نعمتان مجهولتان الصحه و الامان
معمول این است که برخی نعمتها قدر دانسته نمیشود.
نعمت امنیت و نعمت سلامت از این دستهاند.
****
امروز جمهوری اسلامی امنترین کشور منطقه و یکی از امنترین کشورهای جهان است. کشورهایی که بهترین روابط را با آمریکا و حتی اسرائیل دارند از مسألهی ناامنی رنج میبرند.
بعضی کشورها فکر میکردند که اگر به آمریکاییها اجازه مداخله و حضور در کشورشان را بدهند امنتر خواهند شد.
نتایج این تفکر امروز کاملاً آشکار است .”الگو هایی مثل ترکیه که بعضی در داخل میخواستند دنبال کنند امروز به “عبرت”! تبدیل شدهاند.
اگر ما نسبت به نعماتی که داریم غافل شدیم مورد هشدار اولیای خدا خواهیم بود .
اگر نعمت امنیت را قدر نشناختیم و شکرش را به جا نیاوردیم چه بسا دچار نا امنی شویم. اگر میبینیم امنیت داریم باید عوامل آن را بشناسیم تا بتوانیم شکرش را به جا آوریم و حفظش کنیم.
اگر ابعاد امنیت را درست فهم نکردیم و حتی به توهم دچار شدیم و ریشه آن را اشتباه تلقی کردیم و همین تلقی را در جامعه رواج دادیم سرنوشت خوبی در انتظارمان نخواهد بود.
اگر گفتیم عامل امنیت، انفعال در برابر تجاوزگران است، اگر گفتیم دشمن در چند دقیقه میتواند همه توان دفاعی ما را نابود کند!
اگر منابع قدرت و ابهت ملی را یکی یکی به خواست دشمن کنار گذاشتیم،
از صنعت و انرژی هستهای چشمپوشی کردیم،
به خاطر اخم دشمن، از آزمایشات موشکیمان شرمنده شدیم.
این همان جهلی است که نعمت امنیت را به خطر میاندازد.
عقلانیت و تدبیر یعنی مقابله با گزارههای جاهلانه در تحلیل امنیت ملی.
متأسفانه امروز ما با چنین خطری در حوزه امنیت ملیمان مواجه هستیم، جریانی که سعی در بزرگنمایی تهدیدهای دشمن و کوچکنمایی ظرفیتهای داخلی دارد. چرا رهبری نظام صریحاً به میدان آمدند و حرفی را که از زبان برخی مدیران و سیاستمداران بلندپایهی کشور تکرار میشد به شدت تقبیح و تکذیب کردند.
چون وظیفهی ولایتفقیه مقابله با گزارههای جاهلانه و عوامفریبانهای است که گاه در ظاهر، لباس عقلانیت میپوشند. چون رهبری نظام میبیند که اگر این گزارههای جاهلانه راجع به امنیت ترویج شود، منابع قدرت ما یک به یک به دست خودمان نابود خواهد شد.
جریانی که میگوید اگر میخواهید امنیت داشته باشید باید قدرت نداشته باشید! و قدرت را نه مولد امنیت که مانع امنیت تبلیغ میکند!
ما امروز در کشور با نظریهپردازان نابغهای روبروییم که ضعف را مبنای امنیت تعریف میکنند و خود را چون در تضعیف قدرت ملی کوشیدهاند آفرینندگان امنیت معرفی میکنند!
همچنین است سلامت.
اگر سلامت را توازن در کالبد جامعه و ارتباط پویا و کارآمد بین اجزا و عناصر متنوع کالبدی جامعه بدانیم که به بهرهوری و بهرهمندی حداکثری این کالبد از فرصتهای پیرامونش میانجامد.
شناخت ابعاد و عوامل سلامت جامعه برای حفظ و امتداد این سلامت و جلوگیری از بیماریها واجب است. در این حوزه هم اگر به گزارههای غلط و جاهلانه آلوده شویم خطر بیماری و حاد شدن آن هر مرحله افزایش مییابد.
ما معتقدیم انقلاب اسلامی پیش از هر چیز یک نگاه و رویکرد برای ایجاد مناسبات سالم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … است. و اصولاً دین چنین تعریفی دارد.
بسته به اینکه چه تشخیصی داشته باشیم نسخه ما برای درمان و علاج هم متفاوت خواهد بود.
شاید جامعه پزشکی بیش از بقیه اقشار جامعه به اهمیت و حساسیت مسألهی تشخیص واقف باشد. خطر بزرگ آن است که پزشک اگرچه در میانهی راه شواهد زیادی مبنی بر خطا بودن تشخیصش دریافت کند اما همچنان برای حفظ آبروی خودش سلامت بیماری را که بیماریاش در حال حادتر شدن است به خطر بیندازد و حاضر به اعتراف به اشتباهش نشود.
در انتخابات ادعای تشخیص و درمانگری دارند، تشخیصهای غلط، درمانهای غلط را به دنبال دارد.
در انتخابات قبلی یک عده انرژی هستهای را یک غدهی اضافی و باعث بیماری اقتصاد کشور معرفی کردند و گفتند اگر این غده را از کالبد کشور خارج کنیم، چرخ کارخانهها خواهد چرخید.
و در نهایت نیز بر اساس این تشخیص، معالجهی خود را انجام دادند و قلب رآکتور اراک را درآوردند تا اقتصاد کشور درمان شود! در ادامه وقتی دیدند تغییری اتفاق نیفتاد گفتند برجام کفایت نمیکرد و ما نیازمند برجام 2 و 3 هستیم. باید قدرت سیاسی و فرهنگی و بینالمللی خودرا از دست بدهیم تا به رونق اقتصادی برسیم! گفتند تا موقعی که این ملت اعتماد به نفس داشته باشد و فکر کند ظرفیت و توانش بیش از آبگوشت بزباش است اقتصادش با شرکتهای بینالمللی (که داروی هر دردی هستند) گره نخواهد خورد و نجات پیدا نخواهد کرد.
تشخیصشان این بود که اعتماد به نفس ملی چه در سطح تودهها چه در سطح مدیران چه در سطح دانشمندان و نخبگان یک مرض و بیماری است و باید این بیماری را علاج کرد. داروی پیشنهادی آنان تحقیر بود. با تحقیر مدیران داخلی و پیشنهاد وارد کردن مدیر از چین! با تحقیر صنایع نظامی و ادعای اینکه کل آن در 5 دقیقه توسط غرب نابود خواهد شد، با تحقیر کارآفرینان داخلی و آوردن آشپز از اتریش، با تحقیر دیپلماتهای غیرالتماسی با این ادعا که شما انشا میخواندید و باید دیکتهای که آنها میگفتند را مثل ما کلمهبهکلمه مینوشتید….
گاهی اوقات تشخیص غلط به نتایج فاجعهبار و خسارتهای جبراننشدنی میانجامد.
در مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم همینطور است.
اگر تشخیص وتحلیل ما این باشد که در چالش با غرب، دشمن بیمار نیست بلکه ما بیماریم که حقوق خودمان را خواستاریم! آدم سالم که از حقوق خودش دفاع نمیکند؛
اگر فکر کردیم دشمنان ما سالم و جامعه خودمان بیمار است معلوم است که چه نسخههایی را تجویز خواهیم کرد.
گاه ممکن است دشمن را هم بیمار بدانیم ولی بیماریاش را درست تشخیص ندهیم، فکر کنیم یک آسپرین مذاکره به خوردش بدهیم، همه مرضها و غرضهایش معالجه میشود و منافع و حقوق ما را به رسمیت میشناسد.
ببینید این چه خطر بزرگی است که شما دیوانهی زنجیری را مؤدب و باهوش ببینید!
بله کسی که تخصص ندارد، اشتباهی روپوش پزشکی پوشیده است ممکن است یک دیوانهی زنجیری را یک آدم مؤدب و باهوش ببیند اما حتماً به تاوان این تشخیص غلط دچار خواهد شد و چه بسا نه فقط خودش که یک جامعه از تشخیص اشتباه او خسارت ببیند.
امروز متأسفانه فضای سیاسی و رسانهای ما پر است از پزشکان اشتباهی که که راه به راه تشخیصهای غلط میدهند و بر اساس همین تشخیصهای غلط برای کشور نسخه میپیچند.
همینها وقتی با یک غارتگر بیتالمال و خائن به خزانهی کشور مواجه میشوند، آنها را ذخیرهی نظام مینامند معلوم است از چنین ویزیتی و چنین معاینهای چه نسخههایی برای کشور و نظام پیچیده خواهد شد.
این دکترهای اشتباهی فقط در تشخیص بیماریها و ناتوانیها اشتباه نمیکنند بلکه در تشخیص تواناییها و ظرفیتها هم اشتباه میکنند. با قاطعیت میگویند توان جامعهی ایرانی در حد آبگوشت بزباش است!
وقتی شما از مشاهدهی واقعیت جامعهی خودت اینقدر عاجز بودی آیا میتوانی ادعای درمان دردهایش را داشته باشی؟ جامعهای که سلامت و امنیت و سرنوشت خودش را به چنین دکترهایی و چنین تشخیصهایی بسپارد شاید در کوتاه مدت یا یک سری افیونها و دوپینگهایی به یک شادابی ذهنی موقت برسد اما در میانمدت و بلندمدت در مسیر هلاک خواهد افتاد.
وضعیت بدتر آن است که کسانی با ادعای درمانگری، مریضیهای جدیدی را به جان جامعه بیندازند.
مسألهی مهم دیگر ایزوله کردن جامعه به بهانهی حفظ سلامت آن است.
اگر شما فرزندتان را از هر ویروسی از هر میکروبی به شکل افراطی ترساندید نگذاشتید با هیچ تهدیدی روبرو شود، از هر تنشی او را برحذر داشتید، کمکم بنیهی بدنی او را ضعیف کردهاید و اتفاقاً او را آسیبپذیرتر کردهاید.
قوای بدنی او را از ترشح پادتنها بازداشتهاید.
راهبرد تنشزدایی بر خلاف ظاهر حق به جانبش به دنبال ایزوله کردن جامعهی ایرانی است. اگر شما از ترس واکنش دشمن به ملت خودت به نخبگان و دانشمندان خودت، گفتی پایتان را به اندازه گلیمی که دشمن حد و مرزش را ترسیم میکند، دراز کنید؛ به مرور قدرت تحرکتان را از دست خواهید داد و خانهنشین خواهید شد به امید لقمهای که کدخدا برایتان بیندازد .
تقویت بنیهی داخلی جامعه یکی از راهبردهای اساسی برای حفظ امنیت و سلامت است.
اگر با تشخیص اشتباه، غارت منابع بانکی را معوقه نامیدیم! معلوم است چنین پزشکی چه بر سر جامعه خواهد آورد. کسی که سرطان اختلاس و فساد را سرماخوردگی بنامد معلوم است چه نسخههایی خواهد پیچید.