شما اینجا هستید   |

    عمومی : مهندسي فرهنگي يا ديکتاتوري دکوراتورها؟ | سرمقاله راه 6+30

شطحي در ضرورت مهندسي “مديريت فرهنگي “

“هندسه” را معرب “اندازه” گفته‌اند.

و مهندس لابد کسي است که اندازه‌ها را و نسبت‌ها را بداند و مهندسي فرهنگي قاعدتاً ترميم فضاي فرهنگي جامعه براساس هندسه معرفتي ـ آرماني انقلاب اسلامي بايد باشد.

مديران مدعي مهندسي فرهنگي چقدر از اين هندسه سر درمي‌آورند و چقدر اندازه‌ها و ضرائب و اولويت‌ها را در نظام فکري اسلام ناب مي‌دانند؟

از دانستن که بگذريم چقدر به‌ آن باور دارند؟ اين مهندس‌ها چقدر به “معمار” نظام جمهوري اسلامي پايبندند که گفت:

«تنها هنري مورد قبول قرآن است که صيقل‌دهنده اسلام ناب محمدي اسلام ائمه هدي، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت‌ها باشد.» و گفت : «هنر در عرفان اسلامي  ترسيم روشن عدالت و شرافت  وانصاف و تجسيم تلخکامي  گرسنگان مغضوب قدرت و پول است»

يا چقدر باور ذهني و پذيرش قلبي دارند که:

“اولين ارزش در نظام ما از لحاظ عملي بايد تامين عدالت اجتماعي باشد.”            9/11/68

“در يک نظام اجتماعي عدل از همه چيزها بالاتر و با ارزش‌تر است.”       8/12/75

“عدل مهم‌ترين چيز در جامعه ا ست”            7/4/77

“فلسفه وجود من و امثال من در اينجا که بنده يک طلبه هستم اين است که ما بتوانيم عدالت را اجرا کنيم ولاغير”    7/4/77

“مشروعيت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعيض و نيز عدالتخواهي است. اين پايه مشروعيت ماست”                            5/6/82

“تلاش براي عدالت اجتماعي و پرکردن شکاف طبقاتي بزرگترين مسئوليت ماست”              22/7/82

“هيچ يک  از مصالح گوناگون نه مصالح فردي و نه مصالح حکومت و کشور اسلامي نمي تواند با عدالت معامله شود”                23/8/82

“عدالت محور همه چيز ست.”      23/8/82

“ما اگر بدنبال عدالت اجتماعي نباشيم وجود ما پوچ و بيهوده‌است و جمهوري اسلامي معني ندارد.”       6/8/83

“اگر عدالت نباشد در حقيقت هيچ‌کاري انجام نشده است”        3/3/71

“تکيه بر عدالت اساسي‌ترين ومحوري‌ترين اصل يک حرکت الهي است.”    12/5/84

“هرنظامي هرچند با آرايش اسلامي اگر تامين قسط و عدل و نجات ضعفا و محرومين در سرلوحه برنامه‌هاي آن نباشد غيراسلامي و منافقانه است”    10/3/69

***

جواب بدهند آقايان  که رکن هندسه‌ي معرفتي ـ آرماني آنها چيست؟ و صورت‌بندي معمار نظام و رهبرانقلاب از مفاهيم ارزشي چه بازتابي درهندسه مديريتي آنان داشته‌است؟

عدالت‌خواهي چگونه در سياست‌ها و رويکردهاي آنان ضريب گرفته و بستر فرهنگي عدالت به عنوان” اولين “و”مهم‌ترين”  و ” اساسي‌ترين” و  “محوري‌ترين” و “بزرگترين” و”سرلوحه” ارزش‌هاي جمهوري اسلامي چگونه با سياست‌ها و اقدامات آنان فراهم مي‌شود؟

***

به نظر مي‌رسد دکوراتوري جاي مهندسي را گرفته است! دکوراتورها براي هرگروهي و در هر مقطعي  دکور و”نقش ايوان” مناسب را تدارک مي‌بينند.

دکوراتورها در همان حالي که مشغول خطابه خواني و مقاله نويسي و بيلان کار سازي و ويترين پردازي در حوزه فرهنگ هستند، ذهنيت کاريکاتوري و قناسي معرفتي ـ آرماني خود را در اين حوزه بازتوليد مي‌کنند. چگونه است که در دوره‌اي که تمام مديران فرهنگي کشور نام اصولگرا دارند و با گفتمان عدالت‌خواهي ميدان داري مي‌کنند، هيچ جرياني در عرصه هنري و رسانه‌اي کشور با اين گفتمان شکل نمي‌گيرد؟

چگونه است که در همين دوره شاهد حضور جدي جريانات معاند انقلاب اسلامي در برخي گلوگاه‌هاي مديريت فرهنگي هستيم و بعضي از ضد انقلابي‌ترين آثار سي سال گذشته نه تنها با مجوز، که با امکانات و پشتيباني مادي و معنوي همين مديران، امکان ظهور پيدا مي‌کند؟

چگونه است که در مقايسه با ده سال پيش مطالبات اقشار انقلابي از دستگاه‌هاي فرهنگي حداقلي شده و به “گاف ندادن” حضرات راضي شده‌اند؟

هر مديري با صدها ميليارد تومان بودجه و امکانات در طول عمر مديريت خود دو سه نمونه کار خوب يا متوسط که ارائه کند خود را بيمه کرده و انبوه کارهاي نکرده و ظرفيت‌هاي معطل گذاشته و قابليت‌هاي به فعليت در نيامده و از آن مهم‌تر فعليت‌هاي به رکود و انهدام کشيده شده، تحت مديريت او از چشم ها پنهان مي‌ماند.

دکوراتورها کارهاي نکرده خود را در “نقش ايوان” پنهان مي‌کنند و شوراي‌هاي راهبردي تشکيل مي‌دهند و همايش مي‌سازند و پيام مي‌پراکنند و مناسبت مي‌بافند و مي‌لافند.

 

به‌قول آن شاعر جوان انقلاب:

بگذار که وارسي کنندت فرهنگ

تا خوشگل و مجلسي کنندت فرهنگ

اين دکترها خير تو را مي‌خواهند

بگذار مهندسي کنندت فرهنگ

اين رباعي اگر چه به بهانه‌ي اخراج تحريريه‌ي سوره از حوزه‌ي هنري سروده شده بود اما همچنان تازه و به‌روز است.

اخراج تحريريه سوره از حوزه اتفاقا توسط کساني صورت گرفت که امروز از مدعيان و ‌عَلَم‌داران “مهندسي فرهنگي” در کشور هستند و نتايج مديريت و مهندسي‌شان را بالعيان مي‌بينيم.

بولدوزرهاي مهندسي فرهنگي اما با تخريب يکي دو سنگر از حرکت باز نمي ايستند و صداي دلنوازشان لالايي خواب مديريت فرهنگي کشور است. يک روز به بهانه تعمير و ترميم، سنگ قبر شهدا را به زباله داني مي‌ريزند و گلزارها را به قبرستان تبديل مي‌کنند.

روز ديگر براي محکوميت انقلاب دوم (که بزرگتر از انقلاب اول است) در هجو ادبيات ضداستکباري امام فيلم مي‌سازند.

روز ديگر امکانات خود را  براي بازتوليد نسل جديد روشنفکري سکولار به کار مي‌گيرند و در حمايت از آثار و محصولات فرهنگي ضد انقلابي با هم  مسابقه مي‌گذارند و  ميلياردها تومان از بودجه “ارشاد” را صرف فيلمساز شدن معاندين انقلاب اسلامي مي‌کنند.

و… .

به هر طرف از مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي که نگاه مي‌کني شواهد غيرقابل انکاري از حمايت برنامه‌ريزي شده‌ي  زير مجموعه‌هايي  از آن‌ها از فعاليت‌هاي ضد انقلابي يا بيرون از گفتمان وسيع انقلاب اسلامي مي‌بيني.

معلوم نيست ساخت آثاري که مي‌شود بودجه‌اش را از خود”سيا يا انجمن حجتيه يا راديو مونت کارلو يا خادم حرمين شريفين” گرفت، چقدر براي بيت المال جامعه‌اي که صدها هزار شهيد براي خروج از سلطه‌ي آمريکا واسلام آمريکايي تقديم کرده است توجيه دارد.

دستگاه‌هايي که گاه براي يک وام چند صد هزار توماني يا يکي دو ميليوني نفسشان بند مي‌آيد و خدا و پيغمبر را شاهد مي‌گيرند که بودجه ندارند، ناگهان دم خروسشان از فلان پروژه چند صد ميليوني ضد انقلابي بيرون مي‌زند و بعد همان آدم‌ها را پشت تريبون در حال آه کشيدن براي فرهنگ کشور و رهنمودهاي آنچناني براي مهندسي فرهنگي مي‌بينيم.

چه بايد کرد؟

مطالبات حوزه فرهنگ تا حداقلي بماند، تغييري ايجاد نخواهد شد. ديکتاتوري دکوراتورها در حوزه‌ي فرهنگ جمهوري‌اسلامي عليرغم ظاهر آذين شده‌اش خشن‌تر از آن است که بتوان با چانه‌زني از بالا و توصيه و نصيحت و اندرز و التماس و درخواست کاري از پيش برد.

فرهنگ انقلابي به يک انقلاب فرهنگي نياز دارد.

عناصر فهيم و دردمند در مديريت فرهنگي اگر چه تعدادشان خيلي کم نيست، ضريبشان کم است و مديريت فرهنگي اگر قرار است فرهنگ جامعه اي را که از همه سو آماج تهاجم است مهندسي کند ابتدا بايد خود، هندسه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ درستي پيدا کند.

مهندسي فرهنگي با مهندسي مديريت فرهنگي آغاز مي‌شود و در اين مهم شاقول و تراز و البته کلنگ لازم است.

 فروکش کردن حساسيت و تعطيل نظارت بر مديريت فرهنگي در سال‌هاي اخير از سوي توده‌هاي انقلابي به نتايج نگران کننده‌اي رسيده‌است و دکوراتورها با آخرين متدهاي بزک به بازي خود ادامه مي‌دهند.

بسياري از دکوراتورهاي ديکتاتور حتي حاضر به ائتلاف با کودتاگران و حمايت از آنها هستند و امتحان خود را پس داده‌اند و جز با فشار افکار عمومي و با مطالبه مستمر و جدي از سوي فرودستان کوتاه نخواهند آمد. 

 

-سخنان مقام معظم رهبري از کتاب “قاموس عدالت” نقل شده است.

 

* سرمقاله راه، شماره 6+30، آبان1387

 

تگ های مطلب :
دسته بندی : عمومی
به اشتراک بگذارید : | | |