شما اینجا هستید   |

    عمومی : رویکرد ارزشی-انتقادی سوره، سوره را تعطیل کرد | مصاحبه با انتشارات سوره مهر

نشريه سوره با نام ماهنامه فرهنگي ـ تحليلي سوره منتشر مي‌شود. چرا اين نام را براي نشريه انتخاب كرديد؟

نام سوره متعلق به ما نيست. سوره نامي است كه از قديم در حوزه هنري بوده است، قبلاً به صورت جنگ سوره منتشر مي‌شد كه شامل مجموعه آثار هنري و مقالاتي بود كه به صورت كتاب انتشار مي‌يافت كه فكر مي‌كنم حدود 20 شماره از آن در آمدمي‌باشد. از فروردين سال 68 آقاي سيدمحمد آويني مجله ماهنامه سوره را در حوزه هنري منتشر مي‌نمود و پس از مدتي سيدمرتضي آويني سردبير مجله شد. در سال 72 و بعد از شهادت ايشان، مجدداً آقاي سيدمحمد آويني سردبيري نشريه سوره را به عهده گرفتند. بعد از يك وقفه چند ساله، آقاي ميرفتاح چند شماره و سپس آقاي عبدالجواد موسوي 6 شماره از اين نشريه را منتشر نمودند، دوره اخير سوره از ارديبهشت 82 شروع شده و تاكنون ادامه دارد…

محتواي مطالب نشريه سوره و جهت و هدف آن در اين اواخر در مقايسه با دورانهاي قبلي انتشارش كه بيشتر در حال و هواي جنگ بود چه تفاوتي كرده است؟ اين تفاوتها در چه زمينه‌هايي به چشم مي‌خورد؟

مجله سوره تاكنون چندين دوره داشته است و دوران اوج آن هم در دوران شهيد آويني بود. در آن دوران شايد مجموعاً 5 مجله فرهنگي جدي در كشور وجود داشت كه يكي از آنها سوره بود كه با توجه به شخصيت و نوع ديدگاه خلاق و بديع شهيد آويني در زمينه مسائل فرهنگي و هنري بسيار مثبت و تأثيرگذار بود. بعد از شهادت ايشان، سيدمحمد آويني تقريباً با همان خط‌مشي كار را دنبال كردند. در دوره بعدي ديگر مباحث روز در اين مجله به چشم نمي‌خورد، بلكه كاملاً به مباحث فكري و فلسفي پرداخت. در دوره اخير نيز همان‌طور كه در سرمقاله شماره 1 گفته‌ام، ما چهار رويكرد را به عنوان رويكرد اصلي سوره قرار داديم. جهاني،‌ تاريخي، جبهه‌اي و انتقادي و ديگر آن‌چنان به مباحث نظري و انتزاعي محض نپرداختيم، چون معتقد بوديم 10 سال پس از شهادت آويني، بسياري از مباحث انتزاعي به اندازه كافي مطرح شده‌اند و در حال حاضر در جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي، نيازمند فضاهايي هستيم كه در آنها مباحث فكري، فرهنگي و هنري به يكديگر برسند و يا به تعبير بهتر مباحث نظري و بنيادين به مباحث كاربردي متصل شده و محل تلاقي آنها مشخص گردد. امروزه يكي از آفتها و آسيبهاي فضاي فرهنگي انقلاب اسلامي اين است كه علي‌رغم بحثهاي تخصصي مفيدي كه مطرح شده و بحثهاي نظري خوبي كه صورت گرفته پيگيريهاي لازم به عمل نيامده است تا بتوانيم نتايج كاربردي آنها را مشاهده كنيم، همچنين بين حوزه‌هاي مختلف ارتباط لازم برقرار نشده و گسستگي به وجود آمده است.
البته ما در سوره سعي كرديم جهت رفع اين گسست، گام برداريم تا يك مجله فراگيرتر براي مخاطبين عام‌تر، به نسبت كساني كه در گذشته تنها مباحث فلسفي و نظري را در سوره دنبال مي‌كردند، منتشر كنيم.

در دهة شصت شاهد نسلي بوديم كه با ارزشهاي انقلابي و اسلامي سازگارتر بودند، يعني نسلي كه دقيقاً در بحبوحه جنگ و سالهاي دفاع مقدس بودند، اما اخيراً با نسلي مواجه هستيم كه با اين ارزشها كمي فاصله گرفته‌اند. نظرتان در اين باره چيست؟

من اين حرف را قبول ندارم چرا كه اين يكي از مشهوراتي است كه اخيراً باب شده است.در دهه 60 هم ما اشخاص بسياري را داشتيم كه با انقلاب كنار نيامدند، در صورتي كه آن دوره، دوره دفاع مقدس بود با اينكه زمان زيادي از انقلاب نگذشته بود و فضاي بسيار مستعدي براي همگامي با ارزشها وجود داشت، ولي در همان دوره، چه در بين نخبگان، چه در بين قشر عوام، جريانها و اقشاري ديده مي‌شدند كه با ارزشهاي انقلاب هم‌خواني نداشتند. اين ادعا كه در دهه 60 همه با ارزشهاي انقلابي و اسلامي كنار آمدند درست نيست. در آن زمان جريانهايي ملتزم به ارزشها به وجود آمدند كه هنوز هم ادامه دارند. همچنين جريانهاي غير ملتزم به ارزشها نيز در صحنه حضور داشتند و در حال حاضر نيز فعاليت دارند. حال ممكن است در مقاطعي، فراز و فرودهايي داشته باشند. در مورد ارزشها هم آنقدر اين بحث تكرار شده كه ديگر معناي خود را از دست داده است. ابتدا بايد از هر كس كه درباره ارزشها حرف مي‌زند بپرسيم كه: ارزشهاي انقلاب چه هستند؟ يعني اول بايد ارزشهاي انقلاب را مشخص كنيم، سپس درباره آنها گفت‌وگو كنيم و ببينيم كه اين ارزشها كم شده‌اند يا گسترش پيدا كرده‌اند. ما در سوره سعي كرديم وقتي كه سخن از ارزشها به ميان مي‌آيد، به جاي اينكه خيلي كلي و مبهم و در ايهام حرف بزنيم، اول بگوييم اين ارزشها چه هستند؟ كه از نظر من مهم‌ترين ارزشهاي انقلاب، عدالت و معنويت است. در بحث آسيب‌شناسي معتقديم كه در جامعه امروز عدالت بيشتر از معنويت در خطر است. البته اين دو با يكديگر ارتباط دارند. ما معتقديم هر قدر ارزش عدالت در جامعه كم‌رنگ شود، اثر مستقيم و غيرمستقيمي بر سست كردن مباني معنوي جامعه خواهد داشت. اگر چه عده‌اي بخواهند با انواع و اقسام رفتارهاي رياكارانه يا ظاهرگرايانه و قشري مانور معنويت بدهند، ولي واقعيت اين است كه جامعه‌اي كه در آن عدالت نباشد، معنويتش هم بسيار سطحي و بي‌معنا خواهد بود.

آيا نشريه سوره با جذاب و خواندني كردن مطالب نشريه سعي در جلب و جذب مخاطبين جوان مي‌نمايد، يا اينكه فقط قشر خاصي چون قشر حزب‌اللهي را مد نظر دارد؟

چند مسئله در سؤال شما قابل تأمل و نقد است. در بين مجموعه مجلاتمان در كشور نمي‌توانيم بگوييم كه مجله‌اي براي مخاطب ميليوني منتشر مي‌شود. اين امر به‌خصوص در حوزه فرهنگي بعيد است. فكر نمي‌كنم هيچ‌كدام از نشريات فرهنگي ما بيشتر از 40 تا 50 هزار تيراژ داشته باشند. در جامعه‌اي كه 60 ميليون جمعيت دارد و 15 ميليون آن فارغ‌التحصيلان دانشگاهي هستند، با داشتن مجلاتي با تيراژ 40 يا 50 هزار، نمي‌توان ادعا كرد كه مجلات فرهنگي‌ ما به فكر مخاطب عام است. وقتي مي‌گوييم مخاطب عام، بايد مشخص كنيم مخاطب عام چه كساني هستند؟ سوره يا هر مجله ديگري به تنهايي نمي‌تواند همه ذائقه‌هاي فرهنگي را تغذيه و راضي كند.
فضاي فرهنگ تنوع و تكثر را مي‌طلبد. اگر ما بتوانيم حرفمان را در فضاي فرهنگي بزنيم و يك مبنا براي طرح مسائل جديدي كه كمتر طرح شده‌اند در فضاي فرهنگي جامعه ايجاد كنيم، مسلماً به مخاطب خودمان هم دست خواهيم يافت. در مورد جذابيت در نشريات به نظر من جذابيت تنها در شكل نيست. طبيعي است كه جذابيت مطلب حتي براي آن مخاطب جدي و پيگير سوره هم مهم است. اينكه بگوييم سوره تنها مخاطب حزب‌اللهي را جذب مي‌كند و شكل براي آن اهميت ندارد درست نيست. براي همان مخاطب حزب‌اللهي هم تيتر و‌ گرافيك خوب، مهم است. لذا يك حد نصابي بايد رعايت شود. ما سعي مي‌كنيم كه به اين حد نصاب برسيم و در حد مخاطب خاص خودمان هم سعي مي‌كنيم به حد نصاب شكلي برسيم. امروزه بسيار مشاهده شده كه مجله‌اي منتشر مي‌شود و از نظر شكلي مورد استقبال قرار مي‌گيرد. به دنبال آن بسياري از مجلات نيز از آن تقليد كرده و فكر مي‌كنند جذابيت يعني اينكه همان طور تيتر بزنند و همان گرافيك و عكسها را استفاده كنند، ولي در نهايت به نتيجه نمي‌رسند. پس جذابيت نمي‌تواند تنها در شكل باشد. البته يكي از شرايط لازم است، ولي تنها عامل نيست. ما سعي كرديم جذابيت سوره را در مسائل جديد جست‌وجو كرده و خيلي از حرفها كه در مجلات و محافل ديگر گفته نمي‌شود را مطرح كنيم. بدين ترتيب نشريه خود به خود جذاب خواهد شد. البته ما موظفيم كه در حد توان و بضاعت خودمان، همين محتوا و مسائل جديد را با يك شكل ژورناليستي و فني شكيل‌تر و جذاب‌تر ارائه كنيم.

در نشريه سوره به بررسي و آسيب‌شناسي محتواي سريالهاي تلويزيوني و عملكرد صدا و سيما در اين خصوص پرداخته‌ايد؟ نشريه سوره با چه هدفي دست به اين كار زده است و نتيجه اين بررسيها چيست؟ آيا تاكنون توانسته راهكاري ارائه دهد؟

ما از شماره يك سوره به نقد صدا و سيما پرداخته‌ايم و تاكنون هم ادامه دارد و خواهد داشت. براي اين كار چند دليل عمده داريم؛ يكي اينكه صدا و سيما به دليل نقدهاي سياسي كه چندان هم مبناي عميقي نداشته و بيشتر بيانگر دعواهاي سياسي بوده است از يك جريان نقادي درست محروم بود. پيش‌فرض «نقدهاي سياسي به دنبال قدرت هستند و به نوعي مطامع جناحي خاص خودشان را دنبال مي‌كنند، پس ارزش شنيدن را ندارند»، موجب شد كه متأسفانه صدا و سيما نقدهاي درست را هم نشنود و به تعبيري در مقابل هر نوع نقدي كر شود. ما در سوره سعي كرديم اهميت صدا و سيما و اينكه هيچ دستگاه فرهنگي در كل كشور، به اندازه صدا و سيما تأثيرگذار نيست را مد نظر قرار دهيم. چه در زمينه مثبت و چه زمينه منفي. اگر صدا و سيما از ظرفيتهايش درست استفاده كند، مي‌تواند خيلي مفيد باشد و در صورت اشتباه نيز بسيار خطرناك خواهد شد. با توجه به اين حساسيت و خلاء‌اي كه در زمينه‌ نقد صدا و سيما وجود دارد، سعي كرديم براساس مباني ديني، يك چنين جريان انتقادي را در صدا و سيما ايجاد كنيم و آن را براساس آسيب‌شناسي از جريانهاي قبلي صدا و سيما سامان دهيم. صدا و سيما با يك نوع نقد ليبراليستي و سياسي صرف، با يك نوع لمپني يا گزشهاي بي‌مبنا و تنديهاي بدون برخورداري از يك مبناي منسجم مواجه بود.
تلاش ما بر اين است كه بدون از دست دادن صراحت و تندي نقدهايمان، صدا و سيما را با مباني جمهوري اسلامي و انقلاب ، نه با مباني غربي.
ما معتقديم كه صدا و سيما اسلامي نيست و در بسياري از جهات، برخلاف اصول مسلم انقلاب اسلامي عمل مي‌كند و به بسياري از اصول انقلاب اهتمام ندارد. ما معتقديم كه صدا و سيما به‌شدت از مباني اسلام ناب در بُعد عدالت اجتماعي دور شده و سعي ‌دارد صرفاً با يك نوع معنويت آرمان‌زدايي شده و عدالت‌زدايي شده خود را ديني نشان دهد و اين بسيار خطرناك و يكي از ريشه‌هاي رواج عواميگري و سطحي‌نگري و قشري‌نگري مذهبي در صدا و سيما است. يعني دين را تنها در برخي از مناسك معنوي و فردي ديني مي‌بيند.
ما با مراجعه به آگهي هاي تلويزيوني، گزارش مفصلي درج كرديم همچنين درباره سريالهاي تلويزيوني و برنامه‌هاي به اصطلاح ديني صدا و سيما بيش از 150 مقاله مفصل و نقد و بررسيهاي بسياري ارائه كرده‌ايم، ولي هنوز پاسخي از سوي صدا و سيما داده نشده است.
تنها يك‌بار در مجله سيما، به ما وعده دادند كه به زودي مجله سوره نقد خواهد شد، ولي متأسفانه آن مجله تعطيل شد و به شماره‌هاي بعدي نرسيد. بايد ببينيم پاسخ صدا و سيما به نقدهاي سوره چه خواهد بود؟

فكر نمي‌كنيد نقد برنامه‌هاي صدا و سيما، به‌ويژه برخي سريالها و تلاش براي صرفاً ديني كردن محتواي برنامه‌هاي صدا و سيما به نوعي باعث خشك شدن فضاي آن شود و در نهايت بسياري از مخاطبان جوان خود را از دست بدهد؟ و باعث سوق دادن آنان به سوي رسانه‌هاي بيگانه شود ؟

به نظر من عكس اين قضيه صدق دارد. صدا و سيما 10 سال است كه با اين روش پيش مي‌رود. اين رسانه اگر مي‌خواهد به مخاطب برسد، بايد ديني‌تر شود. اگر بنا باشد چيزي را به نمايش بگذاريم كه در ماهواره و تلويزيونهاي غربي بهتر از آن وجود داشته باشد، قطعاً مردم به سراغ آن بهترين خواهند رفت. نكته مهم اين است كه صدا و سيما جذابيت خود را از دست داده است. ما معتقديم اگر صدا و سيما براساس مباني انقلابي و اسلامي عمل كند، بسيار جذاب خواهد شد. چنانچه بسياري از فيلمها همچون آژانس شيشه‌اي و نوع كارهاي مجيد مجيدي و ميركريمي كارهاي جذابي هستند. اين طور به نظر مي‌رسد كه اگر از دردهاي مردم و زندگي غير تجملي حرف زده شود، در زمره كارهاي جذاب قرار نمي‌گيرند، اما برخي نمونه‌ها را داريم كه بسيار موفق بوده‌اند، مانند مثل سريال خانه به دوش كه در ايام ماه رمضان پخش مي‌شد. در اين سريال مردم خانواده‌هايي را مي‌ديدند كه به زندگي واقعي جامعه نزديك‌تر بودند و ديديم كه بسيار هم موفق بود. من مطمئنم اگر همين اتفاق در ساير سريالهاي صدا و سيما بيفتد، آنها هم جذاب خواهند شد. به نظر من جذابيت در ترويج تجمل‌گرايي و قشر سرمايه‌دار نيست، بلكه مي‌توان آن را در مطرح كردن رنجهاي جامعه به دست آورد. مسلماً اگر صدا و سيما درباره فساد اقتصادي فيلم بسازد، موفق خواهد بود. بعضي از سريالها و فيلمهاي هاليوودي كه صدا و سيما پخش مي‌كند و دربارة مثلاً فساد فلان پليس در آمريكاست، بسيار پر بيننده هستند. خوب اگر صدا و سيماي ما هم اين كار را انجام دهد، قطعاً بينندگان زيادي خواهد داشت. اما متأسفانه جذابيت را به اين ارجاع مي‌دهند كه در هر برنامه‌اي اگر اسم دين را بياوريم مردم فرار مي‌كنند، كه اين دروغ بسيار بزرگي است. در حقيقت ظلم به دين است. البته اين را هم قبول داريم كه اگر برنامه‌ها صرفاً به يك‌سري مناسك و مسائل فردي و معنوي محدود شوند مردم گريزان خواهند شد.

با توجه به وسعت تهاجم فرهنگي كه امروزه شاهد آن هستيم، نشريه سوره چقدر در مبارزه با اين تهاجم تلاش مي‌نمايد و از چه شيوه‌هايي استفاده مي‌كند؟

هر كسي كه فرهنگ انقلاب اسلامي را مورد تهاجم قرار دهد، جزئي از تهاجم فرهنگي خواهد بود. چه بسا اين حركت گاهي اوقات خود را به شكل دين بروز داده است. فرهنگ انقلاب اسلامي تنها از يك طرف مورد هجوم قرار نمي‌گيرد. بلكه به شكلهاي بسيار متفاوت و گوناگون مورد تهاجم قرار مي‌گيرد. آن فرهنگي كه امام به ما شناساند، فرهنگ انقلاب اسلامي است. همان طور كه كفر و فسق مرزبندي دارد، اسلام ناب هم مرزبندي دارد. خود امام مي‌فرمودند كه اسلام مرزبنديهايي همچون اسلام سرمايه‌داري، اسلام التقاطي، اسلام سلطنتي، اسلام رفاه و تجمل، اسلام فرصت‌طلبان، اسلام راحت‌طلبان و …. را در برمي‌گيرد. ما معتقديم كه بخش عمده و مهمي از تهاجمات فرهنگي امروز توسط اين اسلامهاي قلابي صورت مي‌گيرد. كساني كه مي‌خواهند با تهاجم فرهنگي مبارزه كنند، حتماً بايد به اين جنبه‌ها توجه كنند. چرا كه اينها هم خودشان به فرهنگ انقلاب اسلامي آسيب مي‌رسانند و دستاوردهاي فرهنگي و معنوي انقلاب اسلامي را نابود مي‌كنند و هم اينكه زمينه تهاجم در وجوه ديگر را نيز آماده مي‌كنند. بايد ديد معمولاً چگونه يك تهاجم موفق مي‌شود، يا نيروي حمله‌كننده خيلي قوي است، يا اينكه نيروي دفاع كننده ضعيف شده است. ما در سوره بيشتر به جنبه دوم توجه داريم. يعني آن چيزهايي كه زمينه اين تهاجم فرهنگي را فراهم مي‌كند تا باعث موفقيت آن شود. محصولات فرهنگي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي، از جمله در بحث كتاب دچار مشكل و معضل هستند و اين امر به عدم تشكيل يك‌سري زيرساختها در كل جبهه و همچنين مشكلات نرم‌افزاري و فكري و ديدگاهي برمي‌گردد…

به عنوان سردبير نشريه فرهنگي ـ تحليلي سوره، همواره چه شعاري را سرلوحه كار خود قرار مي‌دهيد؟

شعار ما در سوره عدالت در عرصه فرهنگ و هنر است. ما معتقديم بسياري از ناكاميهاي ما در عرصه فرهنگ، ناشي از گسستگي بين دو مقوله عدالت و فرهنگ است. اينك تمام تلاش ما اين است كه در حد امكان در حوزه مسائل فكري و فرهنگي‌ـ هنري دوباره بحث عدالت را زنده كنيم، تا ان‌شاءالله تأملاتي در اين موارد به وجود آيد و به جوابهاي خوبي هم برسيم.

 

* مصاحبه با روابط‌ عمومي انتشارات سوره مهر در خصوص تحولات اخير عرصه فرهنگي و هنري جامعه و نگرش و رويكرد نشريه سوره

تگ های مطلب :
به اشتراک بگذارید : | | |