شما اینجا هستید   |

    جبهه فرهنگی : بومی‌سازی صنایع فرهنگی در فردوی علوم انسانی
بومی‌سازی صنایع فرهنگی در فردوی علوم انسانی
نگاهی به نقش موزه زنده زیارت در مقابله با واتیکانیزه کردن مشهد

بومی‌سازی صنایع فرهنگی در فردوی علوم انسانی

وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، یک شنبه گذشته در نشستی در حاشیه بازدید حجت الاسلام مروی، تولیت آستان قدس رضوی از موزه زنده زیارت، به بیان نکاتی درباره وضعیت مشهد و مسئولیت آستان قدس رضوی در قبال آن پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید.
آستان قدس رضوی همانگونه که دغدغه دارد و تلاش می‌کند که بستری برای ارتقاء معنوی زائران فراهم شود برای ارتقاء معرفتی هم باید زمینه سازی کند که برای این هدف باید راهبرد مشخص داشت.
ارتقاء احساس معنوی به تلقی تمدنی
راهبرد ما در طراحی موزه زنده زیارت این بوده است که تلقی معنوی محض از حرم رضوی و حضور امام رضا (ع) در ایران را به یک تلقی تمدنی ارتقاء بدهیم.
حضور امام رضا (ع) در ایران حکمتی دارد برای درانداختن طرحی نو و شکل دادن به یک تمدن جدید. ما معتقدیم موزه زیارت با تفصیلی که عرض خواهم کرد گام کوچکی است برای کمک معرفتی به زائر امام رضا (ع) و برای ارتقاء احساس معنوی به تلقی تمدنی.
زیارت امین الله و الگوی توسعه مشهد
نکته بعدی قصه خود مشهد است. بالاخره آستان قدس با مشهد نسبتی دارد یا ندارد؟ اگر وظیفه آستان قدس خدمت به زائر است من این طور می‌فهمم که اصلاً بزرگترین زائر؛ خود مشهد است! بعد از وجود مقدس امام زمان (عج)، بزرگ‌ترین زائر امام رضا (ع) خودِ مشهد است. و زائر باید به الگو تبدیل بشود. در زیارت امین الله فرمود: «محبه لصفوه اولیائک، محبوبه فی ارضک و سمائک.»
زائر از خدا می‌خواهد که من در کنار اینکه محب اولیاء تو هستم محبوب آسمانیان و زمینیان باشم. یعنی یک الگوی دوست داشتنی برای مردم جهان با رعایت معیارهای معنوی و ملکوتی بشوم.
الگوی توسعه مشهد می‌تواند در راستای چنین آرزویی باشد. آستان قدس نمی‌تواند در برابر الگوهای رقیبی که برای توسعه مشهد مطرح است بی تفاوت باشد.
واتیکانیزه کردن مشهد و مسئولیت آستان قدس
ما امروز بخواهیم یا نخواهیم با یک چالشی روبرو هستیم. آیا آستان قدس رضوی می‌خواهد طرف آن کسانی که معتقد به واتیکانیزه کردن مشهد هستند بایستد و پیشاپیش قبول کند که ما همین حرم را درست می‌کنیم و به مشهد چه کار داریم؟
یک عده‌ای این اعتقاد را دارند و دارند تئوریزه‌اش می‌کنند و راجع به آن حرف می‌زنند و مصاحبه می‌کنند و فکر تولید می‌کنند و مهم‌تر از آن دارند اقدام می‌کنند. آن زمانی که ما شهرداری بودیم قصه حاشیه شهر مطرح بود. من یک تعبیری ساختم و گفتم مشکل مشهد «حاشیه شهر» نیست، بلکه «شهر حاشیه» است. یعنی چه؟ یعنی یک عده می‌خواهند مشهد را از یک شهر مولد در متن تمدن سازی اسلامی با بیش از هزارسال سابقه به یک شهر مصرفی در حاشیه تمدن غرب تبدیل کنند. تمنای مشهدی‌ها را این کنند که آیا می‌شود ما یک روزی بشویم آنتالیا؟ بشویم پاتایا، بشویم دوبی؟!
یک عده می‌گویند باید آنچه را که سنت برای ما آورده است خرج مدرنیته کنید. این همه زائر، یا از نگاه این‌ها مسافر و توریست و مشتری و پول خرج کن را چه چیزی برای ما آورده است؟ سنت! بعد تو این را داری خرج مدرنیته می‌کنی! و برای این ناشکری و کفران نعمت، برنامه وجود دارد.
غرب زده‌ها و تحقیر زبان فارسی در زادگاه فردوسی
من این را به صراحت عرض می‌کنم. هم آن دوره‌ای که در شهرداری بودم مفصلاً می‌دیدم و هم الان داریم به وضوح می‌بینیم که برنامه دارند. برنامه اجرا می‌کنند: فود استریت!
تابلو می‌زنند به چه بزرگی، از سوی یک نهاد رسمی، زبان فارسی را در زادگاه فردوسی تحقیر می‌کنند. تعمد و اصرار دارند کهدر تابلویشان «food street» را چند برابر بزرگ‌تر از «خیابان غذا » بنویسند. این نشانه‌گذاری، خبر از یک بی‌هویتی و سرگردانی و حس حقارت در برابر غرب و تحقیر داشته‌های ملی می‌دهد. و بعد همین‌ها از فردوسی دم می‌زنند!! این دوگانگی، این فاصله قول و عمل، این یک بام و دو هوا از کجا می‌آید؟ از بی هویتی، از خودباختگی!
همین‌هایی که با زبان فارسی مشکل دارند؛ و دلباخته الفبای فرنگی‌اند، تابلوی «راهنمای زائر» را هم همین‌ها از جلوی حرم مطهر برمی دارند و می‌گویند زائر یعنی چه؟ باید با زبان بین المللی حرف بزنیم! بنویسید راهنمای سفر!
خوب، آیا ما می‌خواهیم صرفاً به نقد این‌ها اکتفا کنیم؟ درد دل کنیم؟ نه. مقابل این بی هویتی و خودباختگی، باید الگو داشت. باید حرف داشت. مبنایی که به دوستان ما انگیزه داده بیایند و اینجا بایستند و کار کنند این بود که اگر بخواهیم مشهد را به عنوان شهر تمدنی ببینیم باید عَلَم تمدن سازی را بلند کنیم. استقلال فرهنگی، پرچم تمدن سازی است. استقلال فرهنگی هم یعنی هویت. هویت در فرهنگ معادل استقلال در سیاست است. خوب این هویت چه جطور می‌خواهد بروز کند؟ هویت ما با ممتاز شدن از تحجر و تجدد بروز می‌کند.
راه انقلاب اسلامی از میان این دوتا می‌گذرد. امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم هم جریان تجدد و هم تحجر در مشهد پایگاه دارند و فعالیت می‌کنند و برنامه ریزی شده هم دارند کار می‌کنند. یکی از دوستان را فرستادیم که برود راجع به این متحجرها تحقیق کند. می‌گفت در یکی از هیات‌هایشان رفتم، شروع کردند یک ساعت و نیم فقط لعن بود. از فلانی و فلانی رسیدند به خمینی و خامنه‌ای و شریعتی … و آخرینش هم حسن رحیم‌پور بود. گفت خلاصه یک دل سیری لعنت کردند و احساس معنوی نابی پیدا کردند و بلند شدند رفتند. این جریانات امروز در مشهد هستند.
خود بنده رفته بودم در یک مسجدی در خیابان گاز صحبت کنم، مسئول پایگاه می‌گفت یک سری از بچه‌ها دیگر پایگاه نمی‌آیند. سؤال کردم چرا؟ گفتند شما در هیاتتان شهدا را دعا می‌کنید! رفتند و یک هیات دیگری در محل زدند. تا موقعی که شهدا را دعا کنید توی هیات شما نمی‌آییم!! تعمیق و توسعه معنای زیارت از امر فردی معنوی تا امر سیاسی با تاکید بر تلازم ولایت و برائت از اهداف موزه زنده زیارت است.
اگر حج بی برائت حج نیست، زیارت بی برائت زیارت است؟ امام می‌گفت تو زیارت خانه خدا بروی و مرگ بر آمریکا نگویی حَجَّت حداقلش این است که ناقص است. کسی که به حرم امام رضا (ع) می‌آید باید مرگ بر آمریکاهایش محکم‌تر بشود و مأمون‌ها و هارون‌ها و طواغیت و مستکبرین معاصر را هم لعن کند.
زیارت سکولار، نقطه پیوند غرب زده‌ها و متحجران
در این زمینه متحجرین و غرب زده‌های مشهد با هم متحدند که نباید زیارت الصدیق الشهید؛ مبارزه با طواغیت و مستکبران را تشدید کند و باید امام رضا را در همان هزار و دویست سال پیش محاصره کنیم و اجازه ندهیم مبارزه مکتبی ایشان تا امروز امتداد پیدا کند و پرچم امام رضا علیه السلام موجب دلگرمی مبارزان از نیجریه تا لبنان تا یمن باشد. موزه زنده زیارت تلاش می‌کند این محاصره را بشکند. زیارت سکولار، نقطه پیوند غرب زده‌ها و متحجران در مشهد است.
معارف انقلاب اسلامی به ما می‌گوید زاِئر باید آن تلقی تمدنی را به دست بیاورد که اگر امام رضا آمدند به ایران با این هدف بوده است که برای اسلام ناب یک پایگاه مقتدر و مستقرساخته شود که چهارده قرن بعد از بعثت اتفاق بزرگی توسط این ملت رقم بخورد.
چقدر این جمله امام شیرین است که: «اینکه چهارده کنگره از کنگره‌های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی‌آید که یعنی‌در قرن چهاردهم این کار می‌شود، یا چهارده قرن بعد این کار می‌شود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بنای ظلم شاهنشاهی بعد از چهارده قرن از بین می‌رود و بحمدالله رفت از بین. بت‌ها همه به رو افتادند، این بتها هم از بین خواهند رفت، حالا چه بتهایی که تراشیده بودند از سنگ یا بتهایی که خود ملت‌ها یا بعضی از ملت‌ها می‌تراشند با آدم. این‌ها هم رفتنی هست.»
امام می‌گوید که شاید اینکه چهارده کنگره از طاق کسری فروریخته اشاره‌ای به این باشد که چهارده قرن بعد در این سرزمین اتفاقی می‌افتد که به این مولود ربط دارد. این خیلی اشاره شیرینی راجع به ایران است. چنین تفسیری از تاریخ ایران موجب عصبانیت غرب زده‌هاست و برای مقابله با آن برنامه دارند.
از فود استریت شان بگیر تا کار گذاشتن چند کیلومتر نمادهای هخامنشی در ورودی مشهد الرضا و تلاش برای خارج کردن فردوسی که خاک پی حیدر است و بنده اهل بیت نبی و وصی است از جایگاه خود، و قرار دادنش در عرض و در برابر امام رضا علیه السلام.
الگویی ایجابی به نام «موزه زنده زیارت»
در این میانه ما می‌خواهیم فقط بنشینیم تحلیل کنیم، آسیب شناسی کنیم، غر بزنیم؟ نه! باید الگو داشت. ما حرفمان این است، مشهد می‌تواند با اینها مقابله کند. اما نه فقط با سخنرانی بلکه با ارائه الگوی ایجابی. یکی از الگوها می‌تواند همین موزه‌های زنده باشد. ما باید در صنعت سرگرمی و موزه سازی بر مبنای معارف و مفاهیم خودمان، به رده یک جهانی برسیم و برای رسیدن به این هدف باید ضلع‌های اندیشه، هنر و مدیریت کنار هم قرار بگیرند. و برای این کار به نطنز و فردوهای علوم انسانی و هنر نیاز داریم. فردوی علوم انسانی ما کجاست؟ شهید شهریاری‌ها در علوم پایه و مهندسی چه کار کردند؟ خودشان را به علم روز جهان رساندند که از انقلاب دفاع کنند.
ما سینما را در ایران خیلی زود شناختیم و جذب کردیم و امروز ما یکی از ده یا پانزده سینمای اول جهان را داریم. انقلاب هم خیلی کمک کرد به گسترش سینما. اما متاسفانه در موزه‌های زنده بسیار ضعیف داریم عمل می‌کنیم. این فناوری فرهنگی حدود صد سال در غرب سابقه دارد. تقریباً همزمان با سینما شروع شده است.
تجربه‌های خارجی رابررسی کردیم. صدها موزه زنده وجود دارد. بخصوص آمریکایی‌ها خیلی روی این موضوع کار کردند.
بعد نمونه‌های داخلی را دیدیم. نمونه‌های داخلی که داریم موزه‌های زنده نیستند. این‌ها نوعاً شهرک‌های سینمایی هستند. یعنی برای فلان سریال ساخته شده و بعدش همینجوری افتاده است. مثلاً برای همین فیلم آقای مجیدی خب خیلی خرج شد. رقم‌ها بالای صد و بیست تا صد و پنجاه میلیارد تومان آن هم برای دَه سال پیش است. اما الان همینجوری افتاده است در صورتی که خیلی می‌شود از آن استفاده کرد.
خوش بختانه در مشهد تجربه درخشان «مشهد دوست داشتنی» را هم داشتیم که هنرمندان مشهدی در سال‌های نود و پنج و نود و شش بزرگ‌ترین موزه زنده ایران را ایجاد کردند که حدود سیصد هزار نفر از آن بازدید کردند و البته دوستان اصولگرا و اصلاح طلب با هم ائتلاف کردند و تحت عنوان حمایت از نوآوری و خلاقیت، بالاترین نوآوری فرهنگی در چند دهه اخیر مشهد را با خاک یکسان کردند، حتی یک آجرش را هم نگذاشتند بماند.
در طراحی موزه زنده زیارت بیش از پنج هزار ساعت مطالعه فشرده انجام شده و از نظرات ده‌ها تن از اندیشمندان و صاحب نظران و هنرمندان استفاده شده و هنوز هم ادامه دارد.
بخش اول از شهادت موسی ابن جعفر (ع) شروع می‌شود تا شهادت امام رضا (ع). بغداد زمان هارون الرشید را و مدائن را می‌بینیم و بعد به مدینه امام رضا (ع) می‌رسیم و بعد از مدینه به مرو سفر می‌کنیم که در مسیر منزل‌های مختلف تا شهادت حضرت طراحی شده.
در بخش دوم از قرن سه هجری تا دوره معاصر را دنبال می‌کنیم. در هر قرن ده‌ها واقعه و شخصیت گزینش شدند و از بین آنها مواردی برای بازنمایی معمارانه و برخی برای روایت نمایشی انتخاب شدند. از حضرت معصومه (ع) تا شاهچراغ، تا عبدالعظیم تا دعبل و ناصر کبیر تا آل بویه و شیخ صدوق و سید رضی و شیخ طوسی تا فردوسی و ابن سینا روایت خواهند شد.
بعد دوره مغول را داریم. از خواجه نصیر و کتابخانه، رصدخانه و دفتر تقسیم موقوفات‌اش تا ماجرای سربداران و شهید اول را. و بعد تیموریان و صفویه تا برسد به قاجار و پهلوی.
طراحی‌ها نوعاً انجام شده و آماده اجراست. حضرت آقا درمورد کار اصحاب کهف به مرحوم سلحشور گفتند: «بارها داستان اصحاب کهف را گفته‌ام و شنیده‌ام و خوانده‌ام اما حقیقت قصه این است که قصه اصحاب کهف را از شما یادگرفته‌ام. آن شبی که شما آن صحنه بسیار زیبا و پیچیده و عالی را اجرا کردید من فهمیدم که إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنارَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یعنی چه. آن شب من آن را به چشم خودم دیدم.» این حرف حضرت آقاست.
حرف ایشان هم نیست حرف امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین می‌گوید من آنچنان در احوال پیشینیان غور کردم که گویی خود یکی از آنها هستم. ما هم دوست داریم موزه زنده را این گونه ببینیم و این حدیث شریف را انشاالله مبنای نظری این کار قرار بدهیم.»
انتهای پیام/

 

تگ های مطلب :
دسته بندی : جبهه فرهنگی , سخنرانی
به اشتراک بگذارید : | | |