شما اینجا هستید   |

    عمومی : تقوای مثقالی و معرفت خرواری | سرمقاله سوره 3

در حاشیه هیاهوی خلاء تئوریک

به هر آنکه رو می‌کنی از جیب و آستین و کلاه و کراوات و دشداشه‌اش، سیاهه‌ای از خلاءهای تئوریک بیرون می‌آورد و چنان در ضرورت کار علمی و نظری و پژوهشی داد سخن می‌دهد و اصحاب دلسوز و خدوم زر و زور را به عذر «ندانستن» تنزیه و تبرئه می‌کند که گویی اولین و آخرین علت اشتباه‌ها و انحراف‌ها و لغزش‌ها و کرنش‌ها و خمودها و خیانت‌ها «خلاء تئوریک» است. ندانستن است.

و چگونه است بعضی از آنها که داعیه‌دار خلاء تئوریک‌اند، سالهای سال بر آنان گذشته است و علی‌رغم در چنگ داشتن گسترده‌ترین امکانات و منابع مالی هیچ گامی در آنچه خود ضرورتش می‌نامیده‌اند و عطشناکش می‌نموده‌اند، برنداشته‌اند و به آن آگاهی که رهنمون کردار و عمل و موضعشان باشد، نرسیده‌اند.

×××

آنها که دم از خلاء تئوریک می‌زنند امروز در کجای جهان ایستاده‌اند؟

چگونه است که خلاءهای تئوریک صرفاً در آنجا که عزم می‌طلبد و همت و کار و صبر، رخ می‌نمایاند و در آن هنگام که پای منافع در میان است و غرایز همه خلاءها به یکباره پر می‌شود؟

ما اگر در اداره جامعه براساس مبانی دینی مانده‌ایم و شرمنده‌ایم و شائقیم که تئوری دین برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری، در حوزه مدیریتمان تبیین شود و دغدغه داریم که مبادا گامی برداریم یا دستی بگشائیم که خلاف امر شارع مقدس باشد، چگونه است که وقتی نوبت به سفره‌ها و سفرهایمان از پول بیت‌المال می‌رسد در استدلال بر ضرورت و فایده و اهمیت و اولویت هر آنچه پول و پست و پرستیژمان را ارتقاء دهد تئوریسین و استراتژیست و نظریه‌پرداز می‌شویم و ماهرانه و خلاقانه نشان می‌دهیم که چگونه از مبانی دینی می‌توان منطقی‌ترین و مؤثرترین مدلهای مدیریتی و سیستمهای بودجه‌ریزی را بدست آورد. آنقدر توانایی داریم که از یک «قل سیرو فی الارض» دهها تعبیر و تفسیر و تحریض بر انواع سفرهای زیارتی و سیاحتی و اروپایی و آمریکایی و آسیایی و… فراهم کنیم و از «لا تنس نصیبک من الدنیا» و «لم تحرم ما احل الله لک» نیز.

و چون نوبت به «عائلهم مجفو و غنیهم مدعو» و «أشارکهم فی مکاره الدهر» و «اخذ الله علی العلما ان لا یقارو علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم» می‌رسد، نمی‌توان هیچ اماره و قرینه و احتمالی حتی برای بکارگرفتن در تنظیم معیشت و مدیریت و… بدست آورد.

چرا که متأسفانه هنوز کار تئوریک لازم بر روی منابع و متون انجام نشده و البته امید است انشاءالله با برنامه‌ریزی دستگاههای ذیربط و تلاش محققان و پژوهشگران، خلاءهای تئوریک نظام در این زمینه‌ها برطرف شود تا آن موقع هم که ما بارمان را بسته‌ایم!

×××

نه این است که اگر خواسته باشیم، خواهیم دانست؟

نه این است که:

«الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؟»

نه این است که ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا؟

نه این است که من عمل بما علم علمه الله ما لم یعلم؟

نه این است که قرآن هم که کتاب لاریب فیه است و برهان و مبین و بین، فقط متقین را هدایت تواند کرد؟

هیچ متن و منبع و پژوهش و نظریه‌پردازی و مدلسازی راهی به هدایت نخواهد برد و گرهی از مشکلات نخواهد گشود مگر آنگاه که گام به گام عمل و دست در دست اراده پیش رود.

تا اراده‌ها اینچنین بازیچه اهوا و منافع باشند، معرفتی بدست نخواهد آمد که توشه هدایت به عملی باشد که از آن گریزانیم.

آنها که بدنبال مظروف‌اند، ظرفی در خور فراهم آورند و اگر آنچه «خواستند» نیافتند در وعده خدا تردید روا دارند.

به آنچه دانسته‌اند- که کم هم نیست- عمل کنند، سپس افاضه اضافه‌تر بخواهند.

عجب نیست که برخی از نزدیکترین حضرات به منابع و مأنوس‌ترینشان به متون، جزو دورترین‌هایند از عمل؟

با چنین کفرانی کی در انتظار «لازیدنکم» توان نشست؟

چگونه جای توانند داد آیات خدا را در صدرهایی که از فرط قدر دیدن و در صدر نشستن، ضیق شده است.

نه آنکه هدایت از این ظروف به ضیق دریغ خواهد شد؟

×××

به ما نگفتند «فاسئلوا اهل الفکر» که گفتند: «فاسئلوا اهل الذکر»

متفکرینی که در عمل کافر دانسته خویش‌اند، عالمانی که در غفلت غوطه می‌خورند، نه مشکل‌گشا که مشکل‌اند.

و مشکل نه فقدان فکر که فقدان ذکر است.

هیاهوی خلاء تئوریک- اگرچه ظاهری بسیار موجه دارد- آفتی است که اگر مهار نشود تنها و تنها به کار شارلاتان‌های جدیدی خواهد آمد که:

«وصفهم دوا و قولهم شفا و فعلهم الداء العیا»

فرض که منقح‌ترین و کارآمدترین تئوری‌ها را هم ساختیم، نه این است که این حقایق که بدست آمده‌اند باید به تحقق برسند؟

کدام جان را یارای آن است که به حقیقت التزام یابد و کدام دست را توان که پای در طریق تحقق گذارد؟

با تقوای مثقالی، معرفت خرواری- اگر بدست بیاید که نمی‌آید- به چه کار خواهد آمد؟ و نه آنکه:

«مثل الذین حملوا التورات ثم لم یحملوها…» بنگریم که دوباره در گرداب نیفتیم و «حمار طاحونه» منافقان نشویم که به آردی که از این آسیاب بیرون آید جز نان نادانی نتوان پخت و جز قوت غفلت به مردمانی که گرسنه عمل‌اند و خسته حرف، نتوان داد.

و هر آنچه در این میان بر «عمل» پای بیفشاریم هیزم در تنور علم انداخته‌ایم و هرچه از آنان که پلشتی‌های بی عملیشان را در «خلاء تئوریک» خواهند پنهان کرد، عمل بخواهیم و اگر از خدا نمی‌ترسند از خلق خدا بترسانیم و مجبور به تقوایشان کنیم، راه یجعل لکم فرقاناً را گشوده‌ایم و طریق هدایت را هموار کرده‌ایم.

علم اسلامی و معرفت دینی کالایی نیست که بر قله کوه قاف نهاده باشند و به صید آن گسیل شویم.

راه معرفت قرآنی و نظریه‌پردازی دینی از سنگلاخ تقوا و عمل می‌گذرد و نه از اتوبانهای هوایی که هر صبح و شام حرافان بی عمل را برای تبیین مدلهای حکومت دینی یا دموکراتیک جابجا می‌کنند.

و رسیدن به چنین گشایشی و چنان هدایتهایی همانقدر که محتاج کتاب است و کلاس و کتابخانه و گفت‌وگو و تفکر و سخنرانی نیازمند جسارت است و انتقاد و نهی از منکر و تا آن استخوانها که در گلوی علی است، ابوذرها بر فرق کعب‌الاحبارها (که خود از داعیه داران رفع خلاءهای تئوریک‌اند) نکوبند، بلیغ‌ترین هدایت‌ها در محاق خمودها و خیانت‌ها خواهد ماند.

مرداد ۸۲

 

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی , مقالات سوره
به اشتراک بگذارید : | | |