شما اینجا هستید   |

    عمومی : “امر به معروف” امروز مهجورتر از “نهی از منکر” شده است | سخنرانی در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله

متن زیر پیاده‌شده‌ی سخنرانی «وحید جلیلی» در آخرین جلسه هفتگی انصار حزب‌الله است که در آن به بسیاری از حاشیه‌ها و جنجال‌های فضای سیاسی و فرهنگی روزهای اخیر پرداخته شده است:

موضوع بحث ما راجع به ضرورت‌های فرهنگی در فضای  امروز جامعه است.امروزه بحث‌های مختلفی در تریبون‌ها و رسانه‌ها راجع به اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشور با نیّات گوناگون مطرح می‌شود که گاهی به تضارب آرا می‌انجامد و حرف‌های مختلفی که بعضاً هم متضاد است مطرح می‌شود.

jalili-ansarehezbollah-930415

در این اوضاع یکی از راه‌ها این است که هر مسئله‌ای که مطرح می‌شود ما هم پشت سر هم ، بدون داشتن استراتژی مشخص در مصادیقی که برایمان  می سازند ، یک موضع‌گیری و اظهار نظری داشته باشیم که به نظر بنده خیلی نتیجه‌بخش نخواهد بود، جز اینکه کشور به بازار مسگرها تبدیل شود و هر کس یک حرفی بزند.

بعضاً بسیاری از مسائل بدون اینکه اولویت‌هایشان مشخص باشد تا مدت‌ها فضای فکری و رسانه‌ای کشور را تحت تأثیر خودشان قرار می‌دهند و نتیجه خاصی هم به دست نمی‌آید.

اخیراً بعضی‌ها  که مسئولیت‌هایی دارند و بعضا  دارای سوابق طولانی هستند راجع به ماجرای ممیزی در جمهوری اسلامی و مدیریت فضای فرهنگی کشور حرف‌هایی زدند و مواضعی گرفتند. طبیعی است که عده‌ای هم در صدد پاسخگویی به اینها برآمده‌اند .

آقای وزیر ارشاد اخیراً به کرّات راجع به بحث مبانی ورود دولت در حوزه فرهنگ صحبت‌هایی کرده‌اند. بعضی دیگر راجع به مصداق ماهواره نکاتی را مطرح کرده‌اند و ادبیاتی تند و عصبی هم به کار برده‌اند ؛ و حتی این تعبیر به کار رفت که آنهایی که مثلاً مخالفت‌هایی با ماهواره دارند، جدیدالاسلام هستند و این بحث‌ها از قرار معلوم تمام شدنی هم نیست و قاعدتاً مرحله به مرحله برای به چالش کشیدن بعضی مبانی مطرح خواهد شد که باید برای پاسخگویی به این چالش‌ها یک موضع و مبنای مستقر داشت و نه یک برخورد هیجانی و احساسی. یعنی بدانیم از کدام زاویه و بر کدام مبنای راهبردی  می‌خواهیم  وارد چالش‌های جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگی و اجتماعی شویم.

بنا دارم مبنایی را مطرح کنم که شاید مناسب و مفید باشد ولی قبل از آن ، راجع به این حرف‌هایی که اخیراً تحت عنوان قدیم‌الاسلام وجدیدالاسلام زده شده، داخل پرانتز  چند نکته عرض کنم.

 در طول تاریخ ,جدیدالاسلام‌ها خون به دل مجددالجاهلیه ها کرده اند

بحث جدیدالاسلام وقدیم‌الاسلام در تاریخ اسلام دعوای تازه‌ای نیست و ماجرای خیلی طولانی وسابقه‌داری است.

یکی از مهم‌ترین فرازهای آن، فراز به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین (ع) است که آن زمان هم عده‌ای از قدیم‌الاسلام‌ها، خیلی از دست گروهی ازجدیدالاسلام‌ها خون جگر خوردند و در تاریخ ثبت شده است که جدیدالاسلام‌هایی چون مالک اشتر ها  و محمد ابن ابی‌بکر ها  که فضای طبقاتی جامعه آن روز تاب نیاورده بودند، علیه بعضی از مظاهر جاهلیت که در جامعه دینی رخ نموده  بود قیام کردند و خون به دل یک عده از قدیم الاسلام ها کردند.

در آن دوره هم فضاسازی‌های زیادی علیه جدیدالاسلام‌ها شد وگفته می‌شد که اینها مشکل جامعه اسلامی هستند که البته در مقابل، آنها هم پاسخ‌هایی داشتند و معتقد بودند که یک جریان جدی در جامعه دینی برای تجدید جاهلیت شکل گرفته و باید در مقابل آنها ایستاد.

تشریفات درباری و اشرافی در بعضی از سطوح قدیم‌الاسلام‌ها مد شده بود.گرایش به غرب و رومی ها دل  خیلی از اینها را برده بود  و خیلی جنس حکومت های غربی  و اریستوکراسی حاکم بر آنها را می پسندیدند .

اکثرا ثروت های افسانه ای به هم زده بودند ؛ آقازاده هایشان ارث  قدیم الاسلامی پدرانشان را  از بیت المال می خواستند و  برای خود حق ویژه‌ای قائل بودند و ملت را به دو گروه شهروند درجه1 و درجه 2 تقسیم کرده بودند و معتقد بودند که پاپتی‌ها و مستضعفین و به قول آنها جدیدالاسلام‌ها حق کمتری در حکومت دارند و تلاش می‌کردند که آنها را مهار کنند و در آن مقطع البته آن جریان عدالت‌خواه پرشور به تنگ آمده از جدید‌الجاهلیه ها و مجددالجاهلیه ها  موفق شد و بسیاری از رسوم جاهلی  و رومی را که بزک و توجیه  اسلامی شده بود ؛ با محوریت امیرالمومنین برانداخت  والبته تفریطی ها  در عمل همسویی و هم افزایی افراطی ها و خوارج را  به دست آوردند  و توانستند تا حدودی انتقام بخشی از قدیم الاسلام ها را از امیرالمومنین(که البته از همه آنها قدیم الاسلام تر بود  ولی فرقش با آنها این بود که حکومت را جز برای “الا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم ” نمی خواست)  بگیرند.

نگاه قران به قدیم الاسلام ها و جدید الاسلام‌ها

جدای از تاریخ اسلام در قرآن هم اگر دقت کنید این دعوای بین قدیم‌الاسلام‌ها و جدید‌الاسلام‌ها طرح شده است که ما در ادبیات امروزی بیشتر با عنوان ریزش‌ها و رویش‌ها از آن یاد می‌کنیم.

آیه 54 سوره مائده دقیقاً اشاره به همین نکته دارد :” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ “

ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما از دین خود برگردد [زیانی به خدا نمی رسد، زیرا]به زودی خدا مردمی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنان نیز او را دوست می دارند. در برابر مؤمنان نرم اند و در برابر کافران سرسخت. در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری بیم ندارند. این فضل خداست که آن را به هر که بخواهد می دهد. و خدا گشایشمند و داناست(ترجمه از تفسیر  راهنما)

این آیه  یک انذار و هشدار خیلی جدی از سوی پروردگار متعال ، خطاب به قدیم‌الاسلام‌ها است که خداوند به جماعتی که قبلا ایمان آورده بودند  خطاب می‌کند که اگر شما از مبانی دینتان فاصله گرفتید و در

شاخص‌های اصلی دینی مردد شدید،اگر معتقد شدید که نباید در برابر کافران سرسختی نشان داد ، اگر معتقد شدید باید مومنین و متدینین را تحقیر و هجو کرد ،  فکر نکنید قرآن ارث پدری شماست و دین محتاج و نیازمند  شما و اطرافیانتان  است. دین یک چشمه جوشان است که می‌جوشد و همچنان هم خودش را پالایش و تازه  می‌کند و   هم قدرت رویش دارد و جوانه های جدیدی را می‌تواند ارائه کند.

در ابتدای نهضت هم خیلی از قدیم الاسلام ها ؛ حضرت امام و جدید الاسلام های فداکار و پاکباز  اطراف او مثل خامنه ای و رفسنجانی و مهدوی کنی و … را مسخره می کردند ولی تاریخ نشان داد که همین ها اسلام را از دست آن مدعیان  نجات دادند  و البته تاریخ ادامه دارد و سنت های الهی زنده است و در یک نقطه متوقف نمی شود.

این  آیه شریفه ویژگی این رویش‌های جدیدی که جایگزین آدم‌های مردد و  مذبذب می‌شوند را بیان می‌کند و می‌فرماید: آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز آنها را دوست دارد؛ در برابر کفار عزیز و سرافراز و سرسخت  هستند و در برابر مؤمنان متواضع و فروتن هستند؛ در راه خدا جهاد می‌کنند و از ملامت ملامت‌گران هراسی و بیمی ندارند، اگرچه ملامتگران در جیبشان  انبانی از انگ‌ها و تعابیر تند  و هجو و تحقیر داشته باشند.

یکی از مفسرین معاصر در کتابش نکات خوبی راجع به همین آیه شریفه دارد که ذکر چند نکته از آن مفید است. ایشان حدود چهل و یک نکته از این آیه برداشت کرده است. در اولین برداشت  می‌گوید از قدیم الاسلام هایی که  با اصول اسلام فاصله گرفته‌اند اندوه به  خودتان راه ندهید و مؤمنان را بشارت می‌دهد که رویش‌هایی جایگزین آنها خواهند شد.

نکته دیگری که این مفسر معاصر ارائه کرده این است که می‌گوید : “پذیرش ولایت و دوستی یهود و نصارا، ارتداد و بازگشت از دین است.” ایشان اینطور از آیه برداشت کرده که برخی از مسلمانان صدر اسلام با پذیرش ولایت و دوستی یهود و نصارا مرتد شدند.

نکته دیگری که ایشان برداشت کرده این است: “فروتنی در برابر اهل ایمان وسرافرازی در مقابل کافران از صفات مومنان واقعی است.” به تعبیر بنده اگر بخواهید ببینید چه کسی مؤمن واقعی است ، چه در میان جدیدالاسلام‌ها و چه در میان قدیم‌الاسلام‌ها نگاه کنید که موضعش نسبت به اهل ایمان و  و متدینین و مقیدین به شرع و دین چیست و نسبت به کفار چیست. با این شاخص می‌توانید درجه ایمان او رابسنجید.

نکته دیگری که ایشان استفاده می‌کند این است که: “مسلمانان در صورت ایجاد رابطه دوستانه با کافران از محبت خداوند محروم خواهند شد ” و البته مفسر محترم منظور از کفار  را  یهود و نصارا بیان می کند.

  بیماردلان سست ایمان، پذیرای دوستی کافران می‌شوند

و ایشان معتقد است که دوستی با کافران، ناسازگار با عشق به خداست. حتی ایشان بیان می‌کند که مدعیان اسلام در صورت گرایش به کافران نمی‌توانند محبت و عشق به خدا را دارا باشند. در نکته دیگری  ضرورت تواضع و افتادگی در مقابل مؤمنان و صلابت و سرافرازی دربرابر کافران را بیان می‌کند. و باز می گوید:

“برای  مبارزه در راه خدا ؛ بی‌اعتنایی به سرزنش دشمنان در انجام وظایف و مسئولیت‌های الهی، لازم است. ” و درجایی دیگر بیان می‌کند که “سرزنش و جنگ روانی حربه دشمنان دین برای جلوگیری از تلاش مسلمانان در جهت اعتلای دین خداست.” و مؤمنان واقعی هرگز به خاطر سرزنش ملامت‌گران دست از جهاد و مبارزه برنمی‌دارند. مؤمنان واقعی

هرگز به خاطر ملامت دشمنان از عشق به خدا دست بردار نیستند و از فروتنی در مقابل مؤمنان و سرافرازی در برابر کافران باز نمی‌مانند و بعد در نکته دیگری این مفسر محترم می‌گوید که بیماردلان سست ایمان ، پذیرای ولایت ودوستی کافران می‌شوند و از فضل خداوند محروم می‌مانند.

اینها که بیان شد نکاتی بود که مفسر محترم در تفسیر آیه 54 سوره مائده در کتاب تفسیر راهنمای خود آورده است و ایشان کسی نیست جز آقای هاشمی رفسنجانی که به نظرم کتاب بسیار خوبی است و نکات بسیار جالبی را از آیات استفاده کرده‌اند. امیدواریم توفیق پیدا کنیم همه  ؛ هم ما و هم به خصوص خود ایشان به این نکات کتاب مروری داشته باشیم و بهره‌مند شویم .

 “امر به معروف” مهجورتر از “نهی از منکر” !!

و اما بحث اصلی و مسئله  فرهنگ در جامعه امروز .در مسائل فرهنگی متاسفانه توجه ما به منکرات بيشتر ازمعروف‌هاست. يعني توجه به نداشته‌ها بيشتر از داشته‌هاست. اين به هيچ وجه به معناي انکار ضرورت مبارزه  با منکرات به شيوه صحيح آن نيست. چه  تضییع بيت‌المال و خوردن حق مردم باشد ، چه ايجاد اختلاف طبقاتي و تبعيضو  فقر،و چه  فساد در حوزه‌هاي اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي، هر چيزي که طبق مباني ديني ما منکر تلقي می شود بايد با آن مواجهه مناسب داشت و  واکنش مناسبي دربرابرش اتخاذ کرد.

اما بنده مي‌خواهم از واجب فراموش شده “امر به معروف” صحبت کنم. “امر “به معروف يکي از رويکردهاي ما به معروف است. اصل قضيه اين است  که ما بايد نسبت به معروف‌ها توجه ويژه داشته باشيم. آن بخش‌هاي زيبا و دلنشين و زندگي‌ساز و الهام‌بخش فرهنگ ديني نبايد از مد نظر برود و از آن غافل شويم. امروز بخش مهمي از مشکلاتي که در حوزه نهي از منکر داريم به خاطر کم کاری هایی  است که در حوزه امر به معروف داريم.

امروز يکي از معروف‌هايي که بسيار مهجور و متروک واقع شده است، خود “امر به معروف”است و  بايد امر به “امر به معروف”  کنیم.

یکی از مهم ترین منکرات ترک “امر به معروف” است

به تعبیر دیگر یکی از مهم ترین منکرات ؛  ترک امر به معروف است و باید از این منکر عادی شده و فراگیرشده ؛  نهی کنیم.شايد در تاریخ چند هزار ساله ايران مقطعي نداشته باشيم به اندازه همين مقطع شروع نهضت حضرت امام تا الان که حدود 51 سال مي‌گذرد، که مشحون و مملو از انبوه  معروف ها و معادن و گنجينه‌هاي عظيم فرهنگي باشد.

کتاب «دا» که منتشر شد، تهيه کنندگان آن( بچه های حوزه هنری سازمان تبلیغات ) خدمت حضرت آقا رسيدند. آقا اشاره فرمودند که شما در معدن خاطرات جنگ به يک رگه طلايي رسيده‌ايد. یعنی خاطرات مادران شهدا. متأسفانه بايد گفت که در اين زمينه ما خيلي از خودمان بي‌همتي نشان داديم. ما در جامعه 300-400 هزارپدر و مادر شهيد داشتيم که الان اکثرشان از دنيا رفته‌اند؛ و چهار برگ کاغذ از اینها باقي نمانده و نيم ساعت فيلم از اينها موجود نيست. اينجا بايد يقه چه کسي را بگيريم و او را ملامت و شماتت کنيم؟ اين سرمایه عظیم فرهنگی در حال ذوب شدن است  و 10 سال دیگر بايد همچون کيميا دنبال آنها گشت. چرا تا آنها زنده و در قيد حیات هستند از فرصت استفاده نمي‌شود؟

نه اينکه آنها نيازمند ما باشند بلکه اين ما هستيم که به آنها نياز داريم. در کرمان يک کار بسيار خوبي را شروع کرده‌اند که بايد به همت آنها آفرين گفت. شنيده‌ام با توصيه و تأکيد سردار بزرگ سپاه اسلام سردار سليماني اين کار صورت گرفته است. جالب اينکه سرداري با آن همه دغدغه‌هاي نظامي و امنيتي اين قدر فرهنگي است که از اين چيزها غافل نمي‌شود. اين دوستان نقل مي‌کردند که ما متوجه بوديم که در استان کرمان بسياري از پدران و مادران شهدا از دنيا رفتند و هيچ اثري از آنها باقي نماند و هيچ کس با اينها صحبتي نکرد و فيلمي نگرفت و کتابي از اينها به چاپ نرسيد. خلاصه اينکه با همت اينها در طول يک سال و نيم گذشته با بيش از 4 هزار پدر و مادر شهيد که در قيد حيات بودند ملاقات کرده و با سؤالات جهت‌دار و هدفمند ؛ گنجينه سبک زندگي ديني و مؤمنانه و شهيدپرور را استخراج کرده اند. کار فرهنگي همین  بازتوليد گنجينه‌ها و معادن معرفتي است که در کنار ما حضور دارند. کدام معروف  درخشان تر از این الگوهای صبر و شکر و جهاد و تربیت و ایثار و ….

 از دل همين مصاحبه‌هايي که با پدران و مادران شهدا شده است کلي پروژه‌هاي پژوهشي و پايان‌نامه‌هاي دانشگاهي را مي‌توان نوشت. در بحث‌هاي جامعه شناختي، علوم تربيتي، و…. در  حوزه‌هاي مختلف علوم انساني اين گنجينه‌ها و معادن است که مي‌تواند حتي فضاي علمي ما را متحول کند. پس معروف‌هاي زيادي ما در کنار خودمان داريم. ميوه‌هاي شيريني از فرهنگ ديني در کنار خودمان داريم. ولي سراغشان نمي‌رويم و شکر اين نعمات را به جا نمي‌آوريم.

الان اگر از آغاز جنگ تاکنون را حساب کنيم، 34 سال مي‌گذرد. در طي اين 34 سال براي جنگي  که حدود 250هزار شهيد دارد، اگر براي هر 10 شهيد يک کتاب منتشر کرده بوديم در طول اين مدت الان 25 هزار عنوان کتاب داشتيم ولي کل کتاب‌هايي که تاکنون در مورد دفاع مقدس اعم از شهدا، جانبازان و آزادگان و ايثارگران منتشر شده است چيزي حدود 15 هزار عنوان است. متأسفانه کم‌کاري عجيب وغريبي وجود دارد، با وجود اينکه امکانات آن موجود است.

منکرات برای غافل کردن ما  از معروف هاست!

گاهي اوقات شما مي‌بينيد که در فضاي رسانه‌اي و فرهنگي بحث‌هايي راه مي‌افتد که تا مدتها هم اذهان را به خودش مشغول مي‌کند و موجب دغدغه براي من و شما مي‌شود. چه بسا بسیاري از اين تنش‌ها و چالش‌ها و منکراتی که در فضاي فرهنگي ايجاد مي‌‌کنند، صرفاً براي رواج يکسري پديده‌هاي ناهنجار نباشد؛  بلکه براي غافل کردن من و شما باشد تا از پرداختن به معروف‌ها عقب بمانيم.

امروز هم اگر مي‌بينيم يکسري مباحث مطرح مي‌شود که به تنش‌ها و چالش‌هايي در فضاي رسانه‌اي و سياسي و فرهنگي کشور دامن زده مي‌شود، بايد  هوشياري خودمان را حفظ کنيم و مواظب باشيم که توان و دغدغه‌ها و انرژي خودمان را درست تقسيم کنيم و اين گونه نشود که همه توجه و حواس و ذهنيت و دغدغه ما صرفاً به سمت يکسري از منکرات برود که در جامعه وجود دارد که متأسفانه بعضي درصدد رواج آن هستند. حتماً و حتماً بايد در اين زمينه عدالت را برقرار کنيم تا توازن را از ما نگيرند. نشود که همه هوش و حواس ما به يک سمت و سويي برود و از عرصه‌هاي ديگر غافل شويم. مثلا در محله خودمان پدر و مادران شهدا از دنيا بروند ولي يک بار به آنها سر نزنيم و يک مصاحبه و تصوير از آنها باقي نماند و آموزه ها و تجربیات و معارف فرهنگي آنها منتقل نشود. متأسفانه اين مشکلي است که امروز در ميان فعالان فرهنگي کشور  دچار آنهستيم.

به نظر من يکي از منکرات اين است که ما منکرات را بيشتر از معروف‌ها ببينيم و البته يک منکر ديگر اين است که اصلاً منکرات را ناديده بگيريم و بگوييم که بايد فقط کار ايجابي صورت گيرد .بلکه هر دو بايد در کنار هم دنبال شود ولي ظرفيت کار فرهنگي ايجابي در کشور به برکت انقلاب اسلامي و معادن عظيم فرهنگي و معرفتي که انقلاب اسلامي در فضاي فرهنگي و اجتماعي ما ايجاد کرده است بسيار بيشتر از آن چيزي است که ما متوجه هستيم و در مورد آنها کار مي‌کنيم.

اميدوارم خداوند توفيق دهد در جنجال‌ها و فضاهاي تنش‌آلود اصولمان را گم نکنيم و مشرف و مسلط به ميدان نگاه کنيم که توجه ما به بسياري از امور؛ موجب غفلت ما از بعضي از امور مهمتر نشود و بتوانيم در عرصه جنگ نرم با هوشمندي و هوشياري ترفندهايي را که دشمنان دارند و بعضاً بسيار هم پيچيده شده است تشخيص بدهيم و راه خودمان را به درستي پيدا کنيم.

پرسش و پاسخ

شما چرا در عرصه صدا و سيما کمتر حاضر مي‌شويد؟ آيا براي حضور پررنگ‌تر در اين عرصه برنامه‌اي داريد؟

حضور امثال بنده تابع  دعوت آنهاست و در همین حد است که می بینید. البته فعلا که دوستان لیبرال، یکی از شبکه ها را به اسم بنده زده اند! که برای خود من جالب بود که این کسانی که اینقدر ادعای اخلاق می کنند و دیگران  را به دروغگویی  متهم می کنند  چطور مثل آب خوردن و با چه  اشتهایی دروغ می‌بافند.

آقا لااقل اگر اخلاق ندارید؛ حرفه‌ای باشید! این کمونیست‌های لیبرال  که روشهای کمونیستی را با مبانی لیبرالیستی جمع کرده اند خیلی موجودات جالبی هستند. نوشته اند فلان شبکه زیر نظر  بنده است! در حالی که بنده متاسفانه توفیق کمترین همکاری درطراحی یا  مدیریت آن شبکه را نداشته ام ولی چون مصالح حزبی این لیبرال های حرفه ای و راستگو و مخالف روشهای کمونیستی! اقتضا کرده دهها خبر و گزارش و تحلیل در مورد این ماجرای  جعلی منتشر کرده اند. در هر صورت موجودات جالبی هستند که شرافت حرفه ای را با صداقت سیاسی توامان دارند!

آيا شما غير از جشنواره عمار برنامه ديگري هم داريد؟

جشنواره عمار هم برنامه ما نيست. حدود 2هزار نفر اکران کننده اند که فيلم‌هاي بچه حزب‌اللهي‌ را در روستاها و
شهرها و دانشگاه‌ها و مساجد خودشان اکران مي‌کنند و ما فقط پادوي آنها هستيم. غير از جشنواره عمار يکي دو تا کار ديگر هم هست. يکي در حوزه موسيقي است که کارهايي توليد کرديم که بعضا شنیده اید و يکي هم پروژه بزرگ پژوهشي است تحت عنوان«تاريخ شفاهي جبهه فرهنگي انقلاب» که خاطرات فعالان فرهنگي حزب‌اللهي را در دهه 50 و 60 جمع‌آوري مي‌کنيم. البته اين کار 5-6 سالي است که شروع شده و اميدوار هستيم که امسال نتايج آن کم کم منتشر شود و فکر مي‌کنم به فضل خدا يک سرفصل جديد در فعاليت‌هاي فرهنگي و ارزشي را شکل خواهد داد.

اينکه در نمايشگاه کتاب امسال، کتابهاي افراد عامل تفرقه بين شيعه و سني در غرفه‌ها فروخته‌ مي‌شود را چگونه ارزيابي و تحليل مي‌کنيد؟ و وظيفه ما جوانان در زنده نگه داشتن ياد شهدا چيست؟

اين بحث خيلي مهمي است که متأسفانه بعضي از بي‌توجهي‌ها موجب مي‌شود که پيشروي کند و چالش‌هاي جدي ايجاد کند. بالاخره انگليسي‌ها و استعمارگران، سابقه ديرينه در شناخت جوامع  مسلمان‌ها دارند و اين شناخت باعث شده که خيلي قوي طراحي کنند. در اين زمينه بايد گفت که آنها دشمن هستند و طبق مصالح خودشان يکي از مهمترين استراتژي‌های خودشان را ايجاد تفرقه قرار داده‌اند و يکي از مهمترين تفرقه‌ها هم تفرقه مذهبي است که در اين زمينه فعالانه کار مي‌کنند. سوابقي هم در ايران وجود دارد که اين سوابق به آنها کمک مي‌کند؛ گروه‌هايي مثل انجمن حجتيه که محبوب ساواک و معاند  امام خميني بود و در عين حال ادعاي ارادت به امام زمان(عج) هم داشتند در ايران همچنان حضور فعالانه داشته و دارند و روز به روز هم تشکيلاتي‌تر و برنامه‌ريزي‌ شده تر کار مي‌کنند و اوامر اربابان انگليسي خودشان را به صورت مستقيم و غير مستقيم پيگيري مي‌کنند.

يکي ازدوستان ما مي‌گفت به انجمن حجتيه‌اي‌ها باید گفت  الان برويد در سوريه بجنگيد دیگر. چرا يکي از شما نمي‌رود بجنگد؟ برويد و از حرم حضرت زينب(س) دفاع کنيد! اين انجمني‌هاي ضد انقلاب حاضرند آنجا بروند ؟ و اين در حالي است که خودشان را از همه شيعه‌تر مي‌دانند. اينها جريان بسيار خطرناکي هستند و امروز با این حمایتی که شبکه های ماهواره ای شان از سوی انگلیس و آمریکا می شود  تشت رسوايي‌شان از بام افتاده است. به خصوص حزب‌اللهي‌ها بايد حواسشان جمع باشد که توجه جدي کنند به مميزه‌هاي خودشان با اسلام انجمنحجتيه‌. قاعدتاً ما يکسري اشتراکاتي با آنها داريم. ما نماز می خوانیم انجمنی ها هم ؛ وهابی ها  هم . ولي مهم وجه مميزه‌هاست. به اين مميزه‌ها بايد توجه کرد. چون مشاهده مي‌شود روز به روز اين جريان توسط نظام سلطه هم در ايران و هم در عراق و کشورهاي شيعه‌نشين تقويت مي‌شود و بايد جلوي اينها ايستاد.

از طرف ديگر در کشور بسياري شهداي اهل سنت داريم که از بسيجي ساده  تا علماي بزرگ را در بر مي‌گيرد. همين ماموستاها و مولوي‌هايي که در سيستان و بلوچستان و در کردستان به خاطر ارادت به ولايت فقيه و حمايت از جمهوري اسلامي به فجيع‌ترين شکل ترور مي‌شوند. در مقاومت مقابل رژيم صهيونيستي خون شيعه و سني به هم آميخته شده است. يکي از شهداي حماس به نام نضال فرحات است که دو برادر او هم شهيد شده‌‌اند. اينها يک خانواده سه شهيده هستند که مادرشان امّ نضال چند وقت پيش از دنيا رفت. او از فرماندهان حماس است و کسي است که موشک‌هاي قسام را ساخته است. او از شاگردان نزديک شهيد شیخ  احمد ياسين است. ايشان در يکي از بندهاي وصيتنامه‌اش مي‌نويسد: هذا الزمان زمن المهدي و انا ابايعه متي ظهر” اکنون دوران ظهور حضرت مهدي(عج) است و من با ايشان بيعت مي‌کنم تا وقتي که ظهور کنند. ( صلوات حضار) يا مطالب متعددي که شهيد فتحي شقاقي در مورد سيدالشهدا(ع) دارد. اينها را بايد ترويج کرد که امثال انجمن حجتيه نتوانند خط انگليس و آمريکا را در اين کشور دنبال کنند.

عملکرد فرهنگي دولت يازدهم را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

واقعيت اين است که عملکرد فرهنگي دولت را نمي‌توان سياسي ارزيابي کرد. وقتي دولتها را نگاه مي‌کنيم، در مجموع دولتهايي که بوده‌اند خيلي عملکرد فرهنگي متفاوتي نداشته‌اند. حتي برادر عزیزمان آقاي صفارهرندي سردبير سابق کيهان هم که وزير ارشاد مي‌شود باز مي‌بينيم که عملکرد وزارتخانه  ايشان در برخي از حوزه‌ها خيلي تفاوتي با عملکرد قبل و بعدش نداشت. ضمن اينکه در بحث فرهنگي بايد کل مجموعه را ديد. يعني سازمان تبليغات، حوزه هنري، صدا و سيما و شهرداري را هم بايد ديد. اينها يکسري آفات مشترک دارند يعني اگر بخواهيم وزارت ارشاد را نقد کنيم، بايد در کنار آن رسانه ملي، سازمان تبليغات و غيره را هم ببينيم. يک شرکت به نام پويامهر وجود دارد که در عرصه فيلمسازي فعاليت دارد. سه تا سرمايه‌گذار اصلي دارد که يکي از آنها سازمان تبليغات و ديگري شهرداري تهران  و دیگری يکي از دستگاههای دولتي است و اعضاي هيئت مديره آن هم تعدادي شان از سازمان تبليغات و مشاور و همکار   آقاي خاموشي هستند. آقای دکتر بنیانیان نظریه پرداز فرهنگ و هنر دینی هم در سایت این شرکت به عنوان رئیس هیات مدیره معرفی شده است.اينها امسال فيلمي به نام طبقه حساس توليد کردند. اين فيلم در هجو و تمسخر غيرت یک مرد مسلمان ايراني است و بعد حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ده‌ها سينماي خودش را در اختيار اين فيلم قرار داد که فيلم به بهترين وجه اکران شود. بعد  دوستان از ما مي‌خواهند که به دولت اعتراض کنيم که چرا در حوزه حجاب فلان کار را نمي‌کند! وقتی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی  پول می گیرد و دهها سینما ی بیت المال را برای فیلمی که به این شکل غیرت  را هجو کرده ؛ بسیج می کند دیگر از بقیه چه انتظاری دارید؟

من وقتي اين را مي‌بينيم حق دارم کمي تأمل کنم. وقتي  او از يک فيلم هجوآمیز  حمايت مي‌کند شما انتظار داريد ديگران او را الگو و خط شکن  خودشان قرار ندهند؟ متأسفانه‌ نگاه‌هاي سياسي موجب مي‌شود که ما در خيلي جاها سياسي برخورد کنيم و منکرات بزرگي را نبينيم.

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی
به اشتراک بگذارید : | | |