شما اینجا هستید   |

    عمومی : صبر و سراب | صبر توهمی یعنی تقسیم هزینه‌ی خسارت‌های بزرگ بین رعایا و در امان داشتن کدخداها و ذخایر نظام

کم نیستند انقلاب‌هایی در جهان که به ضد خود تبدیل شده‌اند.

انقلاب اسلامی به اسلام تمسک کرده است که به ضدّ خود تبدیل نشود.

sabr o sarab

معیارهای روشن دین، طراوت و زندگی انقلاب را حفظ و از مرگ آن جلوگیری می‌کنند.

انقلاب ساز وکار و کالبد یک تغییر عظیم اجتماعی است که اسلام روح آن است.

اگر روح دینی و الهی از انقلاب گرفته شد امکان آوردن هر بلایی بر سر آن هست.

اگر می‌خواهیم انقلاب زنده بماند باید روح آن را که اسلام است حفظ کنیم و تعالیم و معارف و معیارهای دینی را تبیین و ترویج کنیم.

اگر دین حقیقی و اسلام ناب که بنای انقلاب اسلامی است به انزوا رفت و از محکمات دین غفلت شد انقلاب در سراشیبی سقوط قرار خواهد گرفت و اگر شاخصه‌ها و معیارهای اسلام ناب با صراحت و شجاعت تبیین و مطالبه شد انقلاب مسیر تصاعدی پیشرفت را طی خواهد کرد.

قاعدتاً دشمنان انقلاب هم تلاش می‌کنند مهم‌ترین مزیّت و عامل بقای انقلاب را نابود یا استحاله کنند.

تحریف معیار، خطرناک‌ترین آسیب برای انقلاب

امام عمیقاً دریافته بود که هیچ آسیبی برای نرم‌افزار نظام و انقلاب خطرناک‌تر از اسلام آمریکایی نیست.

اسلام آمریکایی در حقیقت همان افتراء علی الله است که در بینش قرآنی بزرگ‌ترین ظلمِ ممکن به شمار می‌آید.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْكَذِب‏» (الصف/7).

اگر می‌خواهیم برای عدالت و رفع تبعیض و محرومیت و استضعاف تلاش کنیم و با ظلم مبارزه کنیم بزرگ‌ترین ظلم‌ها ظلم فکری و تحریف معیارها و ایجاد تردید در حقایق است.

در بینش دینی مستکبر داریم و مستضعف!

مستضعف کسی است که از سوی مستکبران و تحت تأثیر مناسبات ظالمانه مصنوع انسا‌ن‌ها به ضعف کشیده شده است و از شکوفایی ظرفیت‌های خدادادی‌اش محروم مانده است.

و اراده‌ی خدا بر این است که مستضعفین نجات پیدا کنند اما تئوریسین‌های اسلام آمریکایی واژه‌ی مستضعف را حذف می‌کنند و به جایش آسیب‌پذیر می‌نشانند.

آسیب‌پذیر یعنی کسی که خودش ذاتاً ضعیف و بی‌استعداد است و اراده‌های استکباری و طاغوتی در ضعف او نقشی نداشته‌ است.

در سوره‌ی یس قرآن به کسانی اشاره می‌کند که وقتی از آن‌ها خواسته می‌شد مسئولیت اجتماعی‌شان را انجام دهند و به فقرا رسیدگی کنند پاسخ می‌دادند: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَه‏»

آیا کسانی را سیر کنیم که اگر خدا می‌خواست سیرشان می‌کرد؟! این‌ها در ظاهر خدا را هم قبول داشتند اما می‌گفتند خداوند اراده کرده است که ما بهره‌مند و برخوردار و یک عده گرسنه باشند.

یعنی خدایی را قبول داشتند که طرفدار اختلاف طبقاتی است. اعتقاد دینی‌شان در راستای توجیه دره‌های فقر و کوه‌های تکاثر بود که در ادامه، قرآن این‌ها را اگرچه مدعی خداباوری هستند؛ کافر معرفی می‌کند. اسلام آمریکایی به دنبال توجیه و پذیرش و حتی تحسین و تقدیس نظام ارباب-رعیتی است. چه در فضای جهانی و چه در فضای داخلی.

اسلام آمریکایی یعنی دعوت مردم به خانه‌نشینی!

به رسمیت‌شناسی زیاده‌خواهی مستکبران و کرنش در برابر آن، یکی از ارکان اسلام آمریکایی است.

اگر ما در پذیرش کدخدایی آمریکا به عربستان سعودی تشبّه کردیم و شبیه آن‌ها شدیم کم‌کم در ایجاد کدخدا-رعیتی در داخل هم هوس شبیه شدن به آن‌ها را خواهیم کرد. که قبایل سرنوشت کشور را به دست بگیرند و مردم را رعیت فرض کنند. آمریکا به دنبال توسعه‌ی مدل نظام سیاسی خود است که قدرت بین سرمایه‌داران و قبایل سیاسی دست‌به‌دست شود و مردم چاره‌ای نداشته باشند جز این‌که بین همین قبایل که باطناً تفاوت ماهوی با هم ندارند انتخاب کنند.

تلاش برای کامل کردن مدل آمریکایی در نظام سیاسی نه تنها یک کار انقلابی نیست بلکه یک کار ضدّ انقلابی است!

نیروهای انقلاب با تمرکز بر آرمان‌ها و احیای ارزش‌های الهی به تکلیفشان عمل می‌کنند نه با تلاش برای بازسازی سیستم فیل و الاغ در جمهوری اسلامی و فروکاستن مردم‌سالاری دینی به سیاست‌ورزی غربی.

امروز یک خطر بزرگ برای انقلاب اسلامی، استحاله‌ی فلسفه‌ی سیاسی نظام و دعوت مردم به خانه‌نشینی و سپردن زمام امور به قبایل سیاسی است. اگر فلسفه‌ی سیاسی نظام به بهانه‌های گوناگون و با قیافه‌های حق به جانب و ظاهرالصلاح تحریف و با مدل‌های غربی و آمریکایی جایگزین شد اگر مردم به هروله میان فیل و الاغ توصیه و دعوت شدند، اگر مردم تشنه‌ی عدالت را به سراب دو سویه‌ی الاغ و فیل هدایت کردیم، انتظار نداشته باشیم در ذیل چنین پارادایمی و با پذیرش چنین سازوکار مشارکت پوشالی و کم‌عمقی، ظرفیت‌های مردمی انقلاب اسلامی شکوفا شود و سرمایه‌ی پیشرفت نظام قرار گیرد.

اسلام ناب اسلام مردمی است.

اسلام «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (الحدید/25) است.

یعنی خیزش فراگیر واقعی مردمی برای عدالت.

که آن هم نه مبتنی بر هیجانات مقطعی سیاسی قدرت‌طلبانه و برآمده از اغوای تبلیغاتی بلکه مبتنی بر بینات و کتاب و میزان و حاصل اقناع فطری و فکری است.

اسلام ناب مردم را به حقیقت دعوت می‌کند: «وَ تَواصَوْا بِالْحَق‏» (العصر/3).

اگر به دنبال جلوگیری از خسارت‌ها هستیم الگوی قرآنی می‌گوید برای دفع خسارت‌ها به جای تحریف، به جای بازی سیاسی، به جای دل بستن به مدل‌های غربی، دو راهبرد را در پیش بگیرید:

1. تواصی به حق

2. تواصی به صبر

حقایق را به یکدیگر بگویید و وعده‌های واهی ندهید.

صبر، همیشه و برای همه

یکدیگر را به صبر دعوت کنید. اما صبری که مبتنی بر حق باشد و نه بر سراب. کسانی که وعده حل 100 روزه‌ی مشکلات را می‌دادند هزار روز بعد از آن شتابزدگی و هیجان؛  به مردم را به صبر دعوت کردند!

اما صبری که نه بر وعده‌های الهی که بر وعده‌های شیطان بزرگ متکی بود. صبر برای رسیدن به سیب و گلابی باغ برجام!

وقتی که قرار است در نهایت مردم را به صبر دعوت کنیم چرا به جای صبر توهمی به صبر انقلابی دعوت نکنیم؟ صبر انقلابی یک جریان فراگیر و همگانی و عادلانه است.

از مدیر و کارگزار و سیاستمدار و نماینده‌ی مجلس و وزیر و… را در برمی‌گیرد تا کارگر و کارمند و کشاورز و… را.

این‌گونه نیست که در حالی که کارمند و کارگر را به صبر برای گلابی‌های برجام دعوت می‌کنیم همزمان به مدیران حقوق نجومی بدهیم و آن‌ها را ذخیره‌ی نظام معرفی کنیم!

اگر کسی از نداشتن امکانات اولیه‌ی درمانی گلایه کرد او را بی‌شعور بخوانیم و همزمان از حقوق‌های چند میلیونی برای اقشار خاص دفاع کنیم.

صبر انقلابی یعنی تقسیم هزینه‌ی تصمیمات بزرگ در بین همه. یعنی مشارکت همگانی و فراگیر در تأمین هزینه‌ی پیشرفت‌های عظیم.

صبر توهمی یعنی تقسیم هزینه‌ی خسارت‌های بزرگ بین رعایا و در امان داشتن کدخداها و ذخایر نظام.

امروز جریانی در داخل و خارج کشور تلاش می‌کند ایمان به وعده‌های شیطان بزرگ را جایگزین ایمان به وعده‌های قطعی الهی کند.

امید به شیطان را جایگزین امید به خدا کند.

صبر بر سراب را جایگزین صبر برصواب و ثواب کند.

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی
به اشتراک بگذارید : | | |