش بر تقویت جریان ضد دینی در کشور بود. قدرت داخلی، بیگانگان و روشنفکران در زمان رضاخان با یکدیگر ائتلاف کرده و از هیج اقدامی علیه دین دریغ نکردند. فردای حادثه گوهرشاد تمام روزنامه ها به تعریف و تمجید از این اقدام پرداختند و حتی یک روشنفکر نسبت به این حرکت اعتراض نکرد. این جریان در طول تاریخ نشان داده است که روشنفکران در زمان مناسب برای رسیدن به اهداف خود از ابزار خشونت استفاده خواهد کرد.

موضوع مهم دیگری که در عرصه تولیدات فرهنگی مطرح است بایکوت شدن آنها توسط برخی چهره هاست. بعضی افرادی که بر خود نام چهره فرهنگی گذاشته اند گاهی آثاری چون کتاب را بایکوت می‌کنند که این مسئله خود از ابزارهای مدیریت حاشیه فرهنگ در کشور است. یکی از فعالیتهای شما انهدام توپخانه های بایکوت حضرات است.

یکی از اشتباهاتی که در 20 سال اخیر مرتکب شدیم این بود که خود ابزار تبلیغ برخی از آثار شدیم. امروز اگر از یک جوان حزب اللهی بپرسید از چند مسئول انتقاد کردی نام بسیاری را خواهد برد ولی اگر از او بپرسید تا به حال چند مسئول خوب را معرفی کردی پاسخی برای گفتن نخواهد داشت.

توازن فرهنگی در کشور ما به کلی به هم خورده است. افرادی که باعث این رویکردها شده اند بیمار هستند. این رویه نیز باعث یک بیماری در جامعه خواهد شد و شائبه این که اینترنت و سینما علیه ما هستند در بین مردم به وجود خواهد آمد. نتیجه این امر به جای فعالیت فرهنگی، انفعال فرهنگی خواهد بود و به جای فعال فرهنگی دارای منفعل فرهنگی خواهیم بود.

نیروهای فرهنگی باید کنترل فرهنگ کشور را در دست بگیرند. اگر ظرفیت و قابلیتهای خودی را نشناسیم حاشیه وارد متن شده و سطحی ترین آثار را به عنوان آثار درجه یک به خورد ما خواهد داد.

یکبار فردی برای این به سراغ مطالعه کتابی می‌رود تا نفعی عایدش شود اما گاهی فرد برای این سراغ کتابی می‌رود چون حس می کند اگر این کتاب را نخواند چیزی را از دست داده است. به نظرم شما باید به گونه ای کتابها را تبلیغ کنید که چنین انگیزه ای در مخاطبان به وجود بیاید و کتاب را با رویکرد دوم مطالعه کنند.

یک کارشناس فرهنگی موفق باید بتواند میان ظاهر و باطن یک کتاب تمییز قائل شود. مبارزه با کتابهای فریب دهنده در حوزه فعالیت کارشناسان فرهنگی است که باید مجتهد فرهنگی باشند چون بسیاری از این کتابها توسط افرادی منتشر می‌شود که ظاهری موجه و حق به جانب دارند و اگر کارشناس در زمینه مرتبط تحقیق و اجتهاد نکرده باشد محکوم خواهد شد.

* سخنرانی

در اولین گردهمایی آموزشی کارشناسان امور فرهنگی سراسر کشور، آذرماه 1389

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی
به اشتراک بگذارید : | | |