بالاخره شب گذشته برنامهي «هفت» بعد از مدتها تا حدي از لاك محافظهكاري بيرون آمد و طي يك بحث جنجالي، به بررسي فيلم «من مادر هستم» و حواشي اكران آن پرداخت. برنامهاي كه نشان داد كه صداوسيماي جمهوري اسلامي با روال برگزاري ميزگردهاي داغ و جنجالي آشناست و ميتواند با دعوت از تمام طرفهاي درگير ماجرا -حجت الاسلام رسايي (موافق اصلاح فيلم)، سيدضياء هاشمي (مخالف توقيف فيلم و حامي سازمان سينمايي)، وحيد جليلي (موافق توقيف فيلم) و غلامرضا موسوي (تهيهكنندهي فيلم)، بحث نسبتاً مفيدي را ارائه كند.
البته اين برنامهي داغ و جنجالي در حالي روي آنتن رفت كه همگان منتظر بودند تا طي هفتههاي گذشته برنامهي «هفت» با برگزاري ميزگرد مشابهي و دعوت منتقدان، مديران و سازندگان فيلم به حواشي «يك خانوادهي محترم» -از توليدات صداوسيما- نيز بپردازد. اما عملكرد صداوسيما نشان داد كه اين انتظار، انتظار بيهودهاي است؛ چرا كه برگزاري ميزگردهاي جنجالي هنگامي شدني است كه وزارت ارشاد يا نهادهاي فرهنگي ديگر مقصر باشند و در صورتي كه صداوسيما خود يكي از متهمين ماجرا باشد، همهي ماجراهاي پيراموني يك فيلم بايكوت خواهد شد. چنانچه گردانندگان «هفت» بعد از اعتراضات فراوان رسانهها به اين بايكوت خبري، دو هفتهي پيش، تنها به تهيهكنندهي فيلم و مدير سيمافيلم تريبون دادند و در مقابل به هيچ يك از منتقدين پرشمار اين فيلم اجازهي اظهار نظر حضوري يا تلفني داده نشد؛ شايد به اين دليل كه تمام منتقدان اين فيلم به اين نكته چرا بايد صداوسيما چنين فيلمي را توليد كند، اعتراض داشتند.
اما برنامهي شب گذشتهي «هفت» در حالي آغاز شد كه «حجت الاسلام رسايي» همان ابتدا در پاسخ به «گبرلو»، كه بحث او را با «سيد ضيا هاشمي» -رئيس جامعه صنفی تهیهکنندگان- مناظره خوانده بود، اظهار داشت: «من براي مناظره با اين دوست عزيزمان -«سيد ضيا هاشمي»- اينجا نيامدهام. چون مخاطب اصلي خودم را و اشكالاتي را كه وارد ميدانم، در حوزهي ايشان نميبينم…مخاطب اصلي بنده كساني هستند كه مديريت عرصهي فرهنگ در اختيار ايشان است. مثل وزارت ارشاد و حتي اگر آنتن برنامهي ما را كم نكنند، شايد صداوسيما! من در موضوع فيلم «من مادر هستم» واقعاً دوست دارم كه آقاي «شمقدري» پشت خط بيايد و پاسخگو باشد. واقعيت اين است كه مسئولين سينمايي بايد حضور پيدا كنند و من اين را درست نميدانم كه اين مسئولين در اين برنامهها حضور پيدا نكنند و پاسخگويي را به صلاح ندانند.»
مسئولين ارشاد و صداوسيما نهايتاً فقط مميزي ميكنند
«رسايي» در ادامه تأكيد كرد كه به نمايندگي از هيچ تشكل و نهادي در اين برنامه حضور ندارد و دغدغههاي شخصي خود را بيان ميكند و افزود: «مشكل اصلي ما در حوزهي سينما اين است كه متأسفانه هنوز هم از جهت سیاستگذاریها و هم از جهت ابزار –يعني آئیننامهها- دچار مشکل هستیم. متأسفانه آئیننامههاي اين حوزه مربوط به سالها پیش است، در حالی که هم خانوادهي سینما و هم ابزار سينمايي آن در اين سالها گستردهتر شدهاند. خب سوالي كه من آن را از وزير ارشاد در مجلس هشتم هم پرسيدم اين بود كه چرا هیچ تمهیدی برای تغییر آییننامهها صورت نمیگیرد؟ ايشان البته حل اين موضوع را به تشكيل سازمان سينمايي در آن موقع حواله داد.»
«رسايي» ادامه داد: «نهایت کاری که در حوزهي سینما صورت میگیرد كه اين اشكال شامل صداوسيما هم ميشود، این است که مسئولین فرهنگی ما منتظرند تا توليداتي بيايد و زحمت ممیزی اين فيلمها را بکشند و صحنههایی را حذف کنند. ولي انجام سرمايهگذاري كلان و دراز مدت بر روي برخيحوزههاي خاص و از ابتداي كار، خيلي كم در نهادهاي فرهنگي ما رخ ميدهد.»
الان وقت اجراي بند ميم وصيت ناه حضرت امام (ره) نيست
او به بيانيههاي انصار حزب الله اشاره كرده و گفت: «البته در مواردي كه ماجرايي مثل اين فيلم پيش ميآيد، من معتقد به برخورد فرهنگي هستم و برخورد غير فرهنگي را درست نميدانم. خب برخي دوستان به بند «ميم» وصيتنامهي حضرت امام (ره) اشاره ميكنند. اين بند وقتي كاربرد دارد كه همهي مسئولين فرهنگي در غفلت باشند و امام به عنوان يك ضريب اطمينان، چنين بندي را در وصيت نامه گذاشتند تا مردم خود در حوزهي فرهنگي از برخي موارد جلوگيري كنند. ولي وقتي كميسيون فرهنگي مجلس روي اين فيلم دست ميگذارد و مجلس حساس ميشود و يا اينكه صداوسيما براي نقد چنين موضوعي برنامه ميگذارد، نميتوان گفت كه الان وقت اجراي بند «ميم» وصيتنامهي حضرت امام (ره) است.»
پيشنهاد دادم نام فيلم را بگذاريد «من مادر نيستم»
عضو سابق كميسيون فرهنگي مجلس با اعلام اينكه فيلم «من مادر هستم» را سه بار تا به حال ديده است، خاطرنشان كرد: «با توجه به تأكيدات مقام معظم رهبري بر موضوع سبك زندگي، به نظر من اين فيلم در حوزهي توليدات سبك زندگي قابل بررسي است. «من مادر هستم» وقتي در شوراي پروانهي نمايش پخش شد، من حضور نداشتم و اين فيلم با اكثريت آرا رد شد. اما با توجه به حساسيت قضيه، من فيلم را شخصاً ديدم و در جلسهي بعدي شورا، از نمايش فيلم با شرطهايي دفاع كردم. من معقتدم كه بخشهايي از اين فيلم بايد حذف شود و نام آن هم تغيير داده شود. ما در اين فيلم سه شخصيت مادر داريم كه هيج كدام بر اساس تعريف ديني، بومي و ملي ما، مادر محسوب نميشوند. من حتي پيشنهاد دادم كه نام اين فيلم را بگذاريد «من مادر نيستم» كه به نظر من از جهت فروش هم اين اسم ميتوانست تمايل بيشتري را براي مخاطب فراهم كند. به هر حل اين اصلاحات توسط دوستان در شوراي پروانهي نمايش پذيرفته شد.»
چيزي كه جيراني ميخواسته درنيامده!
عضو فعلي شوراي پروانهي نمايش سپس به بيان داستان اين فيلم پرداخت و به برخي مشكلات جزئي فيلم اشاره كرد و گفت: «در اين فيلم دو خانواده وجود دارد كه هيچكدام به سبك زندگي ديني و اصيل ايراني اعتقادي ندارند و به خانواده، به همسر و به فرزند پايبند نيستند. آقاي «جيراني» هم در فيلم ميخواهد همين را نشان دهد تا بگويد مشكلات اين خانواده از جايي است كه به اين سبك زندگي پايبند نيستند. البته در فيلم برخي اشكالات جزئي هم وجود دارد؛ مثل اينكه چند بار لمس دو بازيگر نامحرم صورت ميگيرد و نيز سيگار كشيدن كه در چند جاي فيلم به منظور آرامش گرفتن استفاده ميشود كه طبق آييننامه اين رويكرد تشويقي به سيگار نبايد وجود داشته باشد. اما به غير از اين اشكالات جزئي، ايراد معظم فيلم مربوط به بخش پاياني آن و نتيجهگيري فيلم است. به نظر من چيزي كه آقاي جيراني ميخواسته، در نيامده است و البته در اين موضوع تعمدي نداشته است كه قصاص را زير سوال ببرد. خب ايشان به سينما مسلطند، اما به مباحث مذهبي نه! من به هر دو آشنايي دارم و البته ادعا نميكنم كه بر آن دو مسلطم.»
اين نامزد نيست، دوست پسر است!
«رسايي» تصريح كرد: «در اين فيلم، دو شوهر، دو همسر و یک دختر را ميبينيم که این دختر یک دوست پسر – و نه نامزد- دارد،. چون من در مصاحبهاي از آقاي «جیرانی» ديدم كه گفته اين پسر نامزد دختر است. اما در فیلم چنین چيزي نیست. اين پدر و مادر از رابطهي اين پسر با دخترشان ناراضی هستند. آن هم نه به خاطر اصل رابطه که معتقدند اصلاً اين پسر آدم به درد بخوری نیست، چون موسیقی زیر زمینی ميسازد و عاقبت دخترشان را تأمین نمیکند.»
فشارها سياسي است
در ادامه نوبت به «سيد ضيا هاشمي» رسيد. او با اشاره به برخي فشارهاي سياسي به سينماگران گفت: «وقتي موضوعي مثل بحث بحث قصاص پيشميآيد، ما در رابطه با آن بحث میکنیم. اما در رابطه با بحثهای نظری نميشود با آیین نامه كاري انجام داد. ما واقعاً اگر نتوانیم به فیلمسازانمان اعتماد کنیم، سینمای ما هیچ وقت رشد نمیکند. باید اعتماد كنيم. البته هر دورهای هم که خیلی محکم گرفتیم، از آن طرف گرفتاریهای زیادتری به وجود آمده است. مثلا یکی از این دوران، مربوط به همین یکی، دو سال اخیر است که فشارهای زیادی را جریانات سیاسی ايجاد كردند.»
قصه، قصهي سيگار و مشروب نيست!
«هاشمي» در ادامه سعي كرد مشكلات فيلم را در حد نشان دادن شيشهي مشروب و كشيدن سيگار نشان دهد كه با واكنش «رسايي» روبرو شد: «نه اين طور كه آقاي هاشمي ميگوبند نيست. قصه فقط یک سیگار و یک بطری مشروب نیست. آقای «جیرانی» میخواهد دو خانوادهي بیبندوبار را نشان دهد. بنابراين نمیتواند که نشان دهد که اینها دعای کمیل میخوانند! خوب قطعا باید بگوید که اینها مثلا مشروب میخورند و روابط محرم و نامحرم را رعایت نمیکنند. از این جهات به نظر من هیچ اشکالی به فيلم وارد نيست. عرض كردم كه بحث در آن ده دقيقهي پاياني است كه البته قابل اصلاح بود.»
تنها حامي فيلم در شوراي نمايش من بودم
«رسايي» بعد از تأكيد مجدد بر اينكه تنها حامي اكران فيلم در شوراي پروانهي نمايش بوده، در جواب برخي منتقدان فيلم كه ميگويند آنچه در فيلم نشان داده شده مگر دغدغهي چند دردصد از مردم ماست، گفت: « در قرآن هم به اين درصد كم و به اين موضوعات اشاره شده است. فيلم ساختن در مورد اين موضوعات اشكالي ندارد و اتفاقاً بازدارنده است و خيلي هم كار خوبي است.»
او دوباره به اسم فيلم اشاره و بيان كرد: «بر اساس فرهنگ رایج دنیا هرکسی که بچه به دنیا آورد، مادر میشود. ولی براساس فرهنگ دینی و فرهنگ بومی و ملی ما مادر یعنی کسی که سکاندار خانه است، مادر یعنی کسی که به شوهر اعتماد به نفس میدهد. در صورتی که در فیلم هیچکدام از اینها نیست.»
توسل به بند ميم يعني توسل به بيقانوني
در حالي كه «رسايي» تمام داستان فيلم را با جزئيات تعريف و تمام انتقادات خود را روي بخش پاياني فيلم متمركز كرده بود، نوبت به تهيهكنندهي «من مادر هستم» رسيد تا روي خط بيايد: «سید غلامرضا موسوی» در ابتدا از رسايي به خاطر روشنگرياش در مورد بند «ميم» تشكر كرد و گفت: «كساني كه مي خواهند به اين بند متوسل شوند، در حقيقت به بيقانوني متوسل شدهاند.»
چرا قبل از ديدن فيلم بيانيه ميدهيد؟
او ادامه داد: «اما مشكل اصلي من اينجاست كه چرا دوستاني كه با فيلم مشكل دارند، قبل از اينكه فيلم را ببينند، عليه آن بيانيه صادر كردهاند؟ فيلم را تعداد بسيار كمي از حوزهي هنري، بازبيني ارشاد و چند نفر ديگر ديدهاند. من تهيهكنندهي فيلم هستم و ميدانم چه كساني فيلم را ديدهاند. اين دوستانی که به اسم انصار اطلاعیه صادر کرده بودند، فیلم را ندیده بودند. حتي در افتتاحيهي اين فيلم در سينما آفريقا هم كه تعدادي از دوستان انصار آمدند و با آقاي «جيراني» بحث داشتند هم، باز برخي از آنها فيلم را نديده بودند.»
اين يك فيلم كاملاً اخلاقي است
وی حتي ادعا كرد كه «رسايي» هم نسخهي نهايي فيلم را نديده است كه با تكذيب شديد «رسايي» مواجه شد. «موسوي» افزود: «بهانهای که دوستان در اطلاعیهاشان داشتند، اشاره به نکاتی بود که در فیلم وجود ندارد. چون فیلم نه دربارهي خیانت است و نه دربارهي زنا و نه دربارهي محیط فحشا. اين فيلم، يك فیلم کاملا اخلاقی است که یک نوع زندگی سبک غربی را به چالش میکشد بنابراین عدهای، ندیده تحت تأثیر تحریکات پشت پرده و به گمان من جوسازی ناجوانمردانهاي علیه این فیلم شروع به اعتراض کردند و قضاوت خود را قضاوت اسلامی تلقی کردند. واقعاً من تعجب مي كنم. واقعاً چه چيزي پشت پرده است؟ به نظر من، مسئله، موضوع فيلم نيست و موضوعی که مطرح میشود یا سیاسی است و یا یک نگاه دیگری است که به آن میشود.»
تا الان فقط رپرتاژ اگهي بود
در همين حين، «وحید جلیلی» هم به عنوان يك تحليلگر فرهنگي روي خط آمد و در همان ابتدا از كمي وقت و روند برنامه با همان لحن منتقدانهي هميشگياش انتقاد كرد و گفت: «نكات متعددي هست كه ميشود طرح كرد. چون بحث، بحث جدي و مهمي است و نبايد ضايع شود. چرا كه تا الان بحث بيشتر به يك رپرتاژ آگهي شباهت داشت. به نظر من، فیلم «من مادر هستم» یک نکتهي حقوقی دارد، یک نکته تصویری و یک بحث فراتر از این دوتا. فيلم را من ديدم. به نظر من فیلم از این جهت که نشر اکاذیب میکند و تصویری دروغین از نظام قضایی اسلامی و قانون مجازات اسلامی میدهد، براساس موازین حقوقی قابل توقیف است.»
آقاي جليلي نبايد حكم بدهد
در همين جاي بحث، تماس قطع شد و «موسوي» دوباره روي خط آمد و گفت: «ظاهراً آقاي «جلیلی» به عنوان دادستان وارد قضیه شده است. ببينيد وقتی دوستان تا تعبیر شخصی خودشان را ارائه میدهند، کاملا کار محترمي است. اما زمانی که دوستان حکم صادر میکنند، اینجای قضیه اشکال دارد. تراز در این مملکت قانون است و وقتی که آدم به قانون متشبث شود، دادگاه باید در این مورد نظر بدهد نه اینکه من حکم بدهم به عنوان دادستان و خودم به عنوان قاضی رای بدهم و لابد بايد آقای جلیلی و دوستانشان آن را اجرا هم بکنند. این نوع برخورد با یک کار فرهنگی به نظرم عجیب و غریب است. دوستان این امکان را بدهند که شاید در مورد یک کار فرهنگی اشتباه کرده باشند. هرکسی تعبیری از کار هنری دارد که نمیتوان گفت اشتباه است.»
اين اخلاقيترين فيلم من است!
او در غياب «جليلي» همچنان به انتقاد پرداخت و تصريح كرد: «اين فيلم اخلاقيترين فيلمي است كه من تا به حال توليد كردهام و انتظار داشتم که دوستان از این فیلم تمجید کنند. من امروز با يك يادداشتي از «رضا ميركريمي» -فيلمساز صاحبنام- مواجه شدم كه نوشته است من نفهميدم چرا برخي با پخش اين فيلم مخالفند؟ اين سوال براي خيليها پيش آمده است. من تا زماني كه دوستان بحثشان اين است كه برويد فلان فيلم را ببيند يا فلان فيلم را نبينيد، مشكلي ندارم. ولي نمیدانم چرا بعضیها خود را در این مملکت قانون می بینند و فکر میکنند به عنوان یک قاضی بگویند که این کار را بکنید و آن کار را نکنید؟ برادر من! با اين رفتاري كه شما داريد، سنگ روی سنگ بند نمیشود.»
اصلاً زن فيلم حق قصاص ندارد
سپس دوباره جليلي روي خط آمد و به بيان ادامهي اظهاراتش پرداخت: «طبق داستانی که تعریف كردند، محور دراماتیک فیلم براعدام دختری بنا شده که رابطهي نامشروعی با او صورت میگیرد و آن فرد مقصر در اين رابطه را میکشد. طبق مادهي 261 قانون مجازات اسلامی، اولیای دم که قصاص و عفو در اختیار آنهاست، همان ورثهي مقتول هستند؛ مگر شوهر یا زن که در قصاص و عفو و اجرا اختیاری ندارند. یعنی اصلا زن نمیتواند تقاضای قصاص کند. تا چه برسد به اینکه تقاضای قصاص بکند و خودش هم طبق آن چیزی که در فیلم نشان داده چهار پایه را هم بکشد و طرف را دار بزند!»
امكان ندارد چنين اعدامي در نظام اسلامي تصويب شود
وی به مادهي حقوقي ديگري هم اشاره كرد و گفت: «مادهي 226 میگوید که قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شخصا مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد، قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند. طبق ماجرایی که ما در فیلم میبینیم، شخصیت منفیای که مقتول میشود، زنای محصنه کرده و شرعاً محدورالدم است و بنابراین طبق این دو مادهي قانون مجازات اسلامی، اصلا امکان ندارد چنین اعدامی در نظام قضایی اسلام تصویب شود.»
يك فيلم اعصاب خردكن!
«جلیلی» این فیلم را، فیلمی اعصاب خردکن ذکر کرد و افزود: «این فیلم یک تصویر دروغین از نظام جمهوری اسلامی میدهد. من تعجب ميكنم از كارگردان و فيلمنامه نويسان اين فيلم كه چنين بديهياتي را نميدانند.»
«موسوی» اما در جواب نكات مطروحه از سوي «جليلي» يادآور شد كه جملهاي در فيلم هست كه طبق آن، گفته ميشود سیمین از برادر سعید وکالت داشته تا اورا قصاص کند. او همچنين با اظهار تأسف براي «جليلي»، به او توصيه كرد فيلم را يك بار ديگر ببيند و به عنوان قاضي راي صادر نكند. جليلي هم در پاسخ مدعي شد كه حتي اگر اين نكته را بپذيريم، موضوع ديگر كه مربوط به مادهي 226 است، پاسخ داده نشده است.»
اينها شمشيرهاي نظام هستند
«هاشمي» در اين ميان وارد بحث شده و مدعي گرديد كه اصلاً قرار نيست بحث قصاص در اين فيلم مطرح شود و قصاص در اين فيلم يعني حق مسلم.
«رسایی» اما جواب داد كه اگر کارگردان چنین قصدی را داشته، این قصد واقع نشده و قصاص به هر حال در اين فيلم زیر سوال رفتهاست. «رسايي» در واكنش به اين حرف «موسوي» كه چرا عدهاي اعتراض ميكنند، ادامه داد: «این طبیعی است که مردم یک جایی ناراحت میشوند و موضع گیری میکنند. من معتقدم که این موضعگیریهاي برخی از ائمهي جمعه، تشکلها و مجمعهای دیگر خیلی خوب است. اینها شمشیرهای نظام هستند که در دفاع میآیند. البته اینجا جای اجراي بند «میم» وصیتنامهي امام (ره) و اقدامات عملی نیست. چه انصار حزب الله و چه گروه ديگري كه در جواب اينها ميخواهند به خيابان بيايند.»
چرا وقتي بازيگر قلادههاي طلا كتك خورد، سينماگران ناراحت نشدند؟
رسایی اما از «هاشمي» و موسوي» پرسيد: «چرا وقتی یکی از بازیگرهای فیلم «قلادههای طلا» را کتک میزنند، هیچکس ناراحت نميشود و به سینما لطمه نمیخورد، ولی اگر یک بچه حزبالهی با دغدغهي دینی ابراز ناراحتی کند، سینما بر باد میرود؟»
قصاص مگر عذاب وجدان دارد؟
عضو فعلي كميسيون اصل نود در اثبات ضد قصاص بودن اين فيلم تصريح كرد: «من اشكال فيلم را در نشان دادن خيانت در نميدانم. اشكال از اينجاست كه مواردي در فيلم بايد اصلاح ميشد كه نشده و گلايه از سازمان سينمايي و وزارت ارشاد در اينجاست. اين اصلاحات را حالا توضيح ميدهم. شورع و پايان اين فيلم با سكانس روانپزشك است. چرا در این فیلم نشان داده شده که این خانم چون قصاص انجام داده عذاب وجدان گرفته و به روان پزشک مراجعه میکند؟ و اصل این عذاب وجدان این خانم برای این است که آن صندلی را کشیده است! آخرين ديالوگ فيلم از سوي روانپزشك خطاب به اين خانم اين است كه «تو دچار كابوس وحشتناكي شدي كه به اين راحتي از تو جدا نميشود. تو بايد در بيمارستان براي مدتي بستري شوي.» من نمیگویم که کارگردان و تهیه کننده چنین قصدی را داشتند، اما چنین برداشتی به جامعه و مخاطب القاء میشود. در حالي كه قرآن بر این عمل تأکید کرده و فرمود که ای آدمهایی که عقل دارید، این قصاص است که در آن حیات است نه مرگ. یعنی با قصاص زندگی ادامه پیدا میکند. پس اگر کسی قصاص کرد، ما نباید بگوییم در صورت قصاص، دچار مشکلات روحی و روانی میشوید.»
قضاوت اسلامي زير سوال رفته است
اما «رسايي» از زاويهي ديگري نيز بحث قصاص را مورد توجه قرار داد و مدعي شد: «فيلم در جاي ديگري هم با موضوع قصاص بد برخورد كرده است. اول اينكه اين موضوع كه برادر سعيد به سيمين وكالت داده، در فيلم گم است. من از مخاطب اين موضوعات را پرسيدهام كه به شما ميگويم. در دادگاه «نادر» توضيح ميدهد كه «آوا» دارد مكافات عمل او را پس ميدهد. «بدبختي بچهي من امروز به خاطر كار منه!» يعني به مخاطب اين طور القا ميشود كه تقاص كار پدر را فرزند پس ميدهد. ضمناً او تأكيد دارد كه سيمين تقاضاي قصاص داده و اين بيننده را به اشتباه مياندازد. ببينيد باز در این مورد تصمیمگیری و قضاوت اسلامی زیر علامت سوال رفته است. درصورتی که هر کسی جداگانه تقاص اعمال خود را میدهد و «آوا» هم چون قتل انجام داده است، باید اعدام شود. اما در قمستهاي پاياني فيلم كه از حيث عاطفي خيلي هم خوب ساخته شده، مخاطب با دختري همذات پنداري ميكند كه دارد تقاص كار پدرش را پس ميدهد.»
حاكميت وظيف دارد محكم برخورد كند
وی افزود: «در شورای پروانه نمایش من پيشنهاد دادم كه ده دقیقهي آخر فیلم نبايد نشان داده شود و از دادگاه به بعد، فيلم تمام شود و یک دیالوگ هم باید اضافه شود به نوعی که به صراحت بیان شود هرکسی تاوان عمل خود را پس ميدهد.»
در اين ميان، «گبرلو» -مجري برنامه- مدعي شد كه در اين صورت، اين فيلم ديگر فيلم آقاي «جيراني» نخواهد بود. «رسايي» هم جواب داد: «ما مکلف نیستیم که هر کارگردان هر چیزی که میخواهد درست کند. حالا آقاي «جيراني» يا آقاي «رسايي»! وقتی این ساختهي او، مخالف اعتقادات دینی و مذهبی و مخالف مبانی محکم ماست، بنده به عنوان متولي حاکمیت و به عنوان کسی که مردم به او اعتماد کردهاند، وظيفه داريم محكم برخورد كنيم. قانون اين را ميگويد. اشكال اصلي من به ارشاد اين است كه چرا براي اينكه يك هنرمند اين طور دلش مي خواهد، ما بايد كوتاه بياييم؟ ما یک ساندویچ فاسد را به دست مردم نمیدهیم.»
بگذاريد يك نفر مخالف هم صحبت كند
در پايان دوباره نوبت به «جلیلی» رسيد. او در انتقاد از اظهارات «موسوي» و هچنين كمبود وقت برنامه ابراز داشت: «اگر اين برنامه قرار است اين طور خلاصه جمع شود، به جز اينكه يك ساعت رپرتاژ آگهي براي اين فيلم خواهد بود، فايدهي ديگري ندارد. آن هم در شرايطي كه هزينهي اين چنين رپرتاژ آگهي بر حسب ثانيه، خيلي هم سنگين خواهد بود. وقتي همهي شرکتکنندگان در این برنامه موافق صحبت میکنند، خب اجازه بدهید تا یک نفر هم به عنوان مخالف صحبت کند. من گفتم كه چنین اعدامی در نظام جمهوری اسلامی قابل تحقق نیست. در صورتی که دستاندرکاران این فیلم و امثال آنها معتقدند که ما داریم واقعیتهای جامعه را میگوییم و با چنين ادعايي به این راحتی یک مورد دروغی را نسبت میدهند. در صورتی که در نظام جمهوری اسلامی چنین چیزی قابل تحقق نیست. بنابراین از این جهت که تصویر توهینی به جریان قضایی و قانون مجازات اسلامی می دهد قابل پیگرد است.»
اما «جلیلی» گفت: «اين ده درصد بحث من هم نبود. بحث مهمتر از این وقتی است که وارد بحث فرهنگی میشویم. شما ببينيد مگر فیلمهای قبلی آقای «جیرانی» چه بوده است؟ فیلمهایی چون «پارک وی»، «شام آخر»، «آب و آتش» و… بوده که همه بر همین محور ساخته شده است. ایشان سبک خودش را دارد و هميشه با همين موضوع فیلم میسازد. ایشان با پول سازمان تبلیغات جمهوری اسلامی فيلم «آب و آتش» را میسازد که در آن ماجرا آدم شرمش میآید که موضوع آن را حتی بیان کند.»
كسي كه از گفتگو فرار ميكند كاگردان شماست
اما «موسوي» به لحن صحبتهاي «جليلي» معترض شد و آن را عصبي دانست و خواستار آن شد كه در يك فرصتي با حضور خود آقاي «جيراني» و منقتدان اين موارد مطرح شود. «جليلي» هم در جواب گفت: «طي اين يك ماه، حاضر شدم که دو مناظره با آقای «جیرانی» داشته باشم که در هر دو مورد آقای «جیرانی» نیامد. يكي در مجلهي «نسيم بيداري» و ديگري در فرهنگسراي رسانه. آقاي «موسوي»! کسی که از گفتگو فرار میکند، کارگردان شماست. من دو شب است که ممنوع التصویر و چهره بودنم از تلویزیون برداشته شده است. حتي يك بار آقای «جیرانی» مرا دعوت کرد که بیایم و در برنامهي هفت، پنج دقیقه راجع به شهید «آوینی» صحبت کنم. اما چند دقيقه قبل از برنامه، آقاي «فراستي» اس ام اس داد و گفت: «رئيس نیا! چون ممنوع التصویری.» خب! دوستان تصویری ارائه میدهند که گويا آقای «جیرانی» مظلوم است. درحالی که وقتي ما ممنوعالتصویر بودیم، آقای «جیرانی» چهارصد ساعت آنتن زندهي تلویزیون داشت.»
لااقل ايران را خاكستري نشان دهيد!
«جلیلی» سپس با طرح اين سوال كه فيلمنامهي سينماي ايران را چه كسي مينويسد، اظهار كرد: «در فیلمنامه نویسی اصلي هست در شخصیت پردازی كه شخصیت باید خاکستری باشد. یعنی آدمی را نه خیلی خوب نشان ندهیم و نه خیلی هم بد! یعنی آدمهای واقعی نه صددرصد سیاهند و نه صددرصد سفید. الآن اتفاقی که در سینمای ایران صورت گرفته، این است که سینمای ایران چه تصویری از ایران و ایرانی ارائه میکند؟ چرا اینقدر سیاه؟! این ایران سرتاسر تبانی ازکجا میآید؟ شما حتی اگر به قواعد دراماتیک هم پایبند باشید، نباید اینقدر تصویری که از ايران ميدهيد، تا این اندازه سیاه باشد.»
«يك خانوادهي محترم» فراموش نشود
«جلیلی» سپس به سراغ بحث مديريتي رفت و تأكيد كرد: «با توجه به شرایط امروز سینمای ایران و اين ماجراي «من مادر هستم»، نباید فیلم «يك خانوادهي محترم» هم نادیده گرفته شود. مجموعهي این فیلمها را که کنار هم میگذاریم و میبینیم که یکسری هم اعتراض میکنند، برای این است که رصد كنيم سینمای ایران دارد به کجا می رود؟ فیلمهای آقای «جیرانی» را ببینید. «قصهي پریا» که سال پیش ساخته شد و ماجرايي مشابه این فیلم دارد. «قصهي پریا» با پول چه کسی ساخته شد؟ غیر از اینکه با پول جمهوری اسلامی و پول ستاد مبارزه با مواد مخدر ساخته شده است؟
چرا صداوسيما به جيراني چهارصد ساعت برنامهي زنده داد؟
او خاطرنشان كرد: «چرا صداوسيما با این فیلمهایی که آقاي «جيراني» ساخته، با این تفکر و با این زاویه دید و با این احساس نسبت به جامعهي خودش، چهارصد ساعت برنامهي زنده در اختیار ایشان قرار میدهد؟ و همین آدمها فریاد میزنند که آی ما مظلومیم؟! شما که دارید از همهي امکانات این نظام استفاده میکنید. بالاترین پستها را به شما میدهند، شما در گلوگاههایی که در رسانه وجود دارد، ایستادهاید و حالا که چهار تا بچه حزب الهی صدایشان درآمده، ميگوييد خفقان ايجاد شده است؟»
در اوج جنگ نرم، اين وضعيت سينماي ايران است
«ما این همه چهرهي مثبت داریم، این همه قهرمان داریم و این سینما دارد چه تصویری در اوج جنگ نرم از جامعهي ایرانی ارائه میدهد؟ اینها ظالمند، اینها دیکتاتورند، اینها خفقان میخواهند ایجاد کنند و اینهایی که رانتهای متعدد استفاده میکنند و این فیلمهای خائنانه را میسازند. آقاي «رسايي» ميگويد مسئولان به اين مسائل حساسند و ينازي به بند ميم نيست. كدام مسئول؟ این از حوزهي هنری، این از ارشاد، این از شهرداری تهران… بحث ما راجع به دیالوگ و این حرفها نیست. بحث ما این است که در اوج جنگ نرم و این وضعیت و با این ملت بزرگ كه یک چنین سینمایی دارد، این طرف «قصهي پریا»، «من مادر هستم» و «يك خانواده محترم» را با کمک دستگاههای دولتی میسازد.»
چرا يك اقليتي به اين راحتي تريبون ميگيرد؟
اما «گبرلو» كه معتقد بود «وحيد جليلي» خارج از موضوع صحبت ميكند ادامه تماس را به صلاح ندانست! وتماس قطع شد. «رسایی» نيز با تأیید حرفهای جلیلی گفت: «سوال اينجاست كه چرا فردي مثل آقاي جليلي بايد اين طور از پشت آنتن جمهوري اسلامي صحبت كند؟ چون او دل پري دارد. چرا سالهاست که افراد برجستهای مثل آقای «جلیلی» از آنتن محروم شدهاند؟ چرا يك اقليتي به اين راحتي تريبون ميگيرد؟ من خطاب به آقاي «ضرغامي» ميگويم. بگذارید اینها بیایند و راحت حرفهایشان را بزنند. افرادي مثل آقاي «جليلي» بايد از آنتن صداوسيما سهم داشته باشند. زیرا هزینههای انقلاب، هزینههای جنگ، هزینههای فتنه و برخورد با فتنه اتفاقا روی دوش همین افراد است و صدا و سیما باید برای این افراد سهم بگذارد تا حرف بزنند. و البته افراد دیگر هم پاسخ دارند. خب آنها هم بیایند.»