شما اینجا هستید   |

این گروه خشن!
تاملی در علل ناکارآمدی در رسانه ملی به بهانه سریال سادیستی عروس تاریکی

این گروه خشن!

جلیلی تصویرشنبه 19 مرداد 1398 به دعوت بچه‌های انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان در جشن سالانه‌شان از موفقیت‌ها و چالش‌های فیلمسازی انقلاب اسلامی سخن گفتم؛ بحثی مفصل در تصویر و تحلیل وضعیت فیلمسازی انقلاب در شرایط امروز.
کمتر از ده درصد از وقت آن سخنرانی به شکایت از یکی از فجایع اخیر رسانه‌ی ملی؛ سریالی با نام اصلی “عروس تاریکی” و بدل شده به”بوی باران “! گذشت.
خبرگزاری‌ها و سایتهای مختلفی تمام یا بخشهایی از آن سخنرانی را بازتاب دادند.
دوستان از داخل صداوسیما خبر دادند که ” آب در خوابگه مورچگان ریخته‌ای” و آشفته‌اند حضرات.
در آن گفتار از مدیران ارشد رسانه‌ی ملی و برخی پشتیبانان با نفوذشان در برخی جاهای مهم نظام سخن گفته بودم و اینکه دیگر بعد از 20 سال کم کم وقت نهی از منکر علنی‌شان رسیده است و بعضی تاریکخانه‌های مدیریت باندی و ناکارآمد صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید مورد هجوم نورافکن‌ها قرار گیرد.
در آن جلسه “عروس تاریکی” فقط از آن جهت که نمونه‌ی نمایانی از کارنامه آن تاریکخانه بود به کسری از آنچه سزاوار بود نواخته شد.
اما مدیران همیشه طلبکار، کمترین جزء از آن تاریکخانه را پیش انداختند تا با نعل وارونه زدن و نصیحت اخلاقیِ صاحب این قلم، مجموعه پرسشهایی را که پیش نهاده بودم نقش بر آب کنند و این موج را نیز به سلامت از سر بگذرانند.
عیبی ندارد؛ اگر آن صاحب منصبانِ باند باز؛ در شأن خود نمی‌بینند که پاسخ وحید جلیلی را بدهند صاحب این قلم اتفاقاً در شأن خود می‌داند که جواب نعمتی را که سالهاست از آن برخوردارند بدهد.
و واقعاً که چه نعمتی است برای انحصار طلبان بی هنر که خود در تاریکخانه پناه گیرند و عمله‌ی غَضب را که قبلاً میلیاردی پرورانده‌اند پیش بیاندازند.
این معضله را در فقه؛ ” تتّرس” نامیده‌اند و آنکه به طوع یا کُره، سپر ظالمان قرار گیرد پیشاپیش حکم خود را امضا کرده است؛ ساب النبی باشد یا نباشد.
و اما ابتدا چند کلمه مختصر راجع به آنکه تا دیروز نعمتی بود برای حاکمان جام جم و امروز نعمتی است برای منتقدان و رسوا کنندگان مافیاهای حاکم در بخش مهمی از رسانه‌ی ملی جمهوری اسلامی.
کلماتی چند از نهج البلاغه بر سر نیزه شده است تا تردید در دل مومنانی اندازد که حجتشان اتفاقاً علی است و اگر نبود عهدی که با علی دارند سال‌ها پیش‌تر ” لَأَلْقَيْتُ حبل‌ها عَلَى غَارِبِهَا ” را چون لالایی دلنشینی به گوش غفلت گستران می‌خواندند و شرّ خود را از سرشان کم می‌کردند.
در پاسخ حقیر فرموده‌اند:” فحش ندهید و دروغ نگویید”!
انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چونان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ی ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه‌ی پی پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند و آلاء الهی را تکذیب کنند و دروغ‌های دراماتیزه شده خود را به خورد ذهن و دل خانواده‌های هم وطن بدهند و اگر کسی بر این بی داد، ضجه‌ای زد؛ بانگ برآورند: ” اِوا! پرنسیبت کجا رفته است؟”
یاد باد آن حکایت رسا که کسانی در محراب به فجور مشغول بودند، مسلمانی تفو انداخت که وای بر شما چه می‌کنید در مسجد مسلمین و بدهکار شد که “ای بی اخلاق! در محراب مسجد تف انداخته‌ای!”
حالا حکایت ماست و مستانی که با هذیان‌های سادیستی شان، تلو تلو خوران نه کوچه پس کوچه‌های بلاد، که خانه‌های مسلمانان را به پشتوانه نام رسانه ملی جمهوری اسلامی قرق می‌کنند و چون غارت زده‌ای بانگ بر می‌آورد عسس صدا می‌کنند و نهج البلاغه می‌گشایند و داد سخن از علی می‌دهند! و چه مظلوم است علی!
و حبّذا و مرحبا بر چنین بی شرمان و آفرین باد بر تاریکخانه نشینانِ مدیریتِ انحصار طلبِ رسانه‌ی ملی که عمله غَضب را چنین جسور کرده و پیش انداخته‌اند مبادا پرده برافتد و معلوم گردد که پشت این پلشتی، کدام تیم سیاست بازِ مدعی، پناه گرفته است.
***
از کدام تیمِ سیاست باز کم مایه مدعیِ انحصارطلبی سخن می گوییم؟
26 سال پیش هاشمی نامی از پس مویه‌های آوینی، غزل خداحافظی را خواند و بعد از 12 سال، سکان بزرگترین امکان رسانه‌ای جبهه حق در طول تاریخ را به تیمی سپرد که امید بود صدا و سیمای “جمهوری”، ” اسلامی” را احیا کنند.
آوینی که نقدهای آتشینش بر “بوق مفلوک”با دشنام‌هایی چون “دروغ گو ” و “هتاک ” پاسخ داده شد به دنیا نماند که برافتادن قبلی‌ها و بر آمدن بعدی‌ها را ببیند، اما همراهان ذوق زده و به وجد آمده آوینی را هرگز گمان آن نبود که 26 سال پس از ورود کاروانی از مدعیان به دروازه‌های جام جم، وضع رسانه‌ی ملی چنین باشد.
“عروس تاریکی” به شایستگی و روشنی محصول برنامه ریزی شده جماعتی است که بیش از دو دهه تجربه‌ی حاکمیت بر رسانه‌ی ملی را دارند.
عروس تاریکی، حتی اگر اولین ساخته‌ی این تیم می‌بود سزاوار تندترین سرزنش‌ها و لایق صریح‌ترین گلایه‌ها بود، چه رسد که 26 سال سابقه و تجربه و ادعا را یدک می‌کشد.
اگر کم هوش‌ترین و بی عرضه ترین مدیران هم از چنین فرصت عظیمی برای تجربه و آزمون و خطا برخوردار می‌شدند قطعاً پس از 26 سال؛ نتیجه به مراتب از فاجعه امروز رسانه‌ی ملی بهتر می‌بود به شرط آن که به جای نصیحت اخلاقی دیگران ابتدا خود را از بخل و عجب و حسد و کبر خالی می‌کردند.
انقلابی که در موشکی و هسته‌ای و نانو و زیست فناوری و هوافضا به رده‌ی اول جهان رسیده است؛ در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد 12 و 26 ساله به فاجعه‌ای چون عروس تاریکی می‌رسد.
تصور کنید سردار حاجی زاده مثلاً در جشن‌های 40 سالگی انقلاب از یک برنو به مثابه دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی در فناوری دفاعی رونمایی کند! برنویی که تنها هنرش آن است که در دستان نیروهای خودی منفجر می‌شود!
و بعد رسانه‌ی ملی 65 شب، هر شب نزدیک یک ساعت در شبکه‌ی یک، به تبلیغ این دستاورد بزرگ و شاهکار مدیران جمهوری اسلامی بپردازد!
گشودن پرونده “عروس تاریکی”؛ تأمل در کارنامه‌ی تاریکخانه‌ای است که 26 سال است دربرخی گلوگاه‌های جام جم خسبیده و خود گوید و خود خندد.
به روم و روس می‌بری، به طبل و کوس می‌بری
نه مام توست این وطن؟ که را عروس می‌بری؟

*****

با آنها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سالها بر در ارباب بی مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید پروژه 15 میلیارد تومانی عروس تاریکی نه یک اتفاق تصادفی، نه یک تپق ساده‌ی مدیریتی، نه یک خطای ناگزیر از سوی مدیریتی تازه کار و نورس که دقیقاً و کاملاً محصول طبیعی یک نظام برنامه ریزی فاسد در مدیریت رسانه‌ی ملی است. نظامی که البته پشتیبانان قاطع و جسوری در بیرون از سازمان و در برخی از جایگاه‌های مهم نظام دارند و به مدد همین پشتوانه‌ی پر مدعا، انحصار طلب و در بزنگاه‌ها خشن؛ توانسته‌اند صدها برابر مهریه‌ی این عروس را از بودجه صداوسیما هزینه کنند تا مبادا ترک بردارد چینی نازک انحصار باندهای قدرت.
نعمتی که این تیم یا هیأت یا باند یا کارگروه یا مافیا یا مجمع یا گَنگ یا جلسه دعای ندبه یا هر نام مقدس یا کثیف دیگری که بر آن بگذاریم از آن برخوردارند؛ فلان عمله غضب یا نویسنده سادیست نیست، بلکه سکوت مصلحت پرستانی است که سالها معاملات باندهای سیاسی در رسانه‌ی ملی را به تماشا نشسته‌اند و دم بر نیاورده‌اند به امید آن که شاید کورسویی از تحول بدمد و مباد این که نظام آسیب ببیند؛
و از قضا سرکنگبین صفرا فزود
هرچه بیشتر دم در می‌کشیم و سکوت می‌کنیم وقیح‌تر می‌شوند.
هر چه رهبری صریح‌تر و تندتر نقدشان می‌کند بی محابا تر به جنگ راهبردهایش می‌روند،
حالا دیگر لوله‌ی تفنگ‌هایشان را هر شب به سمت خانه‌هایمان می‌گیرند و فرزندانمان را نشانه می‌روند.
ملیجک‌های قسطنطنیه که برای لبخند نشاندن بر لب باندهای قدرت؛ منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری وعزت ضرغامی و علی عسگری را با ابن ملجم برابر می‌کنند و برایشان شیشکی می‌کشند به جمهور مردم که می‌رسند”میرغضب” می‌شوند و ابایی ندارند که مدت‌ها؛ ملت بی پناه را در اوج تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.
دوگانه‌ی غریبی است: با قدرتمندان ملیجک و با مردم میرغضب!
بخوانید ضجه‌های ملت بی پناه را از ظلمی که مدیران رسانه ملی و پشتیبانان انحصارطلب و باندبازشان بر آنها روا داشته‌اند:
(تمام نظرات از صفحه رسمی سریال بوی باران در اینستاگرام نقل قول شده است)

1- خیلی کشت و کشتار داره تو فیلم، من که کلاً نگران آینده بچه هام شدم
2- پلیس دقیقاً چکارست اینجا؟ یه آدم چاق و خرفت که فقط نشسته پشت میزش چرت میزنه. یعنی پلیسه فرشته رو نبش قبر کرد نفهمید پیمان بی گناهه؟!
3- کلاً جنگ اعصاب روانه
4- مثلاً کارگردان خواسته یه فیلم متفاوت بسازه، احتمالاً تا پایان فیلم فقط عوامل پشت صحنه زنده میمونن… حیف وقت که واسه دیدن این فیلم گذاشتیم، خودمون کم تو زندگی مشکلات نداریم می‌خواهیم شب یه سریال ببینیم اونم پشیمون میشیم… دیگه دیدن پایان سریال هیچ لطفی نداره جناب کارگردان
5- خدا بکشتتون با این فیلم درست کردنتون. همش کشت و کشتار و قتل… چه وضعشه شورشو دراوردین یه خورده روحیه‌ی مردمودرک کنین
6- فکر کنم آخرش نویسنده و کارگردانشم کشته شن…
7- جنگ جهانی دوم انقدر کشته نداد که این سریال کشته داد
8- حیف پول و وقت که صرف این سریال شد
9- خب سریال کمدی خوبی بود. هر سری که یکی می‌مرد می‌خندیدیم. عنقریبه که کارگردانم بمیره. مهدی سلوکی هم که همه ش زندانه. این آخرشم انقدر خندیدیم که نگو، فهمیدیم که آگه یه قاتل بره بیمارستان با گروگان گیری میتونه فرار کنه
10- منتظر بودم آخر فیلم کارگردان یه انتحاری بزنه همه با هم برن هوا
11- علاوه بر کلیت سریال که ضعیف بود پایان بسیار ضعیف‌تری داشت امیدوارم دیگه شاهد همچین سریالی تو صداوسیما نباشیم. حالا که فکر می‌کنم چقدر از وقتمو صرف این سریال کردم حالم گرفته میشه
12- فقط یه انتقادنسبت به اسم این سریال و ژانرش داشتم اونم اینکه اسمش باید بوی کشته‌ها میذاشتن و ژانرشم کمدی می‌بود همین
13- عباس کی کشته شد؟؟ تا سرمو برمیگردونم یکی به فنا میره
14- ماشاءا… همه از این سریال راضین با این تبلیغی که از فیلم گذاشتید و نظر مردمو پرسیدید اینایی که انتقاد میکنن زیر کامنتا همه منم!
15- خیلی سریال ضعیفی بود واقعاً برای صدا و سیمای کشورمون متاسفم
16- خوب شد تمام شد وگرنه با کلاشینکف میومدن تو خونه هامون همه مون را به رگبار می‌بستن
17- آشغال‌ترین سریال تاریخ صدا و سیما بود
18- هیتلر تو جنگ جهانی اینقدر آدم نکشت که شما تو یه سریال کشتین
19- خداوکیلی دیگه از این همه کشت و کشتار خسته شدیم تمومش کنید بره
20- امشب کسی نمرد خودش جای شکر د اره آخه امشب قسمت جدیدی نبود خلاصه بود! فردا منتظر قتل بعدی هستیم
21- چرا انقدر پلیسمونو ضعیف نشون می‌دید؟
22- پلیس کشور باید شاکی خصوصیتون بشه با این ضعفی که نشون دادید از بازپرس و پلیس
23- سه نفر نویسنده و دو نفر مشاور نویسنده جمعاً پنج نفر آنچنان چرت و پرتی نوشتین که خودتون هم قطعاً نفهمیدین چیکار کردین! ای کاش یه بار توی عمرتون یه کتاب از آگاتاکریستی میخوندین تا میفهمیدین ژانر جنایی نوشتن چطوریه، ای کاش یه بار تو عمرتون دو صفحه از کتابهای وودی آلن میخوندین تا پرداخت داستانی یاد میگرفتین… ای کاش دو خط از کافکا میخوندین تا حداقل تخیلی درست مینوشتین… یعنی این حجم چرت و پرتی که شما نوشتین خودش یک اثر تاریخی و ادبی محسوب میشه! آقای کارگردان که کلی بودجه گرفتی از صدا و سیما واسه سرگرم کردن مردم! پولو خوب حروم کردی خوب! کارآگاه گجت رو بازسازی می‌کردی جالب‌تر بود والا
24- اسم فیلم هیچ ربطی به فلم نداشت، به نظرم اسم فیلم آگه قتل زنجیره‌ای بود بیشتر بهش میومد! آخه بوی باران چه ربطی به این فیلم جنایی داره خب؟
25- ظاهراً هدف اصلی ساخت این سریال چیز دیگه ای بوده، چرا تو این سریال پلیس و بازرس هیچکاره ست؟ اصلاً ما پلیسی ندیدیم… خلافکارها توی این سریال قهرمان نشون داده شدند
26- اینا چی میگن؟ کجاش آموزنده بود؟ کجاش قشنگ بود؟ اینا فیلمم میبینن؟ تعریف فیلم و سریال رو میفهمن؟ یارو میگه باعث روشنفکریم شد!
27- اینقدر این سریال عالی و محشر بود که اصلاً در حد فهم ما نمیگنجه!
28- وا… غیر از بدآموزی چیزی نداشته از بس ترانه قرص خواب آور به آدم و حیوون خوروند
29- من که از رسانه میلی که پول بیت المال رو داره حیف میکنه واسه چنین برنامه سطح پایینی راضی نیستم، ماهواره نداریم دلخوشیمون روزی 3 ساعت تلویزیون دیدنه اینا همونم دارن از ما میگیرن، بعضی پیام‌های بازرگانی قدیمی از کل قسمتای این فیلم آموزنده‌تر بود
30- خوب شد تموم شد. منتظر بودیم کارگردان و تهیه کننده هم کشته شن
31- واییی گاندو کجا این سرال مزخرف کجا؟ من گاندو رو دوست نداشتم تموم بشه از بس خوش ساخت بود و مامورها باهوش بودن ولی هرشب دوست داشتم این سریال رو بنویسه. قسمت آخر همه رو گرفتن و فرشته شد همه کاره. مسخره‌ها
32- شصت و چهار قسمت یه پلیس خرفت با هیکل داغون گذاشتین که همیشه خستس اونوقت قسمت آخر پلیسه از هلیکوپتر تیر میزنه به لاستیک، آخه تضاد تا چه حد؟ بازم جا داره بگم خاک تو سر نویسنده
33- خدا رو شکر شادی و خانم جان به مرگ طبیعی مردن وگرنه اونارم فرشته و مرجان می‌کشت! فرشته این همه نیومد پیش مادرش دم رفتن دلش تنگ شد
34- تا الان که قسمت شصت و دوم بوده 9 نفر کشته شدن
35- میگم به جای “بوی باران” بهتر نبود اسم سریالو “بوی مرگ” میذاشتین؟
36- واقعاً افسرده شدیم آخه این چه طرز فیلم ساختنه؟ حیف باشه اون همه هزینه کردین برای این فیلم و بیشتر از این حییییف که وقتمونو به خاطر این فیلم مزخرف هدر دادیم
37- یکی از بدترین سریالهایی که تا الان دیدم و چرت ترین سریال، یعنی دست فیلم‌های هندی رو از پشت بسته با این همه قتل و کشتار تو سریال اصلاً معلوم نیست نویسنده احمق داستان برای پلیس نقشی گذاشته یا نه، همه پلیس هستند برای خودشون
38- خدا رو شکر خدا رو شکر این سریال مزخرف بالاخره تموم شد. خدا لعنتشون کنه با این فیلم ساختن
39- گندترین سریالی که می‌شد ساخت، فقط موندم اون مردمی که توی مصاحبه تعریف می‌کردن چی بودن؟ بودجه مملکتو حروم میکنین با این فیلماتون، حرومتون باشه
40- قبل از پخش مصاحبه مردم رو پخش کردن. همه گفتن سریال عالی و خوبی بوده!

41- آدم باید واقعاً روانی باشه که از دیدن کشت و کشتار خوشش بیاد، خدا رو شکر که تموم شد
42- با اعصاب و روان مردم بازی نکنید، خدا لعنتتون کنه
43- واقعاً فیلم الکی‌ای بود این همه ماجرا درست کردید آخرش هیچکدوم به پایان نرسید! متاسفم
44- ما کشته نشیم تو این سریال صلوات! چی فکر کردی سریال به این مزخرفی و غیر واقعی ساختی؟
45- به خدا ترسیدم منم بیان بکشن
46- کشت کشت کشت مرگ مرگ مرگ قتل قتل قتل مرد مرد مرد تا کی مشخص نیست. حتی جنایی هم نیست مثل فرار از زندان که قتل‌ها داستان رو جذاب کنن نه هر کی خوبه میمیره تا اعصاب بیننده بهم بریزه خجالت داره واقعاً
47- خوب مثل اینکه فقط قراره کارگردان بمونه آخر فیلمی سریال اینقدر قتل و پلیس هیچ
48- کس دیگه ای نموند بکشید؟ حیف بود این همه آدم زنده باشه ها
49- توی این سریال به مردم دزدی و دروغ گویی یاد میده، تف به این فیلم و عواملش با این فیلم نوشتن و بازی کردنش
50- وزیر بهداشت میگه هیئت و روضه باعث خود کشی جوانان میشه، نه آقای وزیر! ائمه باعث خودکشی نمیشن این فیلم‌های مزخرف صداوسیما که روی اعصاب جوانان میرن اینا باعث خودکشی میشن
51- حیف وقتمون که توی این قسمت‌هایی که دیدیم حروم کردیم. خیلی نکات منفی داره… خواهش می‌کنم فیلم‌های مثبت بسازید. فیلم‌های خنده دار با محتوا که وقتی خانواده دور هم هستن لذت ببرن نه اینکه به فهم و شعور خانواده‌های ایرانی توهین بشه. تازه با داشتن فرزند که اصلاً نمیشه این فیلم رو دید
52- حالا چون سریال شصت قسمته باید کشت و کشتارش بیشتر باشه
53- خسته شدیم از اینکه همش تو فیلمای ایرانی شوهره میمیره و بدبختیای زنه رو می‌بینیم
54- همه آقایون افاضه می‌کنند که فرهنگ غرب و بی بند و باری غرب ولی حالا دیگه تو صداوسیمای مملکت خودمون دارن ترویج میکنن که قبل از ازدواج و رفتن زیر یک سقف با هم رابطه داشته باشید تا بچه هاتونم تو جشن عروسیتون بتونن حضور داشته باشن تا عروسی باشکوهی داشته باشین. واقعاً متاسفم که اینقدر ابلهی و ساده لوحی تو نگارش فیلمنامه این سریال بیداد میکنه
55- فیلم به این مزخرفی فقط این صدا و سیما میتونه بسازه، حیف پول حیف وقتمون و حیف این مردم که شعورشونو به بازی گرفتین واقعاً که. با این فیلما و این چیزای مزخرف اعتقادات مردمم دارین نابود میکنن
56- کل سریال نفهمیدیم بوی باران برای چه بود …. آخر سریال هم همه‌ی افرادمسن سریال عاقبت به خیر و خوشبخت رفتندسر زندگی شون …. ولی همه‌ی جوانها ناکام وبدعاقبت شدند ….. سهیل برهان عباس و زنش کشتهشدند … مرجان و فرشته وشهاب و آرمان زندان و وبلکه اعدام …. پلیس هم که پت و مت بود
57- این تمام سریال ۷۰ قسمتی نوشته‌ی این آقا هست فیلمی سراسر از تزریق ناامیدی و بدبختی برای دو ماه تابستان جوان این مملکت …. بدون درجه بندی سنی با این همه خشونت تصویری و کلامی اف بر نویسنده این سریال
58- كل سریال این بود که نقش منفی‌ها هیچکس نمرد نقش مثبت‌ها همه مردن
59- اول فک می‌کردم فقط تو بانکه که امنیت نداریم یهو دزدی مسلحانه میشه حالا فهمیدم دیگه توبیمارستانم نمیشه امنیت داشت می‌ترسم ازاین به بعدم برم بیمارستان يه دفعه یکی بگیرتم باچاقوی جراحی آمپول هوایی چیزی…مام که شانس نداریم
60- کلامی با نویسندگان و کارگردان مجموعهبوی باران: برنامه امشب که به اسم تحلیل و بررسی سریال از شبکه یک پخش شد را دیدیم. این برنامه تحلیل و بررسی مشکل اعتیاد، پولشویی و فساد و موادمخدر بود. مردم را چه فرض کرده‌اید؟ جنابان؟ اگر نام خودرا هنرمند گذاشته‌اید، چرا از جنبه هنری، تحلیل داستان سریال، بازی‌ها، ایرادات و انتقادات بسیار بسیار زیادی که با یک نگاه به همین صفحه سریال، می‌توان آن را دید، به تحلیل سریال نمی‌پردازید؟؟؟ مجموعه‌ای پر از ابهام و پر از کاراکتر که تکه تکه به آنها در سریال پرداخته شده بود و بیشترین تأثیر این مجموعه روی اعصاب مخاطب بود. آقای کارگردان، آیا نیم نگاهی به نظرات مخاطبین انداختید در این مدت زمان نسبتاً طولانی پخش سریال؟؟؟؟؟ برنامه امشب را نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه می‌کرد بهتر بود تا به اسم یک اثر هنری!!!!!! و نکته دیگر اینکه با تماشای برنامه امشب، می‌توان گفت که با کمال تأسف، وظیفه‌ی تلویزیون به عنوان رسانه ملی، فقط و فقط ساخت سریال و در ادامه، تقدیر و تحسین چشم بسته از آن است!!!! عجبا! پس نقش مخاطب چیست از نظر شمایان؟؟؟!!!!
61- افتضاح، چرت، توهمی، مزخرف‌ترین فیلمنامه و کارگردانی، تو تاریخ سریال سازی از مزخرف‌ترین باید ثبت بشه بعدجالبه همه ناراضين اما اینا اعلام میکنن که خوب و تأثیر گذار بوده اخه تا کی میخواین هرچی مردم میگن شما برعکس عمل کنین اخه اینکه دیگه مسائل سیاسی نیست که لا پوشونی می‌کنید کلاً کارگردانهای و فیلم نامه نویس های خوب بیکارن معلوم نیست این کارگردان و فیلم نامه نویس خودش کدوم مدل موادی و زده که همه ناراضین ولی بازم اصرار دارین بگین مردم دوست داشتن بعد این 5 هزار نفر کامنت گذاشتن از فضا آمدن؟
62- اینهمه هزینه برای تولید یه سریال با فیلمنامه هندی پر از سیاه نمایی که توش آموزش نقل و انتقال مالی بدون ردیابی می‌داد
63- تو خود آمریکا هم اینقدر کشت و کشتار نمیشه
64- خجالت نکشین بدین بچه‌های پشت صحنه رو هم بکشن خودتونو راحت کنین
65- گانگسترهای این فیلم روی تگزاس رو سفید کردن یعنی ما این همه قتل و قاتل داریم ولی ذره بین دستمونه دیگران رو می‌پاییم
66- انقدر صحنه‌های مثبت 14 نذارید تو سریال، نمیشه یهو بچه رو وسط سریال فرستاد دنبال نخود سیاه
67- فیلمنامه تون خیلی نقاط ضعف داره و اصلاً مناسب وقت استراحت یه خانواده ایرانی نیست. بسیار نکات منفی و زننده. مخصوصاً صحنه‌های خشن و بدی که به تصویر میکشه. متاسفم
68- شماها یاد گرفتین فقط غصه تحویل مردم بدین
69- نباید اسم سریال رو بوی باران میذاشتن، باید میذاشتن بوی خون
70- تا قبل از فوت سهیل سریال جذاب بود ولی این فوت سهیل گند زد به سریال دیگه انگیزه‌ای برای دیدن ادامه ش نداریم آخه آقای کارگردان و نویسنده سهیل که کشته شد شما درِ هر چی کار خیر وفداکاری رو بستین، دیگه همه میگن پس نباید با خواهر یه متهم ازدواج کنه و نباید کسی کار خیر و فداکاری برای همسر یا دوست انجام بده، سهیل باید خوشبخت می‌شد به جای اینکه بدبخت شه و کشته شه. روحیه همه و اعصابمون خورد شد من اون شب اشتهام کور شد نتونستم شام بخورم. مردم ایران کم غم و غصه دارن تازه بشینن حرص بخورن برای دیدن یه سریال؟
71- واقعاً افتضاح بود بعد از مدت‌ها اومدیم یه سریال ایرانی ببینیم. ته بدبختی و بیچارگی و ناامیدی. افتضاح افتضاح
72- بدترین فیلمنامه ای ک دیدم. تمامش بی عدالتی محض. یه موجود بی ارزش زنده میمونه یه آدم شریف میمیره. واقعاً خیلی جاهاش دروغ. بی مزه تر از همه اسم بی ربط با فیلمه
73- هر شخصیت رو که قراره بره جای دیگه بازی کنه تو سریال میکشن تا بره سر پروژه بعدی
74- واقعاً کارگردانو درک نمی‌کنم، چرا همیشه باید فیلمای ایرانی اینجوری باشه؟؟ مثلاً آگه سهیل زنده میموند و آخر فیلم تلخ نمی‌شد چی می‌شد؟ هان؟ خیلی خوشحال میشن غم مردمو ببینن؟
75- تو اون سازمان عریض و طویل یه آدم نبود بگه این خزعبلات صلاحیت فیلم شدن نداره؟ فقط بلدن آه و ناله کنن بودجه نداریم. همون بهتر نداشته باشید
76- یه جوری گند زدین که آگه آخر سریال سه هزار تا عروسی هم بگیرین درست نمیشه، فقط بیاین از مردم تو همین شبکه نویسنده و کارگردان و مدیر شبکه عذرخواهی کنین
77- جمع کنید فیلم کثیفتون رو. بوی کشتار میاد
78- باز خوبه امشب کشته ندادین، تور ورخدا با همین فرمون برین جلو
79- خب سهیل کشته شد ترانه رفت زندان الانم دراومد. که چی؟ چه تاثیری داست تو روند پرونده؟ چه ربطی داشت غیر از اعصاب خوردی؟
…..

**********
به بحث برگردیم.
مشکل امروز رسانه‌ی ملی چیست؟ فلان نویسنده‌ی قالتاق یا تهیه کننده کاسب یا کارگردان مریض؟
پاسخ روشن نخواهد شد مگر آنکه 26 سال به عقب برگردیم و چهره‌ی این شیفتگان خدمت را که آن روز هنوز این قدر ملیح و جو گندمی نشده بود در نظر آوریم. تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب صدا و سیما را بین خود دست به دست کرده‌اند و به طور کاملاً اتفاقی!؛ همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!
بچه تهرون‌هایی که هم قسم شده‌اند نگذارند مدیریت رسانه ملی از چنگ بچه‌های خانی آباد و نازی آباد خارج شده و به دست دشمنان اسلام بیفتد!
جالب است 26 سال؛ هزاران میلیارد تومان بودجه را در اختیار داشته باشی و 30 مرکز استانی و دانشگاه و پژوهشگاه و … و بعد از دهها سال تجربه؛ شاهکاری چون عروس تاریکی تحویل بدهی! و برایش کارناوال هم راه بیندازی!
و اگر کسی دم بر آورد بلافاصله میرغضب‌های ملیجک را گسیل کنی که:
“کو فیلمنامه نویس های شما؟! اصلاً می دانید سریال را با کدام صاد می‌نویسند؟ هرهرهر…”
نه! آسمان سوراخ شده و شما فرو افتاده‌اید تا این انقلاب عاجز را دست گیرید.
انقلابی که دانشمند هسته‌ای و متخصص موشکی و مخترع ماهواره و پژوهشگر نانو در حد جهانی تربیت کرده از تربیت فیلمنامه نویس و سرپرست نویسندگان عاجز بوده است!
یکی نیست بگوید روزهایی که شما سوگلی مدیران رسانه‌ی ملی بودید ما در جام جم ممنوع الورود و ممنوع التصویر بودیم و حتی اجازه‎ی ورود به یک جلسه‌ی ساده‌ی دانشجویی در ساختمان دانشکده صدا و سیما را نداشتیم.
درست در همان روزهایی که انتقاد از ضرغامی غیرقابل بخشش بود؛ و گیت صداوسیما وقتِ ورودت آژیر می‌کشید؛ توهین به اهل بیت مانع از قرار گرفتن در حساس‌ترین گلوگاه رسانه ملی نبود!

****
رئیس رسانه‌ی ملی به خود بنده گفت: ” ارزیابی کارشناسان سازمان این است که بچه مسلمان‌ها در مستند خوبند اما تا ده، پانزده سال آینده در حوزه فیلم سازی داستانی و سریال سازی و … حرفی برای گفتن ندارند”!!
می‌خواستم بگویم: “سازمان؟ منظورتان سازمان مجاهدین خلق ایران که نیست؟”
خشمم را فرو خوردم و گفتم آقای دکتر فقط به جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار طی حدود یکسال 700 فیلمنامه رسیده است. بر فرض 690 تایش هم به درد نخور! 10 تایش ارزش بررسی ندارد؟!
یک سال و نیم از آن جلسه می‌گذرد و دریغ از آن که معاونت سیما یکبار سراغ آن فیلمنامه ها را گرفته باشد!
تا دربار یا دوروبر حضرات پُر است از این ملیجک‌ها کی نوبت می‌رسد به احمدی روشن‌ها و رضایی نژادهایی که پشت دیوار باندبازی و انحصارطلبی و خشونت ِ مشتی میان مایه بی هنر مانده‌اند. انحصار طلبانی که منتقدان را به بی اخلاقی متهم می‌کنند و از فحش دادن بر حذر می‌دارند.
این که جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است؛ رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟
او از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح بگوید و بر جشن حنابندان و من زنده‌ام و جنگ پابرهنه و پایی که جا ماند و آب هرگز نمی‌میرد و دختر شینا و همپای صاعقه و … تقریظ بنویسد و رسانه ملی؛ با مدیران ولایت پذیرش «عروس تاریکی» و «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» و … بسازد!!

صدسال دیگر در پاسخ این پرسش در نخواهند ماند که رهبری چون خامنه‌ای داشتید و دریکی از اصلی‌ترین حوزه‌های تخصصی او که فرهنگ و هنر است به چنین شاهکارهایی رسیدید؟
غیر از این است که آنها که باید شمشیر او باشند، سپر دوستان خودند!
جرات دارند دبیران بعضی جلسه‌ها که منتشر کنند متن توصیه‌های رهبری را به دوستانشان؟
دوستانی که به پشتیبانی آنها؛ سال‌هاست نگرانند مبادا خروجیشان فقط 179 درجه با تاکیدات رهبری تناقض داشته باشد!
بخوانیم با هم نکات رهبری را راجع به بوی باران؟
” فیلم و نمایشنامه‌ى ایرانى را از حوادث آشفته‌کننده و برانگیزاننده‌ى ذهن و حالت سوهان براى روح، خالى کنید.
متأسفانه این کار صورت نمى‌گیرد و نمى‌دانم چرا!
بااینکه مکرّراً، هم به جمع آقایان عضو صدا و سیما گفته‌ام و هم به برادرانى که به امور فیلمسازى اشتغال دارند، ولى نمى‌دانم چرا این مسأله‌ى مهم رعایت نمى‌شود.
یعنى ممکن است عیب و ایرادى در اینجا وجود داشته باشد که این کار نمى‌شود؟ فیلم ایرانى را وقتى شما نگاه مى‌کنید مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصّه، اظهار ناراحتى، اظهار گریه، دعوا و تشنّج اعصاب در آن باشد!
کأنّهُ بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه‌ى ایرانى چیزى کم دارد!
…….
خوب، آدم به فیلمهاى خارجى، از جمله فیلمهاى خانوادگى ژاپنى- که فیلمهاى خوب ژاپنى است- نگاه مى‌کند، مى‌بیند در ارتباط با مسائل خانوادگى، آنجا هم از این حرفها هست. ولى این همه گریه و ناراحتى در فیلمها رواج ندارد. نمى‌دانم چرا باید فیلمهاى ما این طورى باشند! حتماً عیبى در کار هست.
من البته چون به بعضى از جاها و به بعضى از آدم‌ها سوءظن‌هایی دارم که دیر زایل مى‌شود، مى‌گویم لابد تعمّدى در کار است.
بعضى تعمّد دارند براى اینکه ذهن و اعصاب مردم را خراب کنند.
خوب؛ شما در خانه‌تان نشسته‌اید. اگر بچه‌ى همسایه بناى گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت مى‌شود. این، امرى طبیعى است. لازم نیست بچه‌ى خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه‌ى همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه‌ى بى‌خودى خراب مى‌کند. بیایید واقعاً برنامه‌ریزى کنید. هم در کارهاى صدا و قصّه‌هاى شب و بقیه برنامه‌هایش و هم در کارهاى سیمایى. این یک کار اساسى است. این حفظ سلامت اعصاب مردم است. اعصاب آشفته، در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد.”

البته تاریخ این گفتار – 1375/01/23 است ولی مانع از آن نیست که مدیران سخت کوش و ولایت پذیر! رسانه ملی آن را از آرشیو در بیاورند و به نویسندگان و کارگردانانشان ابلاغ کنند که دقیقاً 180 درجه خلاف این صحبت‌ها را می‌خواهیم!
و بعد دستور بدهند که در اوج جنگ نرم، و در شرایطی که 64 میلیون تومان پول کلیپ‌های اقتصاد مقاومتی که به اندازه یک سریال 52 قسمتی پخش کردند را تا یک سال و نیم بعد نمی‌دهند؛ 15 میلیارد بودجه صرف کنند که مبادا تاکیدات صریح رهبری بی جواب بماند!!! عجب تجاوبی،
این همه اعتماد به نفس و شجاعت از کجا می‌آید؟
غیر آن است که مطمئنند سامانه‌های اس سیصدی دارند که تندترین تاکیدات رهبری را هم می‌تواند خنثی کند!
دوستانی دارند که در حالی که قرار بوده شمشیر رهبری باشند، سپر رفقا از کار در آمده‌اند!
مشکل کجاست؟
کاسبان سادیست یا مدیران رسانه ملی یا کمی بالاتر؟
از دست این انحصار طلبان میان مایه بی هنر به کدام دعای ندبه پناه ببریم؟
****
گیریم با لطایف الحیل؛ با متهم کردن منتقدان به افراطی گری و هتاکی (تهمتی که فرهنگیان انقلاب از آل احمد تا آوینی با آن آشنایند) این موج را هم از سر گذراندید و سعه صدر و کظم غیظ رهبری را دستمایه شاهکارهای بعدی خود کردید؛ با بهت سرشار ازپرسش ده‌ها هزار فعال فرهنگی آتش به اختیار چه خواهید کرد که می‌پرسند چند گاندو قربانی عروس تاریکی شده و هزینه فرصت این سادیسم افسار گسیخته چه بوده است؟
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟
ما در اوج جنگ نرمیم؟
رهبری به بسیج حداکثری در برابر تهاجم همه جانبه تبلیغاتی، رسانه‌ای، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی فرمان داده است؟
صداوسیما قرار گاه جنگ نرم است؟
اگر عروس تاریکی یک خبط تصادفی است، اگر از دستتان دررفته است چرا با یک عذرخواهی ساده «مرّوا کراما» نمی‌کنید چرا اصرار دارید برای این شاهکار کارناوال راه بیاندازید، چرا اصرار دارید اعلام کنید که عروس تاریکی رابه سفارش شخص رهبری ساخته‌اید و حتی جزئیاتش را هم با شخص ایشان هماهنگ کرده‌اید و تأیید گرفته‌اید؟:
” در دیدار آقا با مسئولین در خصوص آسیب‌های اجتماعی ایشان می‌فرماید توقع دارند بحث آسیب‌های اجتماعی در صداوسیما گفتمان‌سازی شود و می‌گویند درگونه‌های مؤثر مثل سریال.
کارگردان ما خدمت آقا می‌رسند و می‌گوید سریالی با محوریت آسیب‌های اجتماعی داریم و در آن موضوعات حاشیه‌نشینی، اعتیاد، طلاق و خانواده زندانیان را کار کردیم و توضیح می‌دهند و اینکه زاویه دیدمان این است آسیب‌های اجتماعی را از زاویه کسانی که کمک می‌کنند ببینیم مثل کاراکتر سیاوش و ترانه و سهیل و سیمین در مدرسه و نه صرفاً به عنوان عامل جذابیت. آقا هم این روش و مسیر را تأیید می‌کنند”!!(گفت و گوی نویسنده سریال با خبرآنلاین)

ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟

*******
از این پس آنها که به قدرت سامانه‌های اس سیصدشان غره‌اند بدانند دوران بزن در رو گذشته است و آتش به اختیاران جبهه فرهنگی از خطوط قرمز رد شده‌اند و در دفاع از انقلاب اسلامی در برابر باندهای انحصارطلب‌؛ خطا نخواهند کرد و رفاقت آنها را به مصلحت انقلاب ترجیح نخواهند داد.
بعدالتحریر:
برای دوستانی که ممکن است در ذهنشان باشد که کاش ابتدا در خفا این تذکرات داده می‌شد می گویم همه مراتب نهی از منکر در طی نزدیک به دو دهه طی شده و بی اغراق در صدها مواجهه شفاهی و مکتوب حجت بر دوستان تمام شده است.

تگ های مطلب :
دسته بندی : صدا و سیما , یادداشت
به اشتراک بگذارید : | | |