برادر و استاد عزيز جناب آقاي سيدمهدي شجاعي
سلام. سلامي سرشار از ابهام و استفهام .
نامه شما به آقای احمدی نژاد در گرماگرم مصاف انتخابات را خواندم و لازم دانستم نکاتي را خدمت آن بزرگوار تقديم کنم.
1. اگر چه از ارادت شما به آقاي موسوي و خاطرات خوشتان از روزنامه جمهوري اسلامي کم و بيش مطلعم فکر نميکردم اينچنين حماسي و مجاهدانه آبروي خود را در کنار رزيتاخاتون و شازده و جاسبي و کرباسچي و … براي بر زمين زدن مردي از جنس مردم (مردم با همه خوبيها و کاستيهايشان) به ميدان بياوريد. حتما اتفاق مهمي افتاده که شما را وادار ساخته براي سنگين کردن کفهاي که شيمون پرز و نتانياهو و سارکوزي و اوباما و … آرزوي پيروزيش را دارند اينچنين دردمندانه و از روي احساس تکليف ديني و اخلاقي قلم به دست بگيريد.
2. رمال، کفبين، خرافي، دروغگو، افراطي، تفريطي، متوهم، خودخواه، …. جناب آقاي شجاعي واقعا اينها را از “مظهر اخلاق سياسي” و “مروج ادب و متانت”، جناب آقاي موسوي خطاب به احمدي نژاد نشنيديد؟ يا گوشهايتان را گرفتهايد؟
سيد عزيز دروغهايي را که توسط شخص ميرحسين و اطرافيانش با سري برافراشته و اعتماد به نفس مثال زدني در فضاي افکار عمومي منتشر ميشود نميبينيد؟ بشمارم چند تايش را برايتان؟
1- آقاي موسوي در پاسخ به سکوت بيست ساله اش چند پاسخ متناقض ارائه کرده است:(به استناد وب سايت کلمه )
الف-کي گفته من سکوت کردم؟ من جايي که لازم بوده اعتراض کرده ام . کجا؟ وقتي روزنامه هاي زنجيره اي را (که در آن آقاي رفسنجاني به قتل بيش از هفتاد روشنفکر در دوره رياست جمهوريش متهم ميشد)تعطيل کردند.
ب- من سکوت کردم ولي سکوتم معنادار بود!
ج- من سکوت نکردم بلکه از تريبونها محروم بودم!
ياللعجب! فقط حقير سه بار درخواست کتبي مصاحبه کردم و هر سه بار رد شد. بگوييم آقاي بخشمند رئيس دفتر فرهنگستان هنر نامههاي درخواست مصاحبه از آقاي موسوي را منتشر کند تا معلوم شود چه کسي دروغ ميگويد؟
و جالب اينجاست که آقاي موسوي راست راست توي دوربين نگاه ميکند و به مردم مي گويد من از رسانه محروم شده بودم. اين همه اعتماد به نفس از کجا مي آيد؟
2- آقاي موسوي ميگويد براي حفظ “قانون” و جلوگيري از دور زدن قانون به صحنه آمده. اسناد دکتر شدن و دانشيار شدن و رئيس دانشگاه شدن خانم رهنورد را ديدهايد؟با همکاري رفيق قديمي نيستانيها! جناب آقاي عبدالله جاسبي؟ و اسناد فروش منزل هزار متري دولتي به نخستوزير “سادهزيست” دفاع مقدس به ثمن بخس چطور؟ واقعا جناب مهندس در ادعاي “قانونگرايي” صادق است يا دروغگو ؟
3- آقاي موسوي تمام ادعايش اين است که براي حفظ “قاعده بازي “پا به ميدان انتخابات گذاشته است. مناظره ايشان با اقاي کروبي را ديديد؟ و پيامکهاي بعدش را:”جناب مهندس من دهنم کف کرد از بس فحش دادم، حالا نوبت شماست.” آقاي موسوي که حتي قاعده يک مناظره تلوزيوني را نميتواند رعايت کند در شعار بازگشت به “قاعده بازي”صادق است يا دروغگو؟
4- آقاي موسوي ادعا ميکند که ايران اکنون در جهان درحد سومالي اعتبار دارد و احمدينژاد ملت ايران را ذليل کرده است.
فائزه هم گفته است: اين چهار سال دوره خفت و نکبت ملت بود!
سخنراني آقا در حرم امام را نديديد؟ کسي که بديهيات به اين روشني را با اين وضوح انکار ميکند بي اخلاق و دروغگو و محتاج تذکر شما نيست؟
فيلم تبليغاتي” کروباسچي” را در تلويزيون نديديد؟ دلتان به درد نيامد؟ دغدغههاي انقلابي و دينيتان تحريک نشد؟چه فحش ديگري بايد به انقلاب و ارزش ها ميدادند تا شما احساس تکليف کنيد و دست به قلم بشويد؟
3. سيد عزيز از هتاکيهاي حاميان احمدينژاد سخن گفتهايد. همين ديشب در ميدان وليعصر حاميان آقای موسوي شعار مي دادند:
هرکي که ناموس داره موسوي رو دوست داره
ديکتاتور کوتوله…
هرکي که بيسواده، با احمدينژاده
تازه شده سه هفته، محمود حموم نرفته
اگر تقلب نشه احمدي پنجم ميشه!
و جالب اين است که همزمان پوسترهايي در دستشان است که در آن به خط خوش نوشته اند:”ادب مرد به ز دولت اوست “! چه کسي يا کساني شما را به اين نتيجه رساندهاند که چشم بر رذائل و اراذلي که در اطراف ميرحسين به وضوح ديده ميشوند، ببنديد؟
4. سيد عزيز! چرا “رزيتاخاتون” و “شازده” را نوشتيد؟ آنها بدنام کردن و به لجن کشيدن استوانه هاي نظام نبود؟ فکر نميکنيد امروز داريد از منطق جناب رازيني دفاع ميکنيد؟
تيتر مصاحبه تان را با “سلام” يادتان رفته است؟: “جاسبي دروغ ميگويد!”
چرا يک انسان” مومن وخادم” را بدون آن که جرمش در دادگاهي اثبات شده باشد لجن مال کرديد؟ اخلاقي که امروز دغدغهاش را داريد آن رفتارها را چگونه توجيه ميکند؟
هنوز طعم تلخ دادگاه شما به خاطر خدشه دار کردن “اخلاق متناسب با مناسبات سرمايه داري +هفده رکعت” در ذائقه ام هست. يادتان هست در آن ظهر گرم چگونه مدعيان اخلاق و نگرانان نسل جوان شما را در آن دادگاه خلوت محاکمه کردند؟ و ما گروه اندک همراهان شما در دل گريستيم بر مملکتي که سيد مهدي شجاعي را در آن به اتهام ترويج فحشا! محاکمه مي کنند. چرا که به اسب رزيتاخاتون گفته است يابو!
آقاي شجاعي! دوازده سال گذشته است و هفته پيش عباس سليمي نمين به جرم تشويش اذهان عمومي و متهم کردن اقاي عبدالله جعفر علي جاسبي محکوم شد.
اين اخلاق ادعايي آقاي مير حسين موسوي موقعي که “شازده”ها مملکت را شخم زدند کجا بود؟شما هم البته مدتهاست که بيشتر به داستانهايي روي آورده ايد که از ديد امثال مير حسين بيشتر خرافات و کرامات را ترويج مي کند.مدتهاست خبري از “رزيتاخاتون”و “شازده “و….نيست.
سيد مهدي عزيز!
استاد بزرگوار!
قابيل 98 را يادتان هست ؟ فکر نمي کنيد آنها توانسته اند ما را درنهايت به اين نتيجه برسانند که منطق رازيني و جاسبي و ميرحسين و هاشمي را بپذيريم و احمدي نژاد را که دارد”شازده و رزيتاخاتون1388″را مي نويسد محاکمه کنيم؟
احمدينژادي که آمدهاست قاعده “بازي” را به هم بزند.
شما چرا با فائزه و مهدي و محسن و ياسر و کرباسچي و موسوي و هاشمي و کروبي و ناطقنوري و … اين قدر به “قاعده بازي” علاقه مند شدهايد؟
5. سيد عزيز! نفسم تنگ شده است وقتي شما و ديگر دوستان عزيز را ميبينيم که چگونه بي عبرتگرفتن از سرنوشت خواص تاريخ اسلام با کساني همسنگر و همجبهه شدهايد که تا ديروز عليهشان شمشير مي زديد ؟ من در مرحله اول انتخابات دوره قبل به احمدي نژاد راي ندادم. در طول چهار سال گذشته هم بارها و بارها احمدينژاد و تيم فرهنگياش را نقد کردهام. حملات من به وزير ارشاد دولت نهم در ايام ماجراي غزه به جايي رسيد که بعضي دوستان احمدينژادي ميکروفون را بهزور و تهديد از دستم گرفتند. اما آنقدر هم ساده نيستم که از ايستادن در صف رايدهندگان به او شرمنده باشم و آن قدر بيبصيرت نشدهام که عاجز باشم از مقايسه احمدينژاد و جماعت پرادعاي رياکار دروغگوي فضلفروش قاعد يا خائني که براي نجات اشرافيت سياسي و ارتجاع به دوران مشعشع توسعه اقتصادي و سياسي به ميدان آمدهاند و در نيابم تفاوتهاي ماهوي او و ديگران در رويکرد به مردمگرايي و استکبارستيزي را.
با افتخار به او راي مي دهم چون يک آدم عادي است و دورش را هاله اي از اشرافيت نگرفته است تا نتوان نقدش کرد . لازم باشد مقاله هم عليهش مي نويسم و رو در رويش هم مي ايستم ولي به خاطر نقاط ضعفش و نه نقاط قوتش !
سيد عزيز !
من کسي را که از سکوت يا تعريف از هاشمي شروع کرده و به جهاد با اشرافيت سياسي رسيده ترجيح مي دهم برکسي که از “شازده”شروع مي کند و امروز با رزيتا خاتون و شازده هم جبهه مي شود. کاش نامه تان را سربسته براي احمدي نژاد مي فرستاديد تا باور کنيم به نيت اصلاح و نه تخريب او و کمک به رقيب انتخاباتيش وارد ميدان شده ايد.
ميخواستم اين نامه را فقط براي خودتان بفرستم. اما گفتم وقتي بزرگواري چون سيدمهدي شجاعي با آبرويي که از ” کشتي پهلوگرفته” ( روحي لها الفدا ) گرفته است براي زمين زدن کسي که شيمون پرز و نتانياهو براي راي نياوردنش ختم امن يجيب گرفتهاند، به ميدان آمده است، بگذار آبروي الاحقري مثل من هم خرج مقابله با تيرهاي پياپي دوستان ،به سوي مردي از جنس مردم(با همه خوبيها و کاستيهايش) شود.
نتيجه انتخابات هر چه که باشد وقت آن رسيده است که تجديد مطلعي در جريان انديشه و هنر انقلاب اسلامي اتفاق بيافتد و کاش شما هم با رجوع به سيره فاطمي و علوي دوباره از پرچمداران هنر اسلام ناب باشيد و نه مايه تسکين شازده ها و رزيتا خاتون ها .
وحيد جليلي