شما اینجا هستید   |

    سخنرانی : اسلام ناب | سخنرانی در تجمع دانشجویان زاهدان به مناسبت روز دانشجو
بسم الله الرحمن الرحیم


دوستان ما، در انجمن اسلامی دانشگاه به مناسبت برگزاری تجمع ، بیانیه ای صادر کردند و مطالبی را ذکر کرده اند از جمله اینکه گفته اند: «چگونه تا به حال ، سخن از بی عدالتی ها به زبان نمی‌آوردید ، ولی زمانی که آیت ا… خامنه ای مبارزه با مفاسد را مطرح کرد ، چنان که واژة جدیدی به ادبیات سیاسی نظام وارد گشته باشد ، هر لحظه دم از عدالت می زنید و . . .» ، این دوستان خیلی هم نسبت به ما خوش بین بوده اند و لطف داشته اند. کجا ما هر لحظه دم از عدالت زدیم ؟

سه سال است که رهبری استراتژی نظام را مبارزه بی‌امان با فقر و فساد تبعیض بیان کرده بچه بسیجی‌ها بیاورند کارنامه‌شان را قبلش و بعدش . کی‌ گفته که ما برای رهبری کارکرده‌ایم . وسط دعوا بعضی‌ها نرخ تعیین می‌کنند. سخنرانی‌های امر به معروف و نهی از منکر رهبری را در سال 71 ببینید، بعد امروز ادعا کنیم .

ولی بحمد ا… بعد از سالها یک کورسویی به چشم می‌خورد که از قرار معلوم یک مقدار بچه‌ بسیجی‌ها به خود آمده‌اند و همین است که خیلی خطرناک است. برای چپ بسیار خطرناک و برای راست بسیار خطرناکتر که بچه حزب اللهی وارد میدان بشود و با‌ رهبری پیوند بخورد. دو تا جناح ، یک سری اشکالات اختصاصی‌ دارند. یکی به مردم معتقد نیست، دیگری مثلاً به اسلام معتقد نیست، هرکدام این اشکالات اختصاصی را در آن یکی رصد می‌کند و آن را آماج می‌کند برای اینکه خودش را نجات بدهد. امروز آماج ما باید اشکالات مشترک دوتا جناح باشد توی مجلس طرف می‌آید پشت تریبون می‌ایستد و شروع می کند به سخنرانی کردن . دم از اسلام، ولایت و انقلاب میزند، شروع می‌کند به تهدید کردن؛ آی کسانی که فکر کردید می‌توانید اسلام را نابود کنید ما تا پای جان ایستاده ایم، فلان ، بهمان… می‌آید پایین .

نفر بعدی می‌رود؛ آی کسانی که فکر می کنید می‌توانید آزادی مردم را سلب کنید ما تا پای جان برای آزادی ایستاده‌ایم . هردو تایشان از مجلس می‌آیند بیرون سوار پژوه پرشیای دزدیشون می‌شوند می‌روند توی فلان محلة بالا شهر تهران توی خونه‌های دیوار به دیوار هم زندگی می‌کنند ، سفرهای خانوادگیشان با هم،‌ عمره‌شان با هم، این طرف و آن طرفشان با هم، در معیشتشان در زندگیشون در سلوکشان وقتی نگاه می‌کنی عین هم ، وحدت کامل و وقتی به تریبونها می‌رسند یقه همدیگر را می‌گیرند یک جوری نشان می‌دهند اوضاع را کأنه ما دشمن خونی هستیم با هم .

و ما باید بشینیم ، منِ بسیجی باید در دفاع از یک جناح وارد عمل بشوم منِ انجمن اسلامی باید در دفاع از یک جناح دیگر وارد عمل بشوم و همه هم باید مراقبت کنیم که مبادا این وضعیت دوقطبی به هم بخورد ! من و شما مگر چقدر با هم فاصله داریم که باید سر مطامع دیگران و قدرت پرستی دیگران با هم درگیر بشویم تا کی این مرزهای توهمی باید ما را از هم جدا بکند؟

نیمه شعبان رهبری در مصلا سخنرانی کرد ، گفت: حتی ثروت اندوزی حلال بر مسؤولین جمهوری اسلامی حرام است ، با تعابیر بسیار صریح و تند . جمعه‌اش نماز جمعه شد آقای یزدی در تهران و همة ائمه جمعه در سراسر کشور بایکوت کردند این حرف را ،یک کلمه حرف نزدند .این سکوت اینها از هر فریادی بالاتر است؛یعنی شما رهبر انقلاب هستی ولی حد خودت را بشناس! چهارشنبه بعدش رهبری پیام داد به جنبش دانشجویی، پیام بی‌سابقه رهبری، جمعه‌اش آقای رفسنجانی آمد نماز جمعه، پیامی که (رهبری) گفته بود عدالت باید سرلوحة تمام مسائل کشور قرار بگیرد و جوانان و‌ دانشجویان از کسانی که مظنون به تخلف اقتصادی هستند جواب بخواهند در هر سطحی ، باز بایکوت شد . با اینکه روال این است که توی نمازهای جمعه به بیانات رهبری در آن هفته اشاره بکنند . این سکوت‌ها خیلی پیام داره ، اگر چه بسیجی‌ها این سکوتها را نشنوند .

یک ماه بعد تجمع برگزار شد با نام مبارزه با مفاسد اقتصادی و حمایت از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری و روزنامه‌ها تیتر کردند؛ نیم‌تای پایین روزنامة رسالت شنبة دو هفته پیش تیتر زد: در حمایت از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری و حکم اعدام آقاجری راهپیمائی کردند ، عجب! پس این رهبری نیست که مهم است این مطامع آنهاست که مهم است …

این توهمات را کنار بگذارید این فضا را بشکنید ببینید چه ظرفیتهایی که شکوفا خواهد شد ، چه حرکتهایی که انجام خواهد گرفت ، تا موقعی که این وضعیت مزخرف دوقطبی که در فضای سیاسی جامعه وجود دارد توسط دو جناح القا می‌شود به ما و به جنبش دانشجویی ، هیچ گامی بیشتر ازآنکه تا حالا رفته ایم نخواهیم رفت .

« ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین » مگر به همین راحتی می‌توان گفت وانصرنا علی القوم الکافرین؟ مگر به همین راحتی می‌توانی پیروزی بخواهی از خدا؟ نصرت بخواهی از خدا؟ قید داره، شرط داره، باید اول گناهان خودمان را به یاد آوریم. افراطها و تفریطهای خودمان را به یاد آوریم …

این حرکت دارد شکل می گیرد، اگر چه پشت خیلی ها به لرزه افتاده و تمام تلاش خود را بکار می گیرند که مبادا جنبش دانشجویی یک جنبش یکدست و واحدی بشود و مطالبات واقعی ملت را طلب کند . همه باید از سوء استفاده و از سوء استفاده‌چی ها فاصله بگیریم و این هم راه دارد . ذهن خودتان را آزاد کنید ، با تقوا باشید . تقوا یعنی چه ؟ یعنی ترسیدن از خدا ؟ افغیر الله تتقون ؟ تقوا یعنی نترسیدن از غیر خدا .

تقوا یعنی اینکه وارد میدان مبارزه که شدی و حق را خواستی و عدل را خواستی و دیدی که در این مسیر خیلی ها هستند که می خواهند خود را به تو منتسب کنند و دامنشان آلوده است در مقابلشان بایستید «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احداً الا الله» ، بچه بسیجی اگر به ادبیات قرآنی خود بازگردد ، هیچ کس نمی تواند جلودار او باشد. اگر ما بسیجی بودیم ، وضع به اینجا می رسید مگر ؟ بارها و بارها رهبری فریاد زد ، گفت بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلتهای اصلی انقلاب زنده بماند ، ما همه نشستیم به تماشا کردن . گفت : امر به معروف کنید نهی از منکر کنید ! رفتیم تو خیابونها مشغول شدیم به چهار تا لاخ مو و فلان، گیر دادن ! باز رهبری نهیب زد : مفاسد فقط فرهنگی نیست مفاسد اقتصادی هم هست ، سیاسی هم هست . امر به معروف سیاسی کنید امربه معروف اقتصادی کنید ! سال 71 . باز ما به دنبال کار خودمان! دوسال پیش آقا در خطبه های نماز جمعه ، امر به معروف و نهی از منکر را تبیین کرد ، گفت نروید به دنبال منکرات دسته دهم و نهی از منکرتان فقط معطوف به اقشار پایین نباشد . اصل امر به معروف ونهی ازمنکر باید در مقابل حکومت صورت بگیرد ، اینها جملات رهبری است از کدام رهبری داریم حرف می زنیم ، چقدر واقعاً ما اطاعت کردیم حرف رهبری را ؟ پیروی کردیم از رهبری ؟ و خیلی هم خوشحالیم ، برادران انجمن آمدند به ما گفتند که شما تا آقا یک چیزی می گوید ، سریع راه می افتید . کی گفته اینچنین حرفی را ؟ بارها و بارها آقا تو میدان وارد شده و فریاد زده و فراخوان کرده ، شما و ما چه کار کردیم ؟ همین هفته پیش دانشگاه شریف بودم ، سه سال پیش رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه شریف بود و از ایشان پرسش شد که شما چرا خودتان مستقیم عمل نمی‌کنید ؟ چرا مصداقی عمل نمی کنید ؟ ایشان استقبال کرد ، گفت: سؤالات خوبی است شروع به درد دل کردند متنش هم چاپ شد همه اش هست ، گفت: عدالت را به مطالبه افکار عمومی تبدیل کنید تا من بتوانم برخورد کنم با اینها ، در کلیات هم معطوف نشد و آنقدر جزیی و کاربردی حرف زد که دیگر هیچ حجتی باقی نماند : کجا بهتر از دانشگاه که درباره عدالت اجتماعی صحبت بشود ؟ میزگرد گذاشته بشود ؟ هفتة پیش از بچه های شریف سؤال کردم : بچه های بسیج شان ، گفتم در این سه سال چه کار کردید؟ گفتند : هیچ ! هیچ ! گفتم : یک سمینار ؟ یک میز گرد ؟ کارهایی که هزینه ای هم ندارد . فقط یاد گرفته اند :

ما مـنتظــریـم تا محــرم گردد هنگـامـة امتحـان میسـر گردد

ما می دانیم و تیغ و حلقوم شـما یک مو ز سر علی اگر کم گردد

این شده شعار ما! شعار شیعه را که : کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را تغییرش دادیم ! ما منتظریم (!) تا که محرم گردد . . . آقا ! هر روز محرم است ، هر روز عاشورا است هر زمینی و هر زمینه ای کربلاست. ما فقط بسیجی بحرانها هستیم ! ؟ فقط باید بحرانی پیش بیاید تا ما خودی نشان بدهیم ؟ بله البته که ما اگر بحران پیش بیاید هستیم توی صحنه . ولی همه اش این نیست ، رهبری پیرو می خواهد و نظام امامت یک نظام منقطعی نیست که سالی یک بار سالی دو بار بگویند بریزید توی خیابان ها و راهپیمایی کنید ، روز قدس و … هر روزِ ما و هر شبمان باید دردغدغه آرمانهایمان بگذرد ،« من نام شبعان و اخوه المسلم الجائع فلیس بمسلم »: یعنی اگر شب سیر بخوابی و برادر مسلمانت گرسنه بماند کافری ! مسلمان نیستی . آنهایی که دست به تکفیر شان خیلی خوب است چرا ازاین تکفیر ها نمی کنند ؟ کفر یک معنای دیگری هم دارد در دین ما . سیر بخوابی و برادرت گرسنه باشد مسلمان نیستی ، کافری . این احادیث کجاست ؟ اینهاچرا روی در و دیوار مساجد ما نمی خورد ؟ در و دیوار مساجد ما پر شده است از احادیث فردی ! قال علی(ع) : تواضع چیز خوبی است ، قال الصادق (ع) : به پدر و مادر خود نیکی کنید . بابا ! « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» این حدیث نیست ؟ یا اینکه « و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یغاروا علی کظه الظالم و علی سغب المظلوم» حدیث نیست ؟ چرا نؤمن ببعض و نکفر ببعض ، برخورد می کنیم ؟ چرا نگرش توحیدی نداریم ؟ توحید یعنی چه ؟ توحید یعنی خدای فرد همان خدای جامعه است . همان خدای سیاست همان خدای اقتصاد و همان خدای فرهنگ است ، خدای پروندة المکاسب همان خدای پترو پارس است . یک خداست . ما توحیدمان اشکال دارد که عدالتمان به مشکل دچار شده .

امروز اگر اعلام کنند در فلان میدان زاهدان مثلا چهار تا خانم روسری خود را برداشتند ، کلی حرکت به راه می افتد ، غیرت دینی ما به جوش می آید ، یک خانمی توی یک سمیناری توی یزد ، فلان منکر را مرتکب می شود ، تا عمق روستاهای آذربایجان خبردار می شوند ؛ مش حسن به مش حسین رو می کند : خبرداری کشور را فساد گرفته !

تو همین استان ،‌ کسانی زیر بار فقر له بشوند ، چهار تا دختر ایلامی از فرط فقر خودکشی کنند ، نه بیانیه‌ای صادر می شود و نه کفن پوشی به راه می افتد ، چه دینی است ؟ این دین غنا است ، معلوم است مردم ازدین گریزان می شوند، این دین کاریکاتوری که یک جزء آن به شدت آماس کرده و اجزاء دیگر آن به شدت نحیف مانده است و مهجور مانده و طرد شده .

ولایت یعنی چه ؟ « انما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون » این آیه ای است که شیعه و سنی آنرا در وصف علی (ع) گفته اند ، ماجرای صدقه دادن در هنگام نماز ، می فرماید که ما ولایت را به کسی دادیم و کسی را بر شما والی قرار دادیم که دین را در تمامیتش و در کلیتش مطرح بکند و آن راحفظ کند . ما توی آن مسجد اگر بودیم چه می کردیم ؟ اگر سائل وارد می شد ؟ جز این بود که بلند شویم و نماز بخوانیم !؟ پیش خدا که حجت داشتیم ، خدایا من داشتم نماز می خواندم ، پیش خودمون هم ، وجدانمون سرافکنده نبود…برای فرار از مسوولیت اجتماعی !

این دو تا شانه به شانة هم می شود ولایت . فرمود : « الیوم اکملت لکم دینکم »، روز غدیر دین کامل شد چون یک نفر را گذاشتند آن جا که دین را در کمالش حفظ بکند .

در امیرالمؤمنین ما چه می بینیم ، در اوج عبادت و در اوج ولایت شانه به شانه هم ، اسلام نابی که ما از آن‌ حرف می زنیم یعنی این ، اسلام معنویت و عدالت ، هر کدام از اینها حذف بشود دیگر اسلام ناب نیست . الگوهای ما در تاریخ هم همین‌ها بوده اند، هرکس به این دین معتقد است یا علی ! ما با هم برادریم ، می خواهد هر اسمی داشته باشد و هر کس می خواهد باشد ، هرکه به این معتقد نباشد ما از او برائت می جوییم .

باید برگردیم به مبانی انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی و مبانی امام ، مبنای امام اسلام ناب است ، اسلام ناب یعنی اسلام معنویت و عدالت . آن دسته ای که فکر می کنند آرمانهای اجتماعی اعم از آزادی و عدالت و حق مردم و اینها را می شود بدون اهتمام به معنویت ناب پیگیری کرد آنها هم منحرف اند و آن گروهی هم که فکر می کنند صرفاً با اعتکاف و جمکران رفتن و مستحبات و صرفاً زیارت عاشورا خواندن و اینها ، وظیفة دینی خودشان را انجام می دهند ، آنها هم در اشتباهند . اینها باید جمع بشود با هم .

هیچ چیز، جای واجبات ما را نمی گیرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات دینی به مستحبات پناه می بریم ، فکر کردیم که 10 تا زیارت عاشورا بگذاریم ، جایگزین سکوت ما در برابر ظلم و جایگزین بی همتی ما در برابر فقر محرومین و تکاثر متکاثرین می شود ! اینجور نیست .

همان قدر که دغدغه نمازها و روزه های قضا شده را داریم ، باید دغدغه نهی از منکرهای قضا شده مان را نیز داشته باشیم . چه نهی از منکر هایی که از ما قضا شد ، با توجیهات مختلف ! البته مطمئن باشید حرکت آسانی نیست ، بعد از سالها این جنگ زرگری را کنار زدن و راه مستقلی را در پیش گرفتن و فارغ از مطامع و امیال جناحها ی مختلف ، با رهبری پیوند خوردن ، کار آسانی نیست . خیلی ها مانع خواهند شد. خیلی ها جلوی آن را خواهند گرفت که ما مستقیماً با رهبری ارتباط داشته باشیم ، مستقیم حرفهای او را بشنویم و در جهت تحقق آنها کار بکنیم ، ،کار سختی است ؛ و به دلیل پیشینه ای هم که داشته ایم ، سکوتهای گناه آلودی که داشته ایم ، سکوتهایی که در برابر بعضی ها ، خیلی از ظلم ها داشته ایم ، انتظار نداشته باشید اعتماد دیگران بزودی به شما جلب بشود ، بعضی از این بدبینی ها برحق است و باید مرحله به مرحله « الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا » باید با اتکا به خدا پیش رفت و با دریافتن مبانی ، مبانی امام را و مبانی رهبری را باید پیدا کنیم تا بر اساس آنها بتوانیم خودمان تحلیل کنیم و به عمل و اقدام برسیم . آن موقع ، اگر صد نفر توجیه کنند که الان شب است ، می‌گویی نه الان روز است .

درست است که آقا فرمودند فلان ، ولی . . . صد تا ولی می آورند که حرف رهبری را بزنند زمین ، اما این ولی ها دیگر در ما کارگر نیست . اگر قوة قضائیه پای خود را از گلیم خود درازتر کند علیه او بیانیه می‌زنیم نخواهیم گفت آقا! تضعیف می شود و فلان ! هیچ انحرافی و هیچ اشتباهی موجب تقویت نظام نمی شود .

سکوت در برابر هیچ انحرافی و هیچ اشتباهی هم موجب تقویت نظام نمی شود . بدبخت آن نظامی که بخواهد با سکوت در برابر ظلم ، پایه هایش مستحکم بشود . رهبری نظام ، امروز از ما سکوت نمی‌خواهد از ما تحلیل می خواهد از ما شناخت می‌خواهد .

حرکت هم ، یک حرکت مستمری است ، انتظار نداشته باشید که با دو تا راهپیمایی و سه تا تجمع و چهار تا بیانیه ، عدالت در جامعه محقق گردد ، اگر علم این را بردا شته اید که ما دشمن فسادیم ، خواهان عدل و دادیم ، این همیشه باید در کنار شما باشد ، اگر علم این را برداشته اید که ما انقلاب نکردیم تا از مردم دور شویم ، مسؤولین اشرافی اخراج باید گردند ، دانشجو بیدار است ، از مفسدین بیزار است ؛ اینها باید در عمل ما و اقدام ما استمرار داشته باشد و گرنه دروغی بیش نیست .

امیدوار هستیم که با رجوع به مبانی و با گوش سپردن دقیق به رهنمودهای رهبری ، خود را از قید و بندهایی که درجامعه امروز ما وجود دارد و فضای فکری و فضای سیاسی و فضای دانشجویی ما را به خودش آلوده کرده نجات بدهیم و بعد سعی بکنیم که مجموعه حرکت دانشجویی و مجموعه حرکت مردمی را وارد فضایی بکنیم که دیگر نه فریب راست را بخورد و نه فریب چپ را ، ان شاء ا. . . ، سال به سال ، روز به روز به آرمانهای انقلاب و تحقق آرمانهای اسلام ناب نزدیک تر بشویم .

* سخنرانی در تجمع روز دانشجوی دانشجویان زاهدان در حمایت از رهبری و با موضوع «عدالت اجتماعی»، 1383/09/16

تگ های مطلب :
به اشتراک بگذارید : | | |