و به نستعین
*
بعضی بندهای بعدالتحریر شماره قبل اصلاح یا حذف شد. دوستان معتقد بودند ضرورتی ندارد همه مسائل داخلی مجله به خوانندگان منتقل شود.
بعضی مطالب این شماره هم با اصلاحاتی به چاپ رسیده است. ازجمله گفتوگو با رییس حوزه.
*
ازآقای دکتر عسگری به خاطر چاپ نشدن پاراگراف اول مصاحبه شماره قبل عذر میخواهیم .مصاحبه این طور شروع میشد:
مجله سوره باید دكهای شود. یعنی مخاطبان دغدغه داشته باشند كه حتماً آن را از دكه و جاهای دیگر تهیه كنند. سوره را برای مسئولان فرهنگی بفرستید. بحث توزیع كتاب و محصولات فرهنگی، بحث خیلی خوبی بود كه طرح كردید.
مخاطبان مجله، نخبگان فرهنگی هستند. احساس میكنم جای چنین مجلهای در حوزه عمومی ما هم خالی است.
مجلات ما خیلی لمپن شده است. اكثر مجلات ـ خصوصاً مجلات فرهنگی و هنری ـ لمپن شده است. اگر میتوانستیم چند تا ورژن از آن داشته باشیم خوب بود. معمولاً مجلات معتبر اینطوریاند. تایمز و نیویوركتایمز و نیوزویك و… ورژنهای اروپایی و آسیایی هم دارند.
البته من از مجلاتی كه به نام جوان و بهاصطلاح برای جوان و اینطوری فعالیت میكنند خوشم نمیآید چرا كه تقسیمبندی اینچنینی خوب نیست. اگر بتوانیم یك ورژن دیگری از سوره در سطح عمومیتر هم داشته باشیم خیلی خوب میشود. سوره به مسائل كاربردی فرهنگ در جامعه اهمیت میدهد كه نكته خیلی مفیدی است.
*
یكی از لطائف كار در سوره شنیدن اظهارنظرهای كاملاً متفاوت ومتضاد از مخاطبان است. گاه در مورد یك شماره و حتی یك مطلب آنقدر عكسالعمل متفاوت است كه اگر فقط یكیش را بشنوی ممكن است به خوشبینی مفرط یا بدبینی مفرط دچار بشوی و اتفاقاً این یكی از آن چیزهایی است كه سوره را سوره میكند.
از این به بعد اگر سوره سرمقاله نداشت میتوانید مطمئن باشید كه داشته است ولی….
*
مدیر مسئول میگفت نمیخواهی به آنهایی كه گفتند: «سوره ارگان تئوریك دولت نهم است» جواب بدهی؟ توی دلم گفتم مگر نیست؟ مگر نمیبینی رویكرد سوره در حوزه فرهنگ با چه وقت و همتی دارد در ارگانهای دولت عملیاتی میشود؟
*
بعضی میگویند: مگر سوره فرهنگی نیست؟
پس مصاحبه با استاندار و گزارش از مؤسسه پزشكی و … توی سوره چه كار میكند؟
این دوستان خبر ندارند كه به زودی گزارشهایی (مثلاً) از كارخانه تراكتورسازی و شركت صادرات ـ واردات و سازمان انرژی اتمی و بازار روز میوه و كارگاه یاتاقان را هم در مجله «فرهنگی» سوره خواهند خواند.
فرهنگ یعنی فرآیند تبدیل انرژی بر ماده و بالعكس. هم از فرهنگ میشود سلول بنیادی وتراكتور و… گرفت و هم بالعكس.
این اصل حرف ما در سوره است.
فرهنگ عرصه پیوندها و به هم رسیدن هاست.
چهبسا آمپول زنها و راننده تریلی ها و پزشكها و آبدارچی ها و معلمها و گچكارها و شیشهبرها و خیاطها و تعمیركارهایی كه به مراتب فرهیختهتر و فرهنگیتر از بعضی سینماگرها و شاعرها و نویسندهها و سردبیرهایند.
*
دوستی میگفت «كفشهای مكاشفه احمد عزیزی نصف ایران را شاعر كرد.
حالا حكایت ماست و دوستانی كه با استماع چند سخنرانی دكتر عباسی یا الهی قمشهای یا خواندن چند كتاب از علی صفایی یا رضا داوری یا… استعداد نظریهپردازی یا حرف نو زدن را در خودشان كشف میكنند و انصافاً بعضاً خوشاستعداد هم هستند.
*
هر هفته یكی دو تا نظریهپرداز با سوره تماس میگیرند.
جالب اینجاست كه ویژگی مشترك همه این نظریهپردازها آن است كه از ب بسمالله تا تای تمّت را خودشان فهمیدهاند.
بیتعارف بسیاری حرفهایشان هم حرفهای قابل قبولی است. ولی مشكل اینجاست كه جای خودشان را در زنجیره «لتعارفوا» نمیدانند. همه میخواهند حلقه اول و آخر زنجیره باشند.
كپی رایت هم در مرامشان نیست اصالتاً.
در حالی كه همین آدمها اگر كمی زنجیرهای تر و جبههای تر نگاه كنند و جای خودشان را بهتر پیدا كنند هم برای خودشان بهتر است و هم برای كل مجموعه.
ذوق نظریهپردازی داشتن و شوق حرف تازه (اگرچه در لفظ و تعبیر)زدن خیلی خوب است و مفید است مشروط بر آنكه معطوف به مسئلهای جدید باشد. امیدوارم بعداً مفصلتر راجع به این مسئله گپ بزنیم.
*
زنگ زد كه: «آن فرهنگی ـ تحلیلی را از لوگوی سورهتان بردارید» چرا؟
«شما تحلیلی هستید؟ تحلیل یعنی این؟…» و شروع كرد به خواندن سوتیتر یكی از مطالب و بعد «هه. هه. هه…..» از این زنگها باز هم داریم.
یكی دیگر از دوستان: سوره در شماره نوزدهم. خیلی بد بود.
و یكی دیگر: آقا معركه بود ویژهنامه. خدا قوّت.
از این گوش میآید. از آن گوش میرود.
و همهاش هم شیرین است.
از خاش در سیستان و بلوچستان تا جورجیا در ایالات متحده آمریكا
خوانندگانی داریم كه سوره را دنبال میكنند. این دوّمی چند شب پیش زنگ زده بود و التماس دعا داشت كه بعضی مقالات میرشكاك را به واسطه مسافری برایش بفرستیم.
*
در این شماره نقدهای نادر طالبزاده بر تلویزیون جمهوری اسلامی را هم میخوانید.
امیدوارم نادر طالبزاده را به بیاطلاعی و غرضورزی و كمتجربگی متهم نكنند.
*
در ضمن شبكه قرآن هم برنامه مفید زندهای تدارك كرده كه میتوانید زنگ بزنید و مخرج ضاد و غینتان را درست كنید. به این میگویند: برنامهسازی قرآنی! و استفاده بهینه از تكنولوژی قرن بیست و یك برای فرهنگسازی دینی.
*
چند نفر از دوستان گلایه داشتند از گلایههای حقالتحریری در بعدالتحریر.
و اینكه دیگر تكراری شده و نچسب و ملالآور.
اما صاحب این قلم معتقد است بعضی پاراگرافهای آگاهیبخش اینچنینی برابری میكند با همه سرمقالهها و مقالات جدی و وزین و….
و مربوطترین و ذی مدخلترین حرفهای سوره به مخاطبان همینهاست.
پشت صحنه بسیاری از فعالیتهای فرهنگی ـ و از جمله انتشار مجله ـ در جمهوری اسلامی به مراتب از روی صحنهاش درسآموزتر و عبرتآموزتر است.
كاش بشود یك شماره را فقط به این پشت صحنهها اختصاص داد.
*
میخواهیم یك صفحه را در سوره اختصاص بدهیم به ایدهها و پیشنهادهای رسانهای و هنری و….
ممكن است كسی ایدهای برای ساخت یك برنامه تلویزیونی یا نوشتن یك مقاله تحقیق یا تهیه یك گزارش ژورنالیستی یا……… به ذهنش بیاید ولی وقت یا توان این را كه خودش آن را به ثمر برساند نداشته باشد. شاید با طرح این راهكارهای یك خطی در یك فضای عمومی كسانی پیدا بشوند كه آن ایده را به ثمر و اثر برسانند. منتظریم.
همین الآن به اندازه سه شماره مطلب داریم. اگر تاعید کمتر از سه شماره دیگر منتشر شد بدانید مشکل از حریریه نبوده است.
*
بعدالتحریر این شماره را با یاد دوستان خبرنگار، عکاس و فیلمبرداری که در سانحه هواپیمای C-130 پر کشیدند آغاز می کنیم: فاتحه مع الصلوات
* بعدالتحریر ماهنامه سوره، شماره 22