شما اینجا هستید   |

آذر82‌‌

 

سلام عليكم بما صبر تم و نعم عقبي الدار

سرمقاله اين شماره را خوانديد؟ يكي از دوستان گفت: مردم عمل مي‌خواهند و ما سرمقاله تحويلشان مي‌دهيم».

در آمدن سوره چهار دو سه ماهي طول كشيد. تقصير از ما نبود. مشكلاتي در بخش‌هاي مالي و فني به هم رسيده بود كه بحمد الله فعلاً رفع شده است.

بسيار برنامه‌ها داريم و ايده‌ها و حرف‌ها و… سوره هنوز تا آنچه باشد و مي‌تواند باشد  فاصله‌ها دارد پيمودني‌. و اين فاصله‌ها تنها به گام‌هاي كوتاه ما در نورديدني نخواهد بود و اين سلوكي است جمعي در نبردي ديدني.

چالش‌هاي سوره و بسياري فعاليت‌هاي فرهنگي مشابه يكي دو تا نيستند. سه تا و چهار تا هم نيستند. و حتي پنج و شش تا.

اينها را كه گفتم نه اين كه فكر كنيد كم مي‌آوريم. شايد اشكال كار آنجاست كه اين موانع چون مدت‌هاست با همت‌هاي بلند و پوست‌هاي كلفت مواجه نشده‌اند، خيال برشان داشته و فكر كرده‌اند آنقدر قوي هستند كه بتوانند هر حركتي را متوقف و هر عزمي را هضم كنند. سوره تا آنجا كه به تحريريه مربوط است حالا حالاها كار دارد.

«پژواك» مثل تنفس مصنوعي شايد هم طبيعي است براي مجله. و فتح بعضي قله‌ها و دويدن در بعضي ميدان‌ها خيلي نفس مي‌خواهد. رجب بيگي از آنهاست كه حقش ادا نشده

مثل آويني قبل از شهادت مي‌ماند. سعي كرده‌ايم شهيدش كنيم تا شانس و مرتبه‌اش در فضاي فرهنگي اهل قبله به آنها كه دنبال آدم و الگو و راهكار و… مي‌گردند يادآوري بشود.

بيست و دو سال گذشته ولي كتابش كه مي‌خوانيد {«ما مي‌رويم تا خط امام بماند»} از نزديك حس مي‌كنيد كه شهيد مهدي رجبي بيگي چقدر زنده است و اصلاً همين الان دارد توي جبهه فرهنگ انقلاب فرياد مي‌زند.

يكي از رفقا زنگ زد ناراحت شد. نمي‌شناختمش و هنوز هم نمي‌شناسمش ولي سوز صدايش سوره‌اي بود: «اين مجله‌ است كه چاپ مي‌كنيد؟ مايه آبروريزي؛ آن از طرح جلدش، آن از برشش، آن از كاغذش، آن از چاپش، آن از عكس‌هاي رنگ و رورفته و بي قواره‌اش، آن از محتوايش..»

هر چه اصرار كردم منظورتان كدام بخش است؟ حاضر به تفصيل نشد. «همه‌اش مه مطالبش. نشانه‌ بيسوادي است. آن طرفي‌ها هم كار مطبوعاتي مي‌كنند شما هم…»

اين هم در هر صورت نظري است. اين را نوشتيم كه فكر نكنند فقط چيز‌هايي را مي‌شنويم كه به نفعمان باشد. تازه مگر حرف‌هاي اين برادرمان به نفع نيست؟

ساعت 5/11 شب زنگ زد. «ببخشيد مزاحم شدم‌ها. الان داشتم سوره را مي‌خواندم زنگ زدم خدا قوت بگويم. خيلي خوب شده است.» شما ولي لطفاً قبل از 8 زنگ بزنيد. اگر چه بچه‌هاي سوره معمولاً تا 5/9، 10 هستند.

يكي نفر ديگر هم سوره را ديده و گفته: «خيلي خوب بود» متأسفانه به دلايل عديده نمي‌توانيم شما را هم با تحريريه سوره در شادي لبخند رضايتي كه بر لب او نشسته است شريك كنيم.

و اما ماجراي توزيع ادامه دارد. مجله منهاي توزيع تقريباً برابر است با هيچ. از خودمان پرسيده‌ايد كه چه كمكي مي‌توانيد بكنيد؟ اگر از ما بپرسيد خواهيم گفت: توزيع يعني رساندن عرضه و تقاضا به هم. آنجا كه تقاضا هست و عرضه نيست چند تا آدم عرضه‌دار لازم داريم كه دست اين دو تا عاشق سينه چاك را بگذارند تو دست هم. منظورم سوره و مخاطبانش است.

آنجا هم كه عرضه و تقاضا نيست كار 5 دقيقه حداكثر10 دقيقه امر به معروف فرهنگي است تا يكي يا چند تا به خواننده‌ها و معرفي كننده‌هاي سوره به ديگران؛ زياد شود.

بهتر از تك فروشي، اشتراك است.

چند تا اشتراك مي‌توانيد جور كنيد؟

براي اين كه وضع توزيع دكه‌اي را بهتر درك كنيد چند تا نمونه مثال مي‌زنم.

دريكي از شهرهاي بزرگ سوره شماره يك پنجاه و پنج تا فروش رفته است. از چند تا؟ از150 تا. شماره 2 چطور؟ 23 تا از100 تا و اين در حالي است كه در همان شهر دوستان سوره بيش از دويست و پنجاه تا را رو دست فروخته‌اند. توي دانشگاه، حوزه و نماز جمعه.

اين تازه حكايت شهرهاي بزرگ است. شهرهاي كوچكتر كه واويلا. آنچه به نام نظام توزيع مطبوعات در كشور وجود دارد و به علل عديده كه باز جاي تفضيليش اين‌جا نيست براي توزيع كالاهاي فرهنگي مشابه سوره كارآيي ندارد. ما اگر جنس‌ حرف‌هاي‌مان فرق دارد بايد متناسب با آن شكل متناسب توزيع را هم ابتكار كنيم و كار كنيم و كار كنيم و كار كنيم.

ديده‌ايد توي اين چهار پنج شماره چند تا آدم جديد و نسبتاً جديد معرفي كرده‌ايم؟

توي كوچه پس كوچه‌هاي انقلاب پر است از آدم‌هايي كه تا خره خره حرف براي گفتن و فرياد كشيدن دارند.

آدم‌هايي كه نمي‌خواهند 82 را به 57 برگردانند ولي قدرتش را دارند كه 57 را به 82 بياورند.

نه عمله چپ‌اند نه مزدور راست. و حرف راست را بايد از همين‌ها شنيد وبساط شارلاتان‌ها را چپه كرد.

ديديد باز به سياست آلوده شديم؟ مگر قرار نيست كه سوره يك مجله فرهنگي باشد؟‌ و فرهنگ هم كه مي‌دانيم يعني سكوت در برابر ظلم‌ها و فسادها و غرق شدن در چهچه بلبل و رايحه سنبل. از رويكرد و گفتمان و گستره و آموزه و انگاره و باز كاويدن و رهيافت و راهبرد و چالش چه خبر؟ تازگي‌ها واژه جديدي مد نشده؟ ما را بي‌خبر نگذاريد؟ و ببخشيد بعضي دوستان كه در سوره متأسفانه “به ميزان لازم” از اين ترّهات خبري نيست.

 

 

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی , مقالات سوره
به اشتراک بگذارید : | | |