شما اینجا هستید   |

بسم الله الرحمن الرحیم.

بحث را دو قسمت کردم.

اول راجع به نمازجمعه و نهاد نمازجمعه نکاتی را خدمت دوستان خواهم گفت و بعد راجع به نمازجمعه لواسان و اعتراضاتی که به کنار رفتن امام جمعه محترم آنجا شد.

نماز جمعه نهادی است که خدا تاسیس کرده است.

کمیته امداد را امام خمینی تاسیس کرده، خیلی محترم است، خیلی عزیز است برای ما چون یک عزیزی آن را بنیاد گذاشته.

فلان نهاد را امیرکبیر بنیاد گذاشته، …

نهاد نمازجمعه را خود باریتعالی، خالق ما، ‌پروردگار ما، رب العالمین در جامعه دینی تاسیس کرده و کاتالوگش را هم ابلاغ کرده، از این جهت،  جایگاه نماز جمعه خیلی جایگاه باشکوهی است، جایگاه مقدسی است، جایگاه شوق‌انگیزی است برای موحدان، برای اهل تقوا،‌ اهل ایمان.

اگر بخواهیم ببینیم که در نهاد نمازجمعه چه اتفاقی باید بیفتد قاعدتا بهترین منبع خود قرآن است.  اصلا در قرآن یک سوره داریم به نام سوره جمعه که در آن آیات مربوط به نمازجمعه هم آمده و در فقه ما هم تاکید شده که مستحب است که این سوره توسط امام جمعه هر هفته در نماز خوانده بشودو معارفش مرور بشود.

دو سه نکته در سوره جمعه خیلی قابل توجه است،

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض الملک القدوس العزیز الحکیم.

از عرش شروع میکند، از عالی‌ترین صفات الهی شروع می‌کند، از توحید شروع می‌کند به نبوت  می‌رسد،

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ.

 

در این آیات ابتدایی به کی اشاره می‌کند؟ به یک مردمی اشاره می‌کند که اینها در ضلالت و گمراهی آشکار بودند و خدا به فضل خودش، پیامبری را از بین خودشان،فرستاد.

رسولا منهم، این خیلی تعبیر دقیق و مهمی است که حتی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم، من الناس است، ایات دیگری هم هست در جاهای دیگر،  وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه که در مورد امیرالمومنین است،‌هم پیامبر، هم امیرالمومنین اینها را خدا می‌گوید از دل خود مردم هستند، من الناس هستند.

هو الذی بعث فی الاُمیین رسولاً منهم،  امّیین ! مردم عادی، عوام،  یعنی جمهور مردم را، توده مردم را خدا بهشان نظر داشت، نظر عنایت داشت، نظر تفضل داشت، نظر هدایت داشت و برایش مهم بودند و در میان آنها رسولی از بین خودشان  برانگیخت که او بیاید و اینها را هدایت کند. و اینها هدایت شدند در حالی که قبلش در گمراهی آشکار بودند . شما می‌بینید که جمهور مردم در عرض مدت کوتاهی، یکی دو دهه حداکثر؛ در رسالت پیامبر اینها هدایت شدند.

 

بعد وارد بحث بعدی می‌شود. من اگر بخواهم سوره جمعه را از یک حیث خلاصه‌اش کنم می‌گویم سوره عوام و خواص است.

به نوعی سوره جمهور و اشراف است. دارد این دو تا مفهوم راتوضیح می‌دهد.

خدا راجع به جمهور مردم انقدر با تفضل صحبت می‌کند که اُمیین در ضلالت آشکار بودند و ما به فضل خودمان در آنها رسولی برانگیختیم و آنها را هدایت کردیم.

آیه بعدی که زیاد هم شنیدید می‌گوید مَثَلُ ٱلَّذِينَ حُمِّلُواْ ٱلتَّوْرَةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ ٱلْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا  بِئْسَ مَثَلُ ٱلْقَوْمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـاياتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ لَا يَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلظَّلِمِينَ.

به نوعی دارد آسیب‌شناسی جامعه دینی را ارایه می‌کند و شاید دارد هشدار می‌دهد، انذار می‌دهد و یک عبرتی را پیش چشم جامعه اسلامی می‌گذارد، می‌گوید ببینید شما توده مردم‌تان به این راحتی هدایت شدید، ده‌ها هزار نفر، صدها هزار نفر، ده‌ها میلیون نفر، با یک تفضل الهی با یک نظر خدایی، با برانگیخته شدن انسان‌هایی از بین خود شما به هدایت رسیدید.

مواظب باشید که دچار ارتجاع نشوید،‌دچار تکذیب ایات الهی نشوید.

نمونه‌ای را می‌گوید، می‌گوید یک عده‌ای بودند که حُمِّلُواْ ٱلتَّوْرَةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا، می‌گوید این معارف به آنها هم ارایه شد، این نرم افزار روی آنها هم نصب شد، ثم لم یحملوا، اما آنها چکار کردند؟ با اینکه این معارف در اختیار آنها قرار گرفت، آن فضل خدا هم شامل حال آنها شد ولی آنها پس زدند و بعد تعبیر قرآن چیست؟ كَمَثَلِ ٱلْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ، می‌گوید نه اینکه کلا کنار گذاشته باشند؛  یک کار بدتری کردند. پوسته را نگه داشتند گفتند بله ما دیندار هستیم، به ما تورات عطا شده، به ما تفضل الهی شده ثم لم یحملوها، ولی در عمل، در واقعیت زندگی‌شان در سبک زندگی‌شان، در رویکردها و منش‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی‌شان، اینها را کنار گذاشتند.

از آن صرفا برای برتری‌طلبی، برای تفاخر به دیگران استفاده کردند. بعد می‌گوید : بِئْسَ مَثَلُ ٱلْقَوْمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـاياتِ ٱللَّهِ.

کذّبوا   ! تکذیب عملی کردند .  یعنی در ظاهر کتاب‌ آسمانی را داشتند، از عنوانش هم استفاده می‌کردند اما چه استفاده‌ای کردند؟ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ من دون الناس، اینها گفتند تورات به ما داده شده، معارف دینی، کتاب اسمانی به ما داده شده، پس بنابراین ما به خدا نزدیک‌تر هستیم. آمدند از این یک دستمایه‌ای برای ا شرافیت ساختند.

برای اینکه بگویند ما تافته جدابافته‌ای از دیگران هستیم. استفاده ویترینی و عنوانی از معارف دینی و حوزه علم الهی کردند و خدا این جوری اینها را توبیخ و تقبیح می‌کند و ابائی ندارد حتی به اینها می‌گوید : ”  الاغ” !

تعبیر قران است دیگر ؛ می‌گوید کسانی که معارف دینی را می‌گیرند ولی آنها را در عمل استفاده نمی‌کنند و فقط استفاده عنوانی و ویترینی ازش می‌برند با این تعبیر قرآن آنها را تقبیح می‌کند : کمثل الحمار.مثل خر ! اینها می خواهند معارف الهی را وسیله اهن و تلپ و تفاخر و اشرافیت کنند خدا اینطور تفاخرشان را به تحقیر تبدیل می کند. این شیوه برخورد قرآن با اشراف،خصوصا اشراف معرفتی است.

شاید این به نوعی مصداق همان آیه دیگر قرآن باشد که می‌گوید که لایحب الله الجهر بالسوء من قول الا مَن ظُلِم، اینجا کتاب اسمانی مورد ظلم واقع شده، ازش سوء استفاده شده، بدون اینکه به معارفش التزامی وجود داشته باشد، برای برتری‌طلبی استفاده شده ؛ الان از خودش دفاع می‌کند و با یک حرف تندی به کسانی که این کار را کردند حمله می‌کند و آنها را حمار و الاغ می‌خواند. این یک هشداری است به جامعه دینی که گفته شده مستحب است در هر هر هفته جامعه دینی این را مرور کند، یادش باشد که یک امت‌های دینی بودند قبل از اسلام که اینها دچار یک چنین مشکلی شدند، در آیات دیگر هم داریم : ”  لوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ، ” که در خطبه منا هم سیدالشهدا این را خواندند ؛ آیه مهمی است که اسیب شناسی جوامع دینی قبلی را پیش چشم مسلمان‌ها می‌گذارد و اصلا قیام عاشورا با همین شروع می‌شود که ما نباید به سرنوشت امم دیگر دچار بشویم. آنها چه مسیری رفتند؟ این مسیر که یک عده اشراف ، آمدند دین را و معرفت دینی را و کتاب آسمانی را صرفا استفاده عنوانی ویترینی ازش کردند. آن را نیاوردند در واقعیت زندگی خودشان به کار بگیرند.

 

یک نکته دیگر که از سوره جمعه می‌شود استفاده کرد مفهوم ذکر است. خیلی نکته مهمی است. ذکر را معمولا ما در  ادبیات‌مان به عنوان یک کلیدواژه  عرفانی و صوفیانه به کار می‌گیریم. طرف اهل ذکر است، یک حلقه ذکری دارند … . ببینید در سوره جمعه ذکر را چطوری بیان می‌کند.

یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ، بشتابید به سمت ذکر خدا.ذکری که در پستو و حجره نیست.در میدان است.

نمازجمعه، ذکر خدا است. چه نوع ذکری است. وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. وإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.

من این جوری می‌فهمم که ذکر یعنی اتصال دائمی با معارف الهی. اتصال دائمی یعنی چه؟

. یعنی برخورد نومن ببعض، نکفرُ ببعض با معارف الهی نکنیم. دائم به یاد خدا باشیم و به یاد معارف او و دستورات او و احکام او و ارزش‌های الهی باشیم. نه اینکه در مسجد به فکر خدا باشیم، اما در  بازار نباشیم. در حوزه سیاست نباشیم، در  حوزه اقتصاد نباشیم. ذکر یعنی همیشه به یاد خدا باش. در همه عرصه‌های زندگی و به این معنا یک مفهوم ضد سکولاریزم است و نماز جمعه به این معنا، یک نهاد ضد سکولار شدن جامعه است. می‌گوید شما به سمت ذکر خدا بیایید، فاسعوا الی ذکر الله. ذکری، که بعدش وابتغوا من فضل الله، نمی گوید  برو یک  خلوتی پیدا کن، ان هم به جای خودش ، ذکر خاص هم داریم اما فقط منحصر به آن نمی شود.همه‌اش.

آن هم ارزش‌های خاص خودش را دارد ولی اینجا ذکری است که در کنار ابتغاء فضل الله است. ابتغاء فضل الله یعنی چه؟ یعنی همه جریان زندگی. وابتغوا من فضل الله و اذکرُوا الله کثیرا، می‌گوید نماز جمعه ذکری است که به ذکر کثیر در کنار ابتغاء فضل خدا می‌انجامد. یعنی در پایگاه نماز جمعه، در قرارگاه نماز جمعه اتفاقی که رخ می دهد چیست؟ انسان‌ها دو مرتبه آن عهد خودشان را با خدا به یاد می‌آورند و إِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ، موقعی که دو مرتبه منتشر شدند در رگهای جامعه، هر کس رفت سراغ صنف خودش، کار خودش، فعالیت خودش، در آنجا چکار کند؟ واذکروا االله کثیرا،‌ذکر کثیر داشته باشد. خود این ذکر ، جامعه را یکپارچه می‌کند و فراگیری تفکر دینی را حفظ می‌کند و از سکولاریزم بر حذر می‌دارد.

نکته اخری که در استفاده از این سوره می‌خواهم عرض کنم  ، بحث اقتصاد است. می‌گوید وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللهُ خیر الرازقین. یکی از چیزهایی که باید در نماز جمعه تاکید بشود ، بستر فرهنگی اقتصاد اسلامی است، والله خیر الرازقین. خدا خیر الرازقین است. خدا رزق همه را فرستاده. به بهترین شکل. خیرُ الرازقین. اگر می‌بینید مشکلی وجود دارد، فسادی وجود دارد، محرومیتی وجود دارد و اینها، اینها نوعا محصول اراده الهی نیست. در  سوره یاسین هم یک بار گفت که وقتی می گوییم  بیایید انفاق کنید در راه خدا، گرسنه‌ها را سیر کنید، با محرومیت‌ها مقابله کنید، می‌گویند که أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ ، یک عده می‌گویند که نه!  اراده الهی بر این است که یک عده گرسنه باشند، یک عده سیر باشند. اراده الهی بر این است که یک عده فقیر باشند، یک عده سرمایه‌‌دار باشند. اراده الهی است؛  یعنی یک مبنای دینی می‌تراشند. یک مبنای توحیدی می‌تراشند برای اختلافات ظالمانه طبقاتی.

قرآن می‌گوید اینها کافرند با اینکه دارند از خدا دم می‌زنند و با اینکه می‌گویند ما باید در راستای مشیت الهی رفتار بکنیم.

می گویند چون خداوند اراده کرده است اینها محروم باشند بنابراین ما باید در امتداد اراده خداوند حرکت کنیم و هر کس بخواهد محرومیت‌زدایی بکند، هر کس بخواهد سازوکارهایی را فعال بکند که مقابل اختلاف طبقاتی بایستد این مقابل خدا ایستاده است. خدا استدلال اینها را می‌آورد و می‌گوید اینها کافرند، مواظب باشید اینها خودشان را به خدا وصل نکنند، اینها از مبنای دینی حرف نزنند و شما را به سکوت در برابر اختلاف طبقاتی دعوت نکنند. خدا خیر الرزاقین است، اراده الهی و نرید ان نمنعلی الذین استضعفو ا فی الارض، است.  اراده خدا ادامه استضعاف نیست بلکه رفع آن است.

چیزی که این ها  دارند به خدا نسبت می‌دهند بزرگترین ظلم است. در آیات دیگر در  قرآن آمده که می‌گوید که و من اظلم ممن افتری علی الله الکَذب، هیچ ظلمی بالاتر از این نیست که ما مبنای معرفتی و ارزشی جامعه را عوض کنیم.

به تعبیر مکرر خود قرآن هیچ ظلمی از این بالاتر نیست. اگر کسی آمد یک چیزی را با گفتارش، با رفتارش، با منش‌اش، با موضعش، با سکوتش به  حق نسبت داد، به خدا نسبت داد،به دروغ صحه گذاشت گفت اصلا در اسلام اختلاف طبقاتی و اینکه یک عده بخورند و بچاپند، یک عده فقیر باشند،  یک چنین وضعیتی مشکلی ندارد، او بزرگترین ظالم است.

این دین ما است، قرآن ما است و این هم نهاد مقدس و باشکوه خداخواسته و خدا ساخته ما به نام نمازجمعه است.

****

اما راجع به ماجراهای اخیر که بهانه این جلسه هم هست. ببینید یک نکته دیگر را بگویم که حلقه وصل بشود بین بخش اول بحث و بخش دوم، یکی از مهترین چیزهایی که در نماز جمعه باید مورد توجه باشد تقوا است.

امام جمعه موظف است در خطبه‌ها مردم را به تقوا توصیه کند. بارها شنیدید،‌اوصیکم بتقوی الله،‌اوصیکم  و نفسی بتقوی الله…

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مشکینی را یک بار در  نماز جمعه قم ایشان می‌فرمود – ماه رمضانی بود در مورد دعای ابوحمزه ثمالی صحبت می‌کرد-  با یک لحن گلایه‌آمیز یا التماس‌گری می‌گفت مردم این دعای ابوحمزه را بخوانید. اگر شما هم این دعای ابوحمزه را نخوانید پس کی می‌خواهد بخواند؟

توی این چند میلیارد جمعیت دنیا این معارف ممتاز را پس ائمه برای کی اوردند؟ برای من و شما آوردند دیگر. اگر ماها هم به اینها بی‌اعتنایی کنیم و کفران کنیم، … .

حالا نکته این است که این همه ما معارف داریم، راجع به این مفاهیم بدیهی متون دینی‌مان کمی  حرف بزنیم.

این همه نشستیم پای جفنگیات وحید جلیلی و اراجیف انواع و اقسام ادبیات‌های مجلس گرم‌کن و اینها، خب همین قرآن‌مان، نهج البلاغه‌مان، حدیث‌مان، صحیفه سجادیه‌مان پر از معارفی است که میتواند جامعه ما را واقعا به حیات طیبه برساند.

.. استجیبوا لللله و للرسول اذا دعاکم لما یُحییکم، می‌تواند ما را احیاء کند.

چقدر ما راجع به مفهوم تقوا حرف زدیم؟  چقدر به عمق این مفهوم در متن قرآن پرداختیم؟  تقوا یعنی چه؟ یعنی ترسیدن از خدا. پروای خدا داشتن. چقدر همین مفهوم را خدا توضیح داده . در قرآن شاخ و برگ داده  و برایش شاخص‌گذاری شده که این هم دستخوش تحریف نشود.

کفار آن قدر وقیحند که می‌آیند به اسم خدا می‌گویند باید به اختلاف طبقاتی دامن بزنید. هر کس بخواهد مقابل جریان فاسد اقتصادی بایستد را این طوری ملکوکش می‌کند می‌گوید تو ضد خدا هستی، تو دین نداری!!

اینها خیلی نسبت به مفاهیم دینی طمع دارند و در کمینش هستند و باید علمای ربانی تلاش کنند این مفاهیم را از این دام و از این کمین نجات بدهند.

ببینید خود تقوا یعنی ترسیدن از خدا. اما ترسیدن از خدا معیارش چیست؟ یک معیار خیلی واضحی در قرآن دارد : ”  نترسیدن از غیر خدا”   می‌گوید أفغیر الله تتقون ؟ می‌گوید تقوا یک ویژگی‌اش این است که خاص خدا است. اگر تو هم از خدا ترسیدی و هم از صد نفر دیگر ترسیدی پس معلوم است از خدا نمی‌ترسی. اگر از هزار نفر پروا داشتی، هزار و یکمی‌اش هم خدا بود معلوم است که تقوا نداری.

در آیه دیگری که باز این هم به نمازجمعه و امام جمعه ربط دارد،  می‌گوید :  الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ ،

کسی می تواند رسالات الهی را ابلاغ کند که از هیچ کس غیر خدا پروایی ندارد.

اگر از غیر خدا نترسیدی متقی واقعی هستی. خب شما ببینید در نماز جمعه واجب شده که همواره جامعه را به تقوا،توصیه کنید

یعنی پروای دیگران را نداشته باشید. خب این را مقایسه کنید با رفتارهای امثال من، که  می‌خواهیم هم تقوای خدا را داشته باشیم، هم تقوای صد نفر دیگر را.

ملاحظه صد نفر را بکنیم، پروای صد نفر را داشته باشیم،  آقا فلانی هم ناراحت نشود. اینجا مصلحت نیست، آنجا محافظه‌کاری کن، آنجا ملاحظه داشته باش و .. و…،‌

 

اگر  از خدا بترسی و از دیگران نترسی به مقام تقوای واقعی می‌رسی. برعکسش هم هست. یک عده هستند از خدا نمی‌ترسند و از دیگران هم نمی‌ترسند. آن خیلی خطرناک است. هر دو لبه‌اش خطرناک است. تقوای دینی این است.

 

*****

خب حالا برسیم به این بحثی که الان مطرح است. رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالإِيمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ. با این دعا ورود کنیم به قسمت دوم بحث.

یک انتقادهایی مطرح شده، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه یک امام جمعه‌ای را کنار گذاشت و یک اعتراضاتی شده، بعد دوستان یک جوابی دادند و حالا بحث راجع به این مساله ادامه دارد.

نکته اول این است که دوستانی که مورد خطاب این انتقادها هستند این را به فال نیک بگیرند. یک بخشی از این انتقادها را نتیجه این بدانند که منتقدین کم توقعی‌شان شده. یعنی باورشان نمی‌شده که این گروهی که امروز در انجا تصمیم‌گیر هستند آنها چنین رفتاری بکنند. چون در دوره‌های سابق هم چه بسا از این اتفاقات می‌افتاده ولی اصلا کأن لم یکن شیئا مذکورا، اصلا چه بسا کسی توقعی از آنها خیلی وقت‌ها نداشته که بخواهد ورود کند.

همین که انتقادات مطرح می‌شود، یعنی آقا از شما توقع نداشتیم. و انتظار دارند شما شفاف‌تر و انقلابی‌تر و متناسب‌تر با مبانی تفکر اسلام انقلابی حرکت کنید. ما ز یاران چشم یاری داشتیم. این نکته اول.

نکته دوم این است که منصفانه بخواهیم نگاه کنیم در سال‌های اخیر کارهای خوب کم نشده، یعنی در همین دوره ، بسیاری امام جمعه‌هایی سرکار امدند که من و شما به آنها مفتخریم، مثلا امام جمعه اهواز، امام جمعه تبریز، توی بعضی شهرهای کوچک من می‌بینم امام جمعه‌های نسبتا جوان یا میانسال ولی با تفکرات انقلابی دارند روی کار می‌آیند که قبلا برای مردم و به خصوص اقشار حزب اللهی و اینها آرزو بود ولی خب دارد این اتفاقات هم می‌افتد.

غیرمنصفانه است که اینها دیده نشود یا بعضا امام جمعه‌هایی که کنار گذاشته شدند، به دلیل اینکه خودشان مشکلاتی داشتند یا حتی دفاترشان، اطرافیان‌شان را نمی‌توانستند کنترل کنند، یک مفاسدی بروز می‌کرد که حالا نمونه‌هایش توی ذهن دوستان هست دیگر. این اتفاقات هم توی همین سه چهار سال افتاده.

اما نکته مهم این است که نقطه قوت دوستان نباید به نقطه ضعف‌شان تبدیل بشود. یعنی چه؟ این بزرگواران نگاه می‌کنند قبلا چه جور بوده، الان چه جوری است. می‌گویند توی سه چهار سال، ما این همه امام جمعه‌های مراکز استان‌ها را عوض کردیم و نوعا هم نات بخیرٍ منها شده، و می‌بینید که بعضا نمونه‌های برجسته درخشانی اوردیم. مثلا این حاج آقای موسوی امام جمعه اهواز واقعا آدم شگفت‌انگیزی است به نظرم، از هر  جهت که نگاه می‌کنید چقدر ایشان پای کار، انقلابی، مردمی، ساده‌زیست. خب این دوستان نگاه می‌کنند ما این همه کار خوب کردیم، قبلا نبوده، خودشان را با قبلا مقایسه می‌کنند. اینجا است که نقطه قوت به نقطه ضعف تبدیل میشود، یعنی کارهای خوبی که می‌کردند موجب این می‌شود که نسبت به  آن چیزی که لازم است،  نسبت به نیازهای امروز انقلاب و ظرفیت‌هایی که وجود دارد دوستان کم اعتنا بشوند.

ما مخلص شما هم هستیم، دم شما هم گرم، خیلی هم به نسبت قبلی‌ها بهتری ولی ضمن اینکه آنها را ارج می‌نهیم باید ببینیم در  وضعیت امروز،با  نیازهای نو به نویی که به وجود آمده و ظرفیت‌های بزرگی که به وجود آمده  چه کرده اید؟

و اگر شما بخواهی متوقف بشوی و اکتفا بکنی به همین چیزهایی که تا حالا انجام دادی این خطرناک است و خسارت‌بار است. باید یک مقدار چشم‌هایمان را باز کنیم. فقط ما کار نکردیم. آن طرف هم کار شده، در همین سه چهار سال شما می‌بینید ده‌ها شبکه و قرارگاه تازه جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی فعال شده با امکانات عجیب و عظیم.

تحولات اجتماعی و سیاسی به شکل تصاعدی پیش می‌رود، به شکل هندسی دارد تغییر می‌کند، ما داریم حسابی واکنش نشان می دهیم در حالی که واکنش حسابی کافی نیست و باید هندسی باشد.

یعنی شتاب‌مان متناسب با هم نیست و ما انتظار داریم از دوستان در شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه که اینها یک مقدار به روزتر باشند و درک‌شان از میدان دقیق‌تر و عمیق‌تر باشد ومتناسب با آن ببینند که وظیفه انقلابی‌شان چیست ولی اگر بخواهند اکتفا کنند به نقاط قوتی که تا الان داشتند که گفتیم قابل انکار هم نیست، ممکن است به ضد خودش تبدیل بشود، ممکن است بسیاری از ظرفیت‌ها را بسوزانند، ممکن است ناخواسته یک دفعه ببینند موجب این شدند که تهدیدها از فرصت‌ها بیشتر شد.

این خوب است که دوستان جوگیر نمی‌شوند، مضطرب نمی‌شوند، طمانینه دارند، ولی از آن طرف نبض‌شان را باید با زمان هم تنظیم کنند. ما نمی‌گوییم جوگیر بشوید،  احساسی عمل کنید ، ولی از آن طرف هم انتظار داریم منطق میدان را بفهمید و این جنگ نرم عجیب غریب و شاید به یک معنا بی‌سابقه‌ای که الان روی جامعه ایران دارد فشار می‌آورد را درست درک کنید و جایگاهی که می‌تواند نمازجمعه در مواجهه با این جنگ نرم داشته باشد را درست بفهمید.

***

نکته بعدی راجع به خود ماجرای لواسان است. ماجرای لواسان هم نباید، به ضد خودش تبدیل بشود. یک مثال بزنم. آن سالی که آن برادرمان ؛ تحریریه چهارم مجله سوره را از حوزه هنری اخراج کرد ، یک سری بچه‌های جنبش دانشجویی رفتند جلوی سازمان تبلیغات و شعار دادند چرا سوره را تعطیل کردید، چرا اینها را اخراج کردید، چرا این پایگاه را از حزب الله گرفتید .

من به دوستان گفتم که این آقایی که ما را اخراج کرد پیروز شد.

گفتند چطور؟  ما رفتیم اعتراض کردیم. کلی خبرهایش منتشر شد ، آبرویش رفت ….

گفتم نه، او دارد می‌خندد، می‌گوید ببین من کار را به جایی رساندم که وقتی انقلابی‌ها می‌آیند از من مطالبه می‌کنند، مطالبه‌شان این نیست که چرا صد تا مثل مجله سوره ایجاد نکردی، چرا صد تا رسانه انقلابی در سطوح ملی و بین‌المللی ایجاد نکردی، وظیفه تو بوده که این ماموریت را پیش ببری. فقط میگویند آقا چرا این یکی‌اش را تعطیل کردی!  حالا ماجرای لواسان هم  همین است .

یعنی ماجرای لواسان باید یک نقطه شروعی بشود برای بالا بردن سطح توقعات از شورای سیاست‌گذاری. و اینکه یک دانه لواسان چیست، ما الان حرف‌مان اصلا این است هشتصد تا نمازجمعه توی کشور دارد برگزار می‌شود و ما با خیلی از ائمه جمعه هم ارتباط داریم. خودشان ، خیلی‌هایشان اتفاقا دوست دارند همین جوری رفتار کنند ولی آن فضایی که حاکم میشود و مطالباتی که از اینها می‌شود و ملاحظاتی که به اینها ابلاغ می‌شود جوری است که خیلی از کسانی که خودشان هم امادگی برای ظهور انقلابی‌تر در شهر دارند را منصرف می‌کند و مردد می‌کند.

سوال ما این است که این هشتصد تا نمازجمعه‌ای که دارد برگزار می‌َشود چند تایش خواب را بر چشم مفسدان حرام کرده ؟

بعضاً بحث این می‌شود که مشکل ساختاری است یا از نفرات است؟  ساختار خیلی ساختار درستی است. شما در هر شهرتان یک پایگاه دارید، یک آدمی از بین خود مردم ، امینِ رسولاً منهم ،‌یک آدم مردمی که مزین به معرفت دینی هم هست هر هفته یک تریبونی در اختیارش است که آنجا هر چه می‌خواهد می‌تواند بگوید و از موضع نمایندگی ولی فقیه هم می‌تواند حرف بزند. یک جایی که این به کار گرفته میشود شما می‌بینید چقدر برکت می‌کند. چوب را که امام جمعه برمی‌دارد گربه دزده حساب کار خودش را می‌کند. خب این باید در  ارزیابی ائمه جمعه امتیاز تلقی بشود .

من یک دفعه در  بحث‌های آزادی بیان و اینها بود راجع به مطبوعات؛  یک مصاحبه‌ای کردم ، ‌گفتم که اصلا روزنامه‌ها را، مجلات را، رسانه‌ها را در یک بازه زمانی مشخص دادگاه بخواهدشان، بگوید آقا شما رسانه در اختیارت بوده هیچ امر به معروف نکردی،‌نهی از منکر نکردی، یقه هیچ مفسدی را نگرفتی. بنابراین تو نمی‌توانی ادامه بدهی،  مجوزت باطل می‌شود. چون اصلا کارکردت این است. کارویژه‌ات این است.

در مورد رسانه‌ای مثل نماز جمعه، تریبون مهمی مثل نمازجمعه هم باید همین باشد که آقای علی‌اکبری بگوید هر هفته، هر ماه یا هر فصل بگوید لیست را بیاورید، بگویند حاج آقا این امام جمعه تا حالا یقه هیچ مفسدی را نگرفته، بگوید برکنارش کنید. آقا ایشان هیچ نهی از منکری نکرده،‌بگوید اخراجش کنید یا تذکر بهش بدهید، اگر باز بر این مشی فاسد خودش پافشاری کرد عزلش کنید.

این جوری باید باشد. نه اینکه خدای نکرده ما جوری رفتار کنیم که خواسته یا ناخواسته تلقی برعکسش بشود.

نمازجمعه یکی از بهترین ساختارها برای پالایش نظام است، برای امر به معروف و نهی از منکر است. یکی از بهترین جایگاه‌ها برای ترجمان این گزاره راهبردی و معرفتی امیرالمومنین است که اخذ اللَّه علی العلماء ان لایقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم، .

در  نمازجمعه شما یک عالم دین داری که در وسط جامعه ایستاده، امیرالمومنین گفته وظیفه عالمان دینی؛ عدالت خواهی  است، گفته اگر این گونه نبود اصلا من را چه به حکومت؟

لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما أخذ الله، علی العلما

آقای علی اکبری، خداوند از شما پیمان گرفته است. نگویید یک بچه یک حرفی زده،‌دو تا دانشجو شعار دادند، خدا خواسته است از شما !

اخذ اللَّه علی العلماء ان لایقارّوا علی کظّة ظالم، ببینید در بسیاری جاها این سرمایه‌داری رها شده را !

‌چرا نمی‌بینید؟  موضع بگیرید در برابرش.

به قول آقای رئیسی در  قوه قضائیه اصطلاحی درست کرده بود :”  ترک فعل موجب پیگیری است” .

اگر کسی این کارها را نکند ” ترک فعل ” کرده و مجرم است.  اگر شما این خلاء را ایجاد کردید، یعنی تریبون‌های رسمی نظام، تریبون‌های رسمی دین سکوت کردند. این خطرش چیست؟ با این تعبیر  بگویم شاید یک مقدار رساتر باشد.

یک وقت هست یک ادمی که خودش آلوده است، یک آدم ناموجهی است، ممکن است مسئولیتی هم داشته باشد او در مقابل مفاسد سکوت کرده حرفی نمی‌زند.

یک وقت هست آدم آلوده و ناموجه  سکوت میکند،  یک وقت هست آدم صالح سکوت می‌کند یا به سکوت وادار می‌شود، یا به سکوت توصیه می‌شود یا به طور غیرمستقیم به سکوت دعوت می‌شود. سکوت صالح از سکوت فاسد خطرناک‌تر و خسارت‌بارتر است.

شما توی این سه چهار سال خیلی زحمت کشیدید،‌بعضی آلودگی‌هایی که تشخیص می‌دادید برخورد کردید، الحمدللله دم‌تان هم گرم، فلان امام جمعه را دیدی دفترش مشکل دارند، قالتاق هستند، کارچاق‌کن هستند برخورد کردید، بیرونش کردید آن مسئول دفتر را، امام جمعه را حتی عزل کردید،‌کنار گذاشتید امام جمعه بهتر آوردید خیلی خب،‌روی سلامت ائمه جمعه دقت کردید دمتان گرم، خیلی هم خوب است ولی حواس‌تان هست اگر یک ادم سالمی آوردید آنجا گذاشتید و آن سکوت کرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اگر یک آدم آلوده‌ای، یک آدم تَر دامنی سکوت کرد و با مفسدین همراهی کرد یا مانعی در راه آنها ایجاد نکرد، این در فضای اجتماعی بازتابش این نمی‌شود که بقیه هم سکوت کنند، چون بقیه می‌گویند خیلی خوب این را که ما می‌شناسیم آدم ناجوری است، ما اعتباری برای او قایل نبودیم، ولی ما وظیفه خودمان است برویم پیگیری کنیم.

ولی اگر یک آدم صالحی را شما گذاشتید، سالم هم هست،‌اگر او سکوت کرد آن موقع شما ریزش در بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی ایجاد خواهید کرد، یعنی تردید می‌اندازید توی دل بچه حزب‌اللهی‌ها، توی دل اقشار انقلابی، آنها هم بین‌شان اختلاف می‌افتد. می‌گویند حاج آقا ساکت است، ما چرا حرف بزنیم. مردد می‌شوند. می‌گویند این آدم را که ما می‌شناسیم، حالا قبلی،‌ ادم  خیلی معتبری نبوده، موجهی نبوده، این که دیگر آدم خوبی است، این سکوت کرده ولی دیگر نمی‌دانند که این سکوتش از رضایت نیست، از بی‌حمایتی است یا از محافظه‌کاری است که از بالا به او حکم نمی‌شود، یا به مصلحت اندیشی و محافظه کاری دعوت می شود  و این خیلی خطرناک است. نظام ارزشی جامعه را عوض می‌کند یعنی کم کم، هی سکوت، سکوت، سکوت، من الان نمی‌خواهم اسم ببرم ولی مواردی خود من با امام جمعه‌هایی صحبت کردم که در خلوت که با انها حرف می‌زدی به شدت شاکی بودند، به بعضی از مفاسد و به بعضی از مظالمی که توی شهر بوده و آدم می‌دید که خون دل دارند می‌خورند. می‌گفتیم حاج اقا خب چرا اینها را توی تریبون نمی‌گویی. یک لبخند تلخی می‌زد که …  .

شما باید اتفاقا الگوسازی کنید. این هم به ان معنا نیست که ما فکر کنیم که اگر یک چنین فضایی ایجاد بشود مملکت می‌ریزد به هم و همه می‌خواهند هر روز صبح تا شب راجع به زشتی‌ها صحبت کنند و …. از ترس اینکه ممکن است یک جایی بی‌تقوایی بشود بگوید خیلی خب پس برویم صورت مساله را پاک کنیم.

آقای علی‌اکبری هنر شما این نیست که صورت مساله را پاک کنی برادر من، استاد من،‌صورت مساله را پاک نکن. ” آقا سری که درد نمی‌کند را دستمال نمی‌بندند. اگر این کار را بکنیم یک دفعه می‌بینی از هشتصد تا امام جمعه اینها همه بخواهند فسادستیز  باشند پنج تا، ده تایش هم ممکن است بی‌گدار به آب بزنند،‌یک چیز الکی بگویند آبروی کسی را ببرند …. ”

شما این طرفش را نگاه کن، این طرفش هم به همان اندازه بلکه بزرگ‌تر، بلکه بیشتر خطرناک است. الان جنگ اقتصادی است. آرایش سنگر نماز جمعه، قرارگاه نماز جمعه، باید چگونه باشد. در  جنگ اقتصادی، شما داری چکار می‌کنی ؟

. قطعا رویکرد هیجانی، احساسی، غیر کارشناسی،‌پرخاشگر غلط است. ولی قطعا سکوت هم غلط است. بحث کارشناسی یک چیز است، بحث ارزشی یک چیز دیگر است.

من سوال می‌کنم از شما : ”  روحانیت متعهد به خون سرمایه‌داران زالوصفت تشنه است” این جمله از کیست؟ این مال لنین است؟ مال ماکسیم گورکی است، مال چگوارا است؟ مال کیست اقای علی‌اکبری؟

”  روحانیت متعهد به خون سرمایه‌داران زالوصفت تشنه است” .  روحانیت متعهد کی هستند؟

آقا این هشتصد تا امام جمعه‌ای که شما منصوب کردید که هر کدام‌شان هم یک نائب دارند حدود مثلا هزار و پانصد ششصد تا روحانی هستند، این هزار و پانصد ششصد تا روحانی جزو روحانیون متعهد این کشور هستند یا نه؟

اگر غیرمتعهد هستند که خب باید متعهد بشوند یا باید جایگزین بشوند با نیروهای متعهد. اگر متعهد هستند شما سه تایشان را که تشنه خون سرمایه‌داران زالوصفت هستند اسم ببرید.

تعبیر  را ببینید!

امام یک جوان بیست ساله نیست که بگوییم امام هیجانی شد یا  ژورنالیست بود یا جوگیر شد…   .

امام نویسنده مصباح الهدایه است. دیگر از او که شما اخلاقی‌تر نیستید آقای شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، شما از امام اخلاقی‌تر هستید؟ عارف‌تر هستید؟ تفکر دینی عمیق‌تری دارید؟ معتدل‌ترید؟ یک دانه “تَر”،  بگویید نسبت به امام، ندارید. حتما چنین ادعایی هم ندارید. همه‌تان افتخارتان این است که خودتان را شاگردان امام بدانید.همه چیزتان را از او دارید.دنیا و اخرتتان از اوست.

امام می‌گوید روحانیت متعهد به خون سرمایه‌داران زالو صفت تشنه است. چرا این تعبیر را امام به کار می‌برد؟

امام می‌توانست بگوید روحانیت متعهد با سرمایه‌داران زالوصفت سر آشتی ندارد.

می‌توانست بگوید مخالف با سرمایه‌داری زالوصفت است.

چرا این تعبیر را به کار می‌برد؟ آیا یک دلیلش این نیست که حدس می‌زند در دهه‌های آتی ممکن است بعضی از فرزندان خود انقلاب، بچه بسیجی‌هایی که بعدا رفتند حوزه، آخوند شدند، روحانی انقلابی  شدند، آنها هم دچار یک سری محافظه‌کاری‌ها و ملاحظاتی بشوند، کم کم ادبیات‌شان سایش پیدا کند، رقیق بشود و .. و… و.. این جمله را از خودش به یادگار گذاشته که بچه حزب‌اللهی‌ها بروند سراغ آقایان علما،‌و مودبانه یقه‌شان را بچسبند بگویند آقا دو تا سرمایه‌دار زالوصفتی که تو به خونش تشنه هستی بگو. “تشنه بودن به خون” !  تعبیر را ببینید!

خب الان این جامعه را نگاه کنید. به خصوص در  این هفت هشت سال اخیر ، سرمایه‌داری زالو صفت نداریم؟!

آقای شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، مگر کار تو  این نیست که رصد کنی، فلان امام جمعه‌ای که توی فلان شهر دورافتاده است شاید امکانات شما را نداشته باشد، آمار شما را نداشته باشد. شما در مرکز نباید رصد کنی ببینی وضعیت انقلاب در چه مقطعی است، در چه مرحله‌ای است. سرمایه‌داری زالوصفت داریم یا نداریم؟

چرا امام با این تعبیر صحبت می کند؟  چون سرمایه‌داری زالوصفت نه دنیای مردم، که آخرت مردم را هم از بین می‌برد. هم مستقیم،‌هم غیرمستقیم ،‌آخرت را چطوری از بین می‌برد؟ یکی این که  که کاد الفقر ان یکون کفرا.

یکی هم اینکه دین را تحریف می‌کند. همان گزاره‌های فلک فرسای خطبه منای سیدالشهدا علیه‌السلام را یادمان بیاید که یکسری وعاظ السلاطین پیدا می‌شوند، یک عده اشراف معرفتی پیدا می‌شوند که شروع می‌کنند صحه گذاشتن بر وضعیت‌های ظالمانه. حالا یا به تصریح، یا با سکوت.

نمی‌شود که فاضلاب سرمایه‌داری جمهوری اسلامی برود توی لواسان و صدها هفته، بلکه بیشتر؛ نمازجمعه آنجا خوانده بشود و بعد بر آن ها افزوده بشود و این هم هی توی نمازجمعه بگوید که اوصیکم عباد الله بتقوی الله، شما را به تقوای خدا و تقوای سرمایه‌دارها و تقوای مفسدین دعوت می‌کنم، من شما مردم را دعوت می‌کنم که در برابر این کاخها سکوت کنید، من شما مردم را به خاطر خدا دعوت می‌کنم که به این اختلاف ظالمانه طبقاتی گردن بنهید . این هم قسمت الهی بوده است،‌این هم مقدر خداوند بوده است. این اصلا.. آیا ما قرار است یک چنین دینی، یک چنین تفکر دینی را حالا با تصریح یا با سکوت‌مان به مردم منتقل بکنیم؟

آن تعبیر ان لایقاروا دقیقا برای همین است.

عالمان نمی‌توانند روز قیامت به امیرالمومنین بگویند ما که اصلا حمایتی نکردیم از اینها، حضرت می‌گوید من نگفتم که حمایت نکنید،‌این که معلوم بوده نباید حمایت کنید . گفتم ان لایقاروا یعنی آرام و قرار نداشته باشید در برابر این وضعیت. خداوند پیمان گرفته است که آرام و قرار نداشته باشید. حاج اقای علی‌اکبری را نمی‌دانم دوستان از نزدیک دیده اند، من که ده پانزده سالی است ایشان را البته ندیده ام، ولی همان قبلا که بعضی جلسات خدمت ایشان می‌رسیدیم خیلی چهره معنوی و اخلاقی و با طمانینه‌ای دارند.

من می‌گویم آن طمانینه به جای خودش، بسیار دلنشین، بسیار ارزشمند در کنارش ما باید در شما بی‌قراری ببینیم. من در شما بی‌قراری ندیدم. شاید ضعف از من است. من یادم نمی‌آید یک قاب شما را دیده باشم که علیه این اختلاف ظالمانه طبقاتی که در بعضی جاها به وضوح وجود دارد ؛ داد بزنید و الگو بدهید به دیگران. این دو تا باید کنار هم باشد.همان امامی که آن جوری اهل عبادت بود،‌اهل اخلاق بود، اربعین حدیث می‌نوشت، جنود عقل و جهل می‌نوشت به قول شهید دیالمه، فریادهای امام خمینی انعکاس ناله‌های شبانه او در محراب عبادت بود. آن ناله‌های شبانه در محراب عبادتی که، آن رهبان باللیلی که ، اُسد بالنهار نباشد شیعی نیست و دویست هزار،‌بیش از دویست هزار جوان پاک موحد متقی این کشور جان خودشان را فدا نکردند که چنین تفکری حاکم بشود بر این مملکت.

آنها جان‌ خودشان را فدا کردند برای تفکر اسلام ناب. برای اسلام انقلابی. برای تفکر ناب علوی و فاطمی. شما الحمدالله زیرساخت‌هایش را ایجاد کردید، یعنی انجا که آلودگی‌هایی بوده برخورد کردید، خبر داریم، دمتان هم گرم‌، آفرین، ولی الان گام دومش است.

گام دوم انقلاب باید صریح‌تر ، جدی‌تر، با تقوای بیشتر برداشته بشود یعنی باید تن شما بلرزد که من چنین تریبونی داشتم، می‌توانستم امنیت مفسدین را در این کشور به خطر بیندازم و این کار را نکردم. باید دلتان همواره بلرزد، باید بترسید. و امروز روز امر به معروف، و نهی از منکر است و مهم‌تر از همه؛  امروز روز امرِ  به نهی از منکر است، امر به امر به معروف است و اینکه بچه حزب‌اللهی‌ها دارند این جوری بال بال می‌زنند ، گلایه می‌کنند، سر و صدا می‌کنند این را قدر بشناسید. اینها دارند شما را برحذر می‌دارند از اینکه به دام شیاطین جن و انس گرفتار نشوید. خیلی‌ها می‌دانند شما در چه جایگاهی قرار گرفتید،‌انها می‌آیند شما را دوره می‌کنند. هی توی گوش‌تان می‌خوانند این حالا مصلحت نیست، اینجا باید محافظه‌کاری کرد، اینجا باید ملاحظات را فلان کرد و .. و…،‌این چهار تا بچه‌های یک لاقبایی که دارند سر و صدا می‌کنند فکر کنید دارند تلاش می‌کنند که آن زمزمه‌های وسواسان خناس را که می‌خواهند شما را از ان جایگاه انقلابی‌تان و از آن ماموریت عمیق دینی‌تان باز بدارند می‌خواهند آنها را خنثی کنند. اینها آمدند به شما کمک کنند. اینها را قدر بدانید، با اینها حرف بزنید، دغدغه‌های اینها را ارزش بگذارید. والسلام علیکم و رحمت الله.

 

 

پرسش و پاسخ

 

س: سوالی که جدی الان مطرح است اینکه چه باید کرد، یعنی حالا ما با این فضا مواجه هستیم،‌بهر صورت اقدامات خوبی هم صورت گرفته ولی قاعده هنوز به نظرم ان جور که باید تغییر نکرده، . بچه حزب‌اللهی که هر کدام داخل شهر خودشان، منطقه خودشان هستند چه باید بکنند نسبت به  این فضا و چه مطالبه‌ای داشته باشند. آیا همین که یک موجی شروع شد در مورد امام جمعه لواسان و ما یک موضع گرفتیم تمام می‌شود قضیه یانه،‌قضیه هنوز ادامه دارد و باید به هر صورت کارهایی صورت بگیرد، چه نسبت به شورای سیاست‌گذاری، چه نسبت به نمازجمعه، چه امام جمعه، امام جماعت و اینها.

ج: قاعدتا دوستان باید بدانند که جوانان گام دومی، رهایشان  نخواهند کرد یعنی فکر نکنند این حرف‌ها، حرف‌هایی است که بشود به راحتی ازش گذشت. به خاطر اینکه جایگاهی که دوستان هستند جایگاه خیلی مهمی است، یک جایگاه الهی، مردمی، انقلابی و فرق می‌کند با خیلی جایگاه‌های دیگر. جایگاه امام جمعه نسبت به امام جماعت خیلی فرق می‌کند. جایگاه امام جمعه نسبت به یک استاد دانشگاه یا یک تشکل دانشجویی خیلی فرق می‌کند.

اگر یک عالم دینی جامعه که در جایگاه امام جمعه شهر قرار دارد ، وظیفه دینی بدیهی خودش را ترک کند ان لایقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلومش را ترک بکند صرفا یک کار شخصی انجام نداده. بلکه به جامعه این پیام را داده که در این کشور باید دینی حکومت بکند که نسبت به این گزاره‌های فاطمی و علوی بی‌اعتنا باشد. این به نظرم یک نوع تهاجم فرهنگی است. تهاجم معرفتی به دین مردم است. تهاجم معرفتی به انقلاب اسلامی است. اگر نماز جمعه از جایگاه خودش خارج بشود، از تعریف خودش دور بشود، نمی‌گویم کامل خارج بشود،‌ده درصد هم دور بشود این یک ضربه‌ای به معرفت دینی- انقلابی در جامعه می‌زند . دین را تحریف می‌کند، عملا تحریف می‌کند، تکذیب عملی دین می‌کند . یحمل اسفارا می‌شود.

یعنی عنوان را دارد، تیتر را دارد ولی بهش التزامی ندارد و این خیلی خطرناک است  و این مبانی معرفتی جامعه دینی را تضعیف می‌کند. اگر ما روی این بزرگواران فشار می‌آوریم یا تقاضاهایمان را مطرح می‌کنیم از این جهت است بیشتر.

مال امروز دیروز هم نیست که بگویند شما تا دیروز کجا بودید .

تحریریه چهارم سوره اولین شماره‌اش اردیبهشت 82 که منتشر شد ما یک پرونده ویژه نمازجمعه رفتیم.  روی جلدمان هم اتفاقا عکس امام جمعه انداختیم. لااقل از اردیبهشت 82 دغدغه داشتیم و پیگیر بودیم. می‌خواهم بگویم این بحث تازه‌ای نیست، همین امروز که باز مرور می‌کردم بحث‌های سال 82 را؛  می دیدم  تا الان خیلی‌هایش هنوز روی زمین است. چرا باید این جوری باشد؟ اگر حرف غلطی بوده، اگر حرف باطلی بوده خب استدلال کنید بگویید این توقعات اصلا توقعات غلطی است. اصلا نباید یک چنین توقعاتی از نمازجمعه داشته باشیم. ولی اگر درست است که باید بهش یک پاسخ درستی داده بشود.

 

س: آیا امام جمعه باید شخصا اقدام عملی کند؟

اجمالش این است که بله، ولی اقدام عملی امام جمعه چیست؟

شما یک جایگاهی در اختیارت است که اولا مردمی است، به خاطر اینکه اگر مردم نیایند نمازجمعه که برگزار نمی‌شود، مثل خود جمهوری اسلامی است دیگر، یعنی تلفیق امامت و امت است، تلفیق جمهوریت و ولایت است، یک نهادی است که شاخص‌های خود جمهوری اسلامی را دارد. قرار است که نماد مردم سالاری دینی باشد، یعنی امام جمعه در آن جایگاه باید از اسلامی دفاع بکند که آن اسلام برایش قابلیت‌های مردم، حقوق مردم، منافع مردم،تکالیف مردم اهمیت دارد و اولویت دارد. امام جمعه باید به قول امروزی‌ها پارادایم معرفت دینی را در جامعه حفظ بکند. اصل کارش این است. حالا یک مقدارش با تبیین مفاهیم است که ان هم کار مهمی است، اما  محدث، کسی نیست که فقط حدیث بخواند، کسی است که متناسب با شرایط موجود، معارف اهل بیت را منتقل کند. شما می‌بینید توی این جامعه دارد فلان فساد رخ می‌دهد،‌فلان اختلاف طبقاتی ظالمانه دارد شکل می‌گیرد، توی بعضی از این شهرهای کوچک بعضا این شرکت‌های عظیم و کمپانی‌های بزرگ، حضور دارند، می‌بینیم یا  خبر می‌شویم که یک مفاسدی وجود دارد و…

بعد شما بروید بگویید خیلی خوب اوصیکم و نفسی بتقوی الله  مومنین  با خانم‌هایتان مهربان باشید، بچه‌هایتان را ببوسید فلان، این هم از اسلام . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

این یعنی چه؟ یعنی تحریف. یک کلمه هم دروغ نگفتی ، حدیث خواندی، آیه قرآن خواندی ولی دین را تحریف کردی،سانسور کردی… .

نماز جمعه جایگاهی است که باید معرفت دینی را در دل جامعه، در دل شرایط امروز، تبیین کند.

اصلا ولایت تعریفش چیست؟

ولایت ؛ معارف دینی را اولویت‌بندی می‌کند. اهل بیت، هندسه دین را برای ما تبیین می‌کنند. اگر شما با یک دینی در جامعه مواجه شدید که این هندسه‌اش به هم ریخته بود، یعنی مثلا اگر یک جایی، یک مثلا فساد اجتماعی یا فساد اخلاقی رخ داده بود امام جمعه پرشور، باحرارت، با غیرت دینی فریاد بزند، شهر را به هم بریزد، مطالبه کند ؛ که چه بسا آن کار هم کار بدی نباشد در جای خودش، ولی ملت این سوال کم کم توی ذهن‌شان شکل می‌گیرد که پس دین مثل اینکه فقط راجع به مسایل اخلاقی حرف دارد، راجع به مسایل اقتصادی، راجع به مفاسد اقتصادی نه پیغمبر چیزی گفته، نه خدا ناراضی است، نه قرآن آیه‌ای دارد ….

نباید اجازه بدهیم که یک چهره کاریکاتوری ازدین در افکار عمومی شکل بگیرد. قوام هندسه دین به هم بریزد. ا مام جمعه یکی از مهم‌ترین وظایفش این است که دین را در حالی که قیام کرده نشان بدهد، در حالی که زنده است در جامعه حضور دارد نشان بدهد.

العدل  حیاه الاحکام، ما اگر از عدالت دم می‌زنیم چون عدالت روح دین است.اگر شما روح دین را از او گرفتید مابقی‌اش می‌شود یک جسم مرده. این تعابیری است که از خود اهل بیت ما گرفتیم. آ‌رمان‌خواهی، روح عدالت طلبی باید در همه خطبه‌ها باشد، عدالت طلبی معنی وسیعی دارد و صرفا یک مفهوم اقتصادی محض نیست. از عدالت رسانه‌ای شما بگیرید تا عدالت اقتصادی تا عدالت اموزشی، تا عدالت فرهنگی تا عدالت سیاسی  و … .

عدالت یک رویکرد است نه یک سوژه.

این را من قبلا پانزده بیست سال پیش نوشتم تحت عنوان : ” قرائت دینی از عدالت یا قرائت عادلانه از دین” . ما آن چیزی که از ائمه جمعه می‌خواهیم قرائت عادلانه از دین است نه صرفا قرائت دینی از عدالت.

قرائت عادلانه از دین یعنی چه؟ ، یعنی دینی که این همه معارف برای دفاع از حقوق ملت دارد، برای مقابله با مفسدین دارد، برای مقابله با زیاده‌خواهان دارد برای مقابله با مستکبرین و مستاثرین دارد، این معارف به صحنه کشیده بشود.عالم دینی،قرائت عادلانه از دین بکند وگرنه تریبون‌های متعددی در کشور، در شهرهای مختلف هستند که اینها از دین قرائت‌های خاص خودشان را می‌دهند. قرائت‌های روشنفکرانه، قرائت انجمن حجتیه‌ای، به قول خودشان اسلام رحمانی، حالا یک اسلام رحمانی می‌گوید با مستکبرین جهانی درنیفت، یک اسلام رحمانی دیگر لبخند می‌زند و صرفا حدیث اخلاقی می‌خواند می‌گوید با مستکبرین داخلی درنیفت. خب آن دوستان اصول‌گرایی که اعتراض دارند به اسلام رحمانیِ اصلاح طلب‌ها که حرف درستی هم هست خب این طرفش هم هست، استکبار همه استکبار است.استکبار که فقط در کاخ سفید امریکا که نیست. این کاخ‌های ریز و درشتی هم که این طرف، آن طرف دارد بنا می‌شود اینها هم مستکبرین تویش نشستند. ذات‌شان یکی است با همدیگر ،تفاوتی ندارد. ما می‌گوییم نه، ما اسلام‌مان رحمانی است ما با مستکبرین کاری نداریم!  پس قرائت عادلانه از دین، آن چیزی که ما از ائمه جمعه می‌خواهیم این است.

 

س: با هم نوایی نهادهای امنیتی،‌قضایی، حاکمیتی با جریان قدرت سرمایه‌داری چه باید کرد، و امام جمعه چگونه یکه‌تاز این میدان باشد که همه او را به سازش دعوت می‌کنند.

ببینید وقتی از اسلام ناب، از اسلام انقلابی حرف می‌زنیم همین است دیگر. اصلا شورای سیاست‌گذاری باید این جایگاه را در اختیار آن علمایی ، آن فضلایی قرار بدهد که آمادگی این را داشته باشند که در آن تعریفی که امیرالمومنین از علمای دینی دارد جا بگیرند. اخذ الله العلماء ان لایقارو علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم. در ان تعریفی که قرآن از مبلّغین دارد قرار بگیرند. الذین یبلّغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله، لایخافون لومه لائم باشند.

هم در گزینش این آدم‌ها باید اینها لحاظ بشود و هم در پایش اینها و در ارتباط با اینها،‌باید این شاخص‌ها از انها مطالبه بشود.

نه تنها جلوی اینها را نباید بگیرند، بلکه اگر کسی ساکت بود باید بگویند چرا ساکت هستی؟  و اتفاقا امام جمعه یک جایگاهی دارد که می‌تواند اگر دارد کم کم مثلا یک جایی، یک زنجیره‌ای شکل می‌گیرد، به قول دوست‌مان یک نهاد امنیتی یا یک نهاد کشوری یا لشکری، اینها ممکن است بعضا یک عناصر آلوده‌ای توی اینها پیدا بشود. خب امام جمعه کارش این است که جلوی اینها را بگیرد نگذارد این اپیدمی بشود.نگذارد اینها با همدیگر متحد بشوند و توانش را هم دارد. بهترین ظرفیتی که در اختیار او است مردم هستند. خداوند این نهاد را تعبیه کرده، تمهید کرده، هر هفته امام جمعه می‌تواند مستقیم با مردم حرف بزند و امام به ما اموخته که بزرگترین قدرت، قدرت مردم است. اگر شما مردم را آگاه کنید، اگر معرفت عمومی را بالا ببرید، بصیرت را در مردم افزایش بدهید که یکی از مهم‌ترین جایگاه‌هایش می‌تواند نماز جمعه باشد بشرطها و شروطها، قدرت مردم ، آقا یک جمله‌ای داشتند آن زمانها در حوزه بحث‌های اجتماعی مطرح می‌فرمودند، می‌گفتند فشار افکار عمومی، مقاومت اشاعه‌دهنده فحشا را در هم می‌شکند. امام جمعه اگر یک مافیایی یک جایی شکل گرفته، دارد یارگیری می‌کند توی فلان سازمان، توی فلان اداره … ، خب امام جمعه باید اول از همه مردم را یارگیری کند. اگر امام جمعه توانست مردم را یارگیری کند بر همه آنها پیروز خواهد شد. به شرطی که البته شورای سیاست‌گذاری عزلش نکند.

 

س:  ما حزب‌اللهی‌ها متهم می‌شویم، می‌گویند همه چیز دست خودتان است. صدا و سیما دست خودتان است،‌ائمه جمعه دست شماست چرا این جاها که مثلا دست شماها است ادعا دارید. شما چهل و دو سال است انقلاب دست‌تان است. ما متهم هستیم یعنی داریم جواب پس می‌دهیم. می‌خواهم بگویم چرا توی این مجموعه‌ها که زیر نظر ما انقلابی‌ها است و ادعا داریم عدالت خواهی انقدر مظلوم است؟

ج:آن چیزی که باید مواظبش باشیم، نرم افزار انقلاب اسلامی است، مبانی معرفت دینی است و اعتراضاتی که ما به یک سری سکوت‌هایی که در نمازجمعه هست داریم ،‌بیشتر از این جنبه است که آن نرم افزار از بین نرود و دچار سایش نشود.

زنجیره تواصی باید فعال باشد. یعنی اگر بدنه مردمی بی‌اعتنا شد، اگر جنبش دانشجویی سکوت کرد، اگر طلبه‌های انقلابی چشم‌هایشان را درویش کردند، حرف نزدند یک کار خوبی را که دیدند نیامدند حمایت کنند،‌یک کار بدی را که دیدند واکنش  نشان ندادند. این را در احادیث هم گفته‌اند، اگر امر به معروف نهی از منکر رواج نداشت، رونق نداشت به هر دلیلی، به دلیل تنبلی من و شما یا به دلیل ترس‌مان یا محافظه‌کاری‌مان و غیره، کم کم حتی بهترین آدم‌ها را شما توی بهترین جایگاه‌ها هم بگذارید آنها هم دچار ریزش و سایش می‌شوند. اصل این است که کلیت فرهنگ رویکرد عادلانه به دین، قرائت عادلانه از دین و رویکرد امر به معروف و نهی ازمنکری در جامعه رواج داشته باشد و حتما تاثیر دارد.

گفت: ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات، ایمان و عمل صالح کافی نیست برای اینکه جلوی خسارت‌های بزرگ گرفته بشود. چی لازم است؟ تواصی. تواصی یعنی چه؟  همین چیزی که آقا چند وقت پیش مطرح کردند زنجیره تواصی، یعنی باید همدیگر را هی توصیه کنیم، همدیگر را سفارش کنیم هم به حق، هم به صبر،  سفارش‌مان به حق منجر به آنارشیسم نشود که بگوییم یا همین،‌فردا همه چیز درست می‌شود یا ما می‌زنیم زیر میز به قول آن برادر. تواصی به حق و صبر باید در جامعه رواج پیدا کند. یک نکته‌ای هم یکی از دوستان اینجا گفته بود که ایا امام جمعه باید سوار بلدوزر بشود برود خانه مفسد را خودش خراب کند؟  نه، تمام حرفی که ما می‌زنیم این بود که امام جمعه می‌تواند شهر را بالانس کند، متوازن کند. در  ان حدیث هم حضرت می‌گوید ان لایقاروا کظه الظالم و لا سغب مظلوم. یعنی آن عالم دینی باید براساس مبانی معرفتی خودش یک رصد دقیقی بکند، جامعه را اسکن کند و ببیند هر جا بی‌توازنی وجود دارد آنجا تذکر بدهد، آنجا بی‌قرار بشود ورود کند. اگر رئیس دادگستری وظیفه‌اش را انجام نمی‌دهد امام جمعه با رعایت مراتبش از او مطالبه کند. آقای رئیس دادگستری وظیفه ات را انجام بده،‌بعد با مردم در میان بگذارد، یا فلان اداره یا فلان سازمان و غیره  ، و برعکس اگر کسی کار خوبی کرد حمایت کند. بعضی وقت‌ها واقعا توی خیلی از دستگاه‌ها و سازمان‌ها کارهای خوب دارند انجام می‌دهند آن هم غلط است که امام جمعه نسبت به آنها هم بی‌اعتنا باشد. اگر تو یک کارمند خوب می‌بینی، یک مدیر خوب می‌بینی، یک کارشناس مجاهد مردمی کاربلد می‌بینی او  را هم حمایت کن.

قرآن می‌فرماید : ”  ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر”

می گوید تکوین جامعه ایده‌آل اسلامی به این شکل اتفاق می‌افتد.( این را شهید بهشتی در کتاب امر به معروف نهی از منکرش مفصل بحث کرده، دوستان حتما بحث شهید بهشتی را ببینند. )

می‌گوید اول دعوت الی الخیر است.بعد امر به معروف است، بعد نهی از منکر است. اگر نهی از منکر شما مسبوق باشد به امر به معروف، یعنی اگر شما درست امر به معروف کرده باشید و قبل از امر به معروف، درست یدعون الی الخیر کرده باشید ؛ قدرت شما در مبارزه با منکرات بیشتر خواهد شد. نهی از منکر شما بهتر جواب خواهد داد.

یدعون الی الخیر یعنی چه؟  یعنی بهترین‌ها را جامعه اسلامی باید ببیند. امام جمعه باید از این فرمول قرآنی  استفاده کند. اگر یک آدم خوب، یک نیروی درست ، یک مدیر فداکار و فسادستیز می‌بیند باید حتما را حمایتش کند، باید او را برجسته‌سازی کند. ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر. بهترین‌ها را نشان بدهد،‌برجسته کند، الگو کند، و یامرون بالمعروف، پس آدم‌های صد درصدی، آدم‌های درجه یک را، بهترین‌ها را، خیر را ترویج کند و اتفاقات خوبی که در  شهر می‌افتد در جامعه می‌افتد آنها را برجسته‌سازی کند. دوم رده‌های  بعدی، حالا یک آدمی صد نیست، هشتاد و پنج است، یک اتفاقی، اتفاق خیلی درجه یکی نیست ولی باز خوب است که انجام بشود. امر به معروف کند. اگر این کار را کرد فضایی شکل می‌گیرد. مردم نگاه می‌کنند، کسانی که پای نمازجمعه او نشستند می‌بینند یک نفری توی اداره آب معرفی کرد،عجب آدم مردمی ،ساده زیست ،، فداکار ، خدوم باعرضه‌ای است مثلا. ملت بدانند که آقا شهر خالی نیست. قحط الرجال نیست. اول این را امام جمعه تثبیت کند که ما این همه آدم‌های خوب داریم. آن موقع می‌تواند یقه فرماندار، استاندار را بگیرد بگوید آقا این همه معلم خوب بود، این همه مدیر خوب بود تو چرا رفتی فلانی را گذاشتی رئیس آموزش و پرورش. هر چقدر که شما در ترویج خوبی‌ها،‌در نشان دادن اسوه‌ها و الگو‌ها قوی‌تر عملی کنید دست شما برای مبارزه با اختلالاتی که در  نظام ایجاد می‌شود قدرتمند‌تر خواهد بود.

 

س: سوالی که اینجا دارم این است که وقتی می‌بینیم همه علما ساکت هستند یک سوال به ذهن آدم می‌رسد اینکه نکند اشکال از فقه باشد، نکند اشکال از این فقه است که فردی است و هنوز به فقه حکومتی نرسیده. برای همین است که علما طبق یک سیستم همه‌شان به یک مدل رسیدند. همه‌شان یک تیپ شدند. به نظرم باید این اشکال اساسی گرفته بشود به سمت و سوی فقه. ما باید برویم به سمت فقه حکومتی و فقه اجتماعی.

ج: اولا  این ادعا که همه سکوت کردند استقرای ناقصی است و حرف  غلطی است. شما در  همین بحث نظام بانکداری یک جست وجوی ساده بکن ببین چه علمای بزرگی، مراجع تقلیدی مفصل حرف زدند، انتقاد کردند، بحث‌های جدی گفتند، حرف‌های خیلی تند و صریح گفتند.

در اینکه فقه باید همپای حکومت به شکل فزاینده‌ای معارف خودش را توسعه بدهد این حرف خود امام است که اواخر عمر شریف حضرت امام مطرح شد تحت عنوان فقه حکومتی و فقه پویا و …

شما می‌گویید مثلا فلان مساله هنوز حل نشده، توی فقه دارند روی آن بحث می‌کنند که به یک جمعبندی مثلا قاطعی برسیم بعد برویم عمل کنیم. اما من عرضم این است که همان بخش از مباحثی که ما در  موردش قطعیت داریم، و  بدیهی است را چقدر عمل کردیم و مطالبه کردیم؟

در فقه گفته اند اختلاس حلال است؟ یا گفتند واجب است؟ یا مستحب است؟  اختلاس که دیگر تکلیفش مشخص است.من می‌خواهم بگویم آن چیزهایی که در فقه مشخص است آنها را هم عمل نمی‌کنند. من عمِل بما علِم علّمه الله ما لایعلم. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. اول ان چیزهایی را که بلدیم- که خیلی هم زیاد است- عمل کنیم آن بخشی از معارف فقهی ما که تا الان بهش رسیدیم و در موردش قطعیت داریم آنها را با قاطعیت پیگیری کنیم. حالا آن یکسری مسایلی که هنوز به کارهای نظری و معرفتی بیشتری نیاز دارد آنها را هم ادامه بدهیم تا به یک نتیجه قطعی برسیم.

الان مساله ما این است که بعضی از مسایلی که بدیهی است پیگیری جدی نمی‌شود.

 

س: با القای این مطلب که شورای ائمه جمعه با فرهنگ، عدالت را زدند، آیا می‌توانیم عدالت را زنده کنیم؟  ایا با  برچسب‌گذاری و تشتت فکری، برای مخاطبین بی‌اطلاع و منفور کردن چهره‌هایی که خودشان بهترین‌ها در امامت جمعه بودند می‌توانیم عدالت را با بی‌عدالتی برپا کنیم؟ آیا عدالت‌خواهی مساوی برچسب زدن است. ؟

فعلا که عدالت‌خواه‌ها دارند پشت سر هم برچسب می‌خورند. اینها را البته امام به ما قبلا بشارتش را داده. خود امام کسی بود که بیشترین برچسب‌ها را خورد که اینها افکارشان مارکسیستی است، سوسیالیستی است. یکی از همین روزنامه‌های دوم خردادی یک بار جملات امام را نوشته بود،‌تیترش این بود: ”  حزب الله و نور باریدن به قبر لنین” !

جملات امام را نوشته بود گفته بود نور به قبر لنین ببارد که به اندازه شما مارکسیست نبود.به امام می‌گفتند حرف‌های شما مارکسیستی است.

ضمن این که  من قبول ندارم که اینها بهترین‌ها در امامت جمعه بودند. اینها امام جمعه‌های خوبی بودند،‌به نسبت بعضی‌ها بهتر بودند ولی اینکه بگوییم اینها تراز بودند من قبول ندارم این را. و گفت من احب اخوانی من اهدی الیَّ عیوبی،‌ایا اگر کسی یک کار خوبی کرد پس ما بگوییم همان کارهای خوبی که تا حالا کردی بس است، دیگر نمی‌خواهد کار خوب بکنی. وظایف بیشتری که در آن جایگاه موظف هستی انجام بدهی  را ترک کن، اشکال ندارد چون بعضی کارهایی که قبلا کردی خوب بوده، چون رفیق ما هستی. بعضی  از دوستانی که در این ماجرا مورد انتقاد قرار گرفتند جزو دوستان عزیز من هستند و تلاش هم کردم که در این بحث خدای نکرده بحث شخصی نشود. ولی از آن طرفش هم شما نگاه کنید اگر ما عادت کردیم به تعارف با همدیگر و هی گفتیم نه حالا اشکال ندارد، این هم خیلی خطرناک است یعنی ما خدمتی نکردیم به دوستان عزیزمان اگر معایبی در رفتارهای آنها، کنش‌های آنها دیدیم و تذکر ندادیم. و این به نظرم نگاه غلطی است که ما فکر کنیم ما مصلحت جامعه را باید فدای مصلحت افراد کنیم. نه چنین چیزی نیست. حتی مصلحت فرد هم نیست. مصلحت فرد در این نیست که اگر یک کار غلطی دارد انجام می‌دهد بگویی آفرین بارک  الله یا سکوت کنی.  اصلا دغدغه اجتماعی هم بر فرض نمی‌داشتی، تو حتی اگر ان شخص را دوست داری باید وقتی که می‌بینی این دوستان دارند اشتباه رفتار می‌کنند؛ تذکر بدهی. آن تعبیری هم که راجع به فرهنگ و عدالت گفتم،‌متن را از رو خواندم دیگر، متن بیانیه‌شان بود .خودشان گفته بودند. گفتم اصلا تعریف ما از فرهنگ چیست. کاری که ایشان کرده صد درصد فرهنگی است و صد درصد تقویت جبهه فرهنگی است. با چه نگاهی شما می‌گویید، این چه تعریف غلطی از فرهنگ و جبهه فرهنگی است که ما بگوییم که رفتارهای عدالت خواهانه یک چیز است و فرهنگ یک چیز دیگر. این سکولاریزم است اصلا که بگوییم مفاهیم اجتماعی دین یک طرف، مفاهیم فرهنگی و معرفتی دین یک طرف. ما اینها همه را یکپارچه می‌بینیم.

س:  درباره اتصال و حمایت امام جمعه از طیفی از اشراف سیاسی شهر هم بفرمایید. تا کی بنا است امام جمعه … 

من نمی‌دانم آن مصداقی که شما می‌گویید واقعا آن اتفاق افتاده یا آن امام جمعه‌ای که در موردش این ادعا را می‌کنید آن کار را کرده یا نکرده ولی اگر یک چنین اتفاقی واقعا افتاده و شما تشخیص‌تان این است،  از راه‌های خودش؛  هم به ان امام جمعه تذکر بدهید هم به شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه بگویید و اگر مطمئنید منصفانه پیگیری کنید و نترسید از اینکه شما را متهم کنند،‌برچسب بزنند.

*****

تشکر می‌کنم از همه دوستانی که در این بحث شرکت کردند .

می‌خواهم خواهش بکنم از همه بزرگواران که ما در آستانه این مرحله جدید از انقلاب اسلامی و  عبور از یک دولت اعتمادکننده به غرب که بالاخره هفت هشت سال امکانات کشور در اختیارش بود و تجربه‌اش را در منظر عموم گذاشت، وارد این دوره جدید که شدیم این فرصت را باید قدر دانست و باید تلاش کرد با گفتگو، با بحث‌های درست، با امر به معروف، نهی از منکر انشالله در یک بستر اخلاقی، در یک بستر درست معرفتی؛  یک روزش هم از دست نرود و همه باید با یک نگاه خوشبینانه، امیدوارانه و البته جدی و پیگیر ، آسیب‌ها را ببینیم و تذکر بدهیم و مبارزه کنیم. نقاط قوت را ببینیم، حمایت بکنیم، کسانی را که دارند فساد می‌کنند را برخورد کنیم، کسانی که دارند خطا می‌کنند را مثل مفسدین برخورد نکنیم، اول  تذکر برادرانه بدهیم، مراحل امر به معروف نهی از منکر را انشالله رعایت کنیم. فکر می‌کنم ما به همین بدیهیات اخلاق سیاسی اسلام اگر التزام داشته باشیم در یک بازه زمانی نه چندان طولانی بسیاری از ظرفیت‌های جمهوری اسلامی شکوفا میشود و بسیاری از مشکلات رفع می‌شود و ان شاءالله مرحله به مرحله به ان افق آرمانی انقلاب اسلامی نزدیک‌تر می‌شویم.

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید : | | |