مدیریت محترم کتاب نیوز
سلام علیکم
پیرو مصاحبهای که از رئیس محترم سازمان تبلیغات منتشر کردهاید؛ لازم دانستم نکاتی را پیرامون ادعای خلاف واقع ایشان در مورد اخراج تحریریه چهارم ماهنامه سوره متذکر شوم.
اولاً- از کتاب نیوز متشکرم که رئیس سازمان را وادار کرد علیرغم استنکاف از ورود علنی به معرکهای که در پشت پرده، خود از کارگردانان اصلی آن بوده است؛ چند کلمهای را نه برای روشن شدن که برای خاموشی گرفتن ماجرا ابراز دارد.
ثانیاً- خرسندم که برخورد فعال مخاطبان سوره چهارم، مدیران محترم را مجبور کرد تا برای حفظ آبرو، تحریریهی دیگری برای سوره تدارک ببینند. شاید اگر تعطیلی نقد سینما و مهر نیز چنین واکنشهایی را بر میانگیخت؛ مدیران محترم جرات نمیکردند در خاموشی، بنیان آنها را براندازند و به احدی هم پاسخگو نباشند. دوره پنجم سوره از این حیث عمیقا مدیون تحریریه چهارم و مخاطبان فهیم آن است.
ثالثاً- رئیس محترم ادعا کرده است که سوره چهارم محصول مدیریت ایشان است و بر سر تحریریه اخراجی سوره منت گذاشته است که این ما بودیم که سوره را منتشر میکردیم. به اشاره میگذرم که البته این افتخاری مضاعف برای تحریریه چهارم سوره است که در دوره مدیریت خاموشی – بنیانیان “چنین” سوره ای منتشر کردهاند.
رابعاً- از دکتر عطاء الله مهاجرانی تا دکتر مهدی خاموشی به صرافت افتادهاند که تصویر و تفسیری واژگون از ماجرای اخراج تحریریه چهارم سوره ارائه کنند. همین نکته ما را بر آن میدارد تا مخاطبان را با بخشی از پشت پردهی اخراج تحریریه سوره، که فقط یک نمونه و نماد از مدیریت فرهنگی در جمهوری اسلامی است؛ آشنا کنیم. تجاهلالعارف رئیس محترم در مصاحبه با کتاب نیوز موجب شد تا تعدادی از نامه های سردبیر به آقای خاموشی در طول سه سال گذشته را در سایت http://haqiqat.ir منتشر کنیم و قضاوت را به صاحب نظران بسپاریم.
خامساً- تحریریهی چهارم سوره به عنوان سنگر کوچکی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی هم اکنون در حال سازماندهی مجدد خود در قالب دفتر مطالعات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی است که به زودی اخبار آن به گوش مخاطبان و فعالان این جبهه خواهد رسید .
وحید جلیلی
86/2/31
بخشی از نامههای یاد شده:
باسمه تعالی
حجتالاسلام آقای دکتر خاموشی
… فکر نمیکنم که اگر خبر خاک گرفتن بسیاری از سوژهها و هرز رفتن بسیاری از نیروهایی را که می¬توانند نقطه امید جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی باشند از شما پنهان کرده و حق این سنگر را از شما مطالبه نکنم، خدمتی به شما یا حوزه هنری یا سازمان تبلیغات کرده باشم.
جماعتی که ماهنامه سوره وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را منتشر میکنند قابلیتهایی به مراتب بیشتر از امثال همشهری ماه و … دارند. با این تفاوت که آن طرف آقای عطریانفر را دارند و این طرف امثال حضرتعالی را که در جلسات میفرمایید: “سوره” میتواند “کیان” حزبالله باشد و بعد هم خداحافظی میکنید تا جلسه بعدی در سال یا سالهای آتی….
وحید جلیلی
سردبیر ماهنامه سوره
26/10/82
…
حجتالاسلام آقای دکتر خاموشی
…. افق روزنامهنگاری انقلاب اسلامی را پست و حقیر تعریف نکنید. به قامت بایستید و نگاهی به منطقه و جهان بیندازید. چرا ما تایم و نیوزویک نداشته باشیم؟ چرا ما شخصیت¬های مطبوعاتی مستقل منطقه¬ای و جهانی نداشته باشیم؟ سوره می¬تواند نقطه آغاز حرکت منطقه¬ای و جهانی مطبوعات انقلاب اسلامی باشد. فعلاً می¬شود با عربی و انگلیسی شروع کرد. اینها شدنی است.بیست و هفت سال بعد از انقلاب خیانت است اگر به این ظرفیت¬های در دسترس به دیده شعار و خیال و آرزو نگاه کنیم
…
وحید جلیلی
سردبیر ماهنامه سوره
8/3/84
…
جناب حجتالاسلام دکتر خاموشی دام عزه
… دو ماه بیشتر از ملاقات معهود نمیگذرد. آقای بنیانیان هم که سرگرم فکر کردن به این موضوع هستند که “چگونه به احمدینژاد کمک کنیم”! [حسن بنیانیان بلافاصله پس از تشکیل دولت جدیدی کتابی حجیم در همینباره و توسط انتشارات سوره منتشر کرد] و 9 ماه است که حتی نیم ساعت برای ماهنامه سوره وقت نداشته اند و بیشتر دوست دارند سخنرانی و نظریهپردازی بفرمایند تا مدیریت و مشکلگشایی زیردستان. بگذریم که خود شما هم خیلی دست کمی از ایشان ندارید و همان آیه را که برای ایشان نوشتم برای شما هم باید بنویسم که: “کبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون”.
خدایا تو شاهد باش که این حضرات چگونه ما را مجبور میکنند که همیشه کاسه گدایی به دست پشت دفترهایشان عهدهدار نبرد فرهنگی و دفاع از عزت(!) حزبالله باشیم.
الاحقر
جلیلی
26/6/84
…
جناب آقای دکتر بنیانیان
رئیس محترم حوزه هنری
سلام علیکم
سیزده روز است که شماره 22 مجله سوره آماده چاپ است، ولی انتشارات پولی برای خرید کاغذ ندارد. این اتفاق بارها و بارها تکرار شده و آخرین بار در نامه مورخ 4/8/84 از شما خواسته بودم که به راهکارهایی که برای رفع مشکل ارائه کرده بودم توجه بفرمایید. متأسفانه به آن نامه پاسخی (حتی منفی) داده نشد.
متأسفانه نگاه حضرتعالی به کار تحریریه بیش از آنکه فرهنگی باشد بوروکراتیک است. سه سال است که این وضعیت را تحمل کردهایم.
جلسات سردبیران با مدیر مسئول هم که حدود یک سال است کلاً تعطیل شده و خوشبختانه صورت مسأله را پاک کردهاید.
هم شما و هم جناب خاموشی تکلیف ما را روشن کنید. ما چه کار باید بکنیم که مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی بدیهیات و ابتدائیات یک کار مطبوعاتی و رسانه¬ای را درک کنند و بفهمند که تحمل چنین وضعیت ظالمانهای چقدر از تمرکز و انرژی و خلاقیت یک تحریریه فعال را هرز میبرد یا نابود میکند. واقعاً اوضاع مملکت آنقدر نابسامان است که مجله¬ای مثل سوره حتی یک بار هم نباید سر وقت و بدون تأخیر دوهفتهای و سههفتهای و چهارهفتهای و چندماهه و … به چاپ برسد؟ مشکل کمبود منابع است یا مدیریت؟
التماس دعا
جلیلی
26/10/84
…
برادر خاموشی دامت تأییداته
سلام علیکم
… هفته پیش معاون محترم اداره طرح و برنامهتان، آقای طهماسبی تقاضای ملاقاتی با بنده کرده بود تا مشکل را حل کند و امروز صبح و [در] کمتر از 24 ساعت پس از زباندرازی حقیر در اعتراض به سیاسیکاری کثیف حضرت مستطاب عالی در ماجرای تهرانامروز؛ در واکنشی عصبانی و دستپاچه پیغام میفرستید که به جلیلی بگویید آن پول را نخواهم داد!
پاسخ این است که اگر آن پول را میدادید هم منتی بر سر ما نداشتید، زیرا از جیب خاندان مبارک خاموشی که نمیدادید. این پولها چند صباحی در اختیار شماست تا در مقابل جریانهایی که نان اسلام و انقلاب را میخورند و تهرانامرزو راه میاندازند و سیاستبازهایی که به جای پرداختن به وظیفه اصلی، سرگرم برنامهریزی برای انتخابات ریاستجمهوری هستند، نیروهای مظلوم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی هم، در صحنه فرهنگ و هنر کشور حضور داشته باشند و شمع سوزان اسلام انقلابی را در برابر اسلام سرمایهداری و اسلام مرفهین بیدرد و اسلام فرصتطلبان روشن نگه دارند؛ همان نیروهایی که عهد اخوت با کسی نبستهاند و نه با 44 میلیون و 44 میلیارد، که با هیچ پول و پست و پرستیژ دیگری نمیتوان خاموشیشان را امید داشت.
جناب خاموشی! روشنتان کنم: ما گدای کنار خیابانهایی که با پرشیا از آن میگذری نیستیم؛ ما فرزندان مظلوم آن امامیم که فرمود: مبارزه با رفاهطلبی جمع نخواهد شد.
صد البته سوره پایگاه خطرناکی است. کسانی که به رغم همه فشارها و کمبودها و اذیتها و در سختترین شرایط نمیشود قلم و زبانشان را خرید، آدمهای خطرناکی هستند. پیشنهاد میکنم هر کاری از دستتان برمیآید برای فشار بر سوره بکنید. هیچ چیز برای ما شیرینتر از رنجی نیست که به خاطر گفتن کلمه حقی در برابر بالادست عدالتگریزی میکشیم. این برادر کوچکتر شما به یاری خدا حتی خاطره پینه دست اصغر کهدویی را که در بهشترضا آرمیده است به خوشامد هزاران مدیر سیاسیکار نخواهد فروخت. ..
این را نوشتم که بدانید نخواهید توانست حق مخاطبان مظلوم سوره را به همین راحتی دریغ کنید و پز قانونگرایی هم بدهید. مشکل ما برادر جوان من!ـ رفتارهای قانونی نیست، بلکه رفتارهای قارونی است که بعضی فکر میکنند امکاناتی که در اختیارشان است “اوتیته علی علم عندی” است. ما حسرتخوار حظ عظیمی که دارید نیستیم. ویلکم ثوابالله خیر لمن آمن و عمل صالحاً و لایلقیها الا الصابرون.
جلیلی
13/9/85